«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدمه

حلول شهر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم و میلاد سراسر برکت حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، امام عرفا، سرّ دلبران، جان جانان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، و قمر این شمس بزرگ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و مولایمان امام سجاد علیه الصلاه والسلام را تبریک عرض می‌کنم.

خصائص حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ویژگی‌هایی دارند که احدی در عالم امکان دارای این نوع امتیازات نیست.

مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری از مجتهدین بزرگ و از فقهای مقبول زمان خودش هست، ایشان کتابی در ارتباط با خصائص امام حسین علیه السلام نوشته‌اند، حدود دویست امتیاز ویژه برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه جمع کرده‌اند، نام این کتاب «خصائص الحسینیه» است، ولی نه ایشان مدّعی هستند و نه احدی در عالم توانسته باشد که عظمت حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و ویژگی‌های خاصّی که جزو اسرار عالم است را شناخته باشد، اصلاً قابل ادراک نیست، امام حسین علیه السلام اسم اعظم خدای متعال است و اسم اعظم از اسراری است که خدای متعال حتّی به همه‌ی انبیاء علیهم السلام نداده است، بعضی از انبیاء علیهم السلام پنج جزء از اسم اعظم را دارند، بعضی دیگر هفت جزء دارند، اسم اعظم هفتاد جزء است، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه همه‌ی آن را دارا هستند.

آینه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در قرآن کریم

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در آینه وحی الهی قرآن کریم، خدای متعال او را تابلو کرده است و به عالم شناسانده است.

هم در آیه مباهله ولایت تکوینی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، حجّت بالغه بودن امام حسن علیه السلام، قماشِ پیغمبر بودنِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، و اینکه در کودکی حجّتِ تامّ الهی هستند، حق محض هستند، و اینکه در حدّی هستند که در مصاف با باطل آمده‌اند، با باطل مقابله کرده‌اند و دارای نفس هستند، دارای نظر هستند، خدای متعال با آه و سوز و مباهله‌ی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دشمن را نابود می‌کند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قدرت جعل لعنت بر کاذبین را دارند.

در آیه تطهیر با توجه به کلمه «إنَّمَا» نشان می‌دهد که خدای متعال حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را نوعی تطهیر کرده است…

همه‌ی ما می‌توانیم طاهر بشویم، توبه موجب طهارت است، و این ماه ماه استغفار و توبه است، ان شاء الله غفلت نکنیم، هر روز هفتاد مرتبه «أسْتَغْفِرُ اللهَ وَأتُوبُ إلَیهِ» را در روزهای شعبان بگوییم، ماه مناجات است، ماه توبه است، ماه دعاست، ماه روزه است، خودِ روزه اکسیر است، انسان را خالص و پاک می‌کند، «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»[۲] است، نتیجه‌ی روزه تقواست، تقوا همان پاک زندگی کردن است، محافظت از پاکی‌های فطرت است، می‌توانیم ان شاء الله به کمک دعا و نیایش و کارهای خوب، «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»،[۳] وقتی انسان کار خوب می‌کند، این کارهای خوب کارهای بد گذشته‌ی او را می‌شوید و پاک می‌کند.

باید فرصت‌ها را غنیمت شمرد، خدای متعال امکان طاهر شدن را به ما داده است، خدای متعال امکان اخلاص به ما داده است و دستور اخلاص هم به ما داده است، فرموده است که «ادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ»،[۴] در دینداریتان غیر از خدا را شریک نگیرید، در نمازتان شرک خفی نداشته باشید، در احسان و خمستان ریا نکنید، خالص برای خدا باشید. انسان در عبادت و کار خیر خود می‌تواند به کمک خدای متعال خالص باشد ولی مقام مخلصین، مقام محسنین، مقام مطهرین درخورِ ما نیست، انبیاء علیهم السلام مخلص هستند، مطهرون اهل بیت عصمت علیهم السلام هستند که در سوره مبارکه احزاب خدای متعال با کلمه «إِنَّمَا»[۵] آورده است که ما بدانیم این پنج نور مقدّس که خامسشان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از شیخ الأنبیاء حضرت نوح علیه السلام، بنیانگزار و پرچمدار اسلام حضرت ابراهیم علیه السلام که خلیل الرحمان است، از کلیم الهی حضرت موسی علیه السلام و از حضرت عیسی روح الله علیه السلام برتر هستند، کلمه «إِنَّمَا» یعنی فقط، خدای متعال اراده تکوینی کرده است شما را مطهّر قرار بدهد، نه اینکه خودتان پاک شدید، خدای متعال در رتبه‌ی ربوبیت خاص خودش اراده کرد که شما جلوه طهارت خدا باشید، مخلص، مطهر، محسن، این‌ها مقاماتی است که خدادادی است، مانند مسئله نبوت، مانند مقامات خاصی که خواص از مقرّبین الهی دارند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم جزو مخلصین هستند، هم جزو مطهرین هستند، هم جزو محسنین هستند.

سوره مبارکه انسان تابلویی است که خدای متعال حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را در ابرار بودن حضرت، «إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا»،[۶] و در وفای به عهد حضرت، «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا»،[۷] حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه جزو مصادیق و شأن نزول قطعی آیات سوره مبارکه انسان هستند. حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در تعهداتی که نسبت به حق تعالی دارند اهل وفا هستند، یعنی اصلاً کم نمی‌گذارند. حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه جزو کسانی هستند که در دعاهای ماه مبارک رجب خواندیم، خدایا از تو صبر شاکرین را می‌خواهم و عبادت خائفین را.

بعضی‌ها عبادت می‌کنند و طلبکار می‌شوند، بعضی‌ها اینطور نیستند، عبادت می‌کنند، نتیجه‌ی عبادتشان شرمندگی بیشتر و معرفت بیشتر و خوف بیشتر است، یعنی اگر خدای متعال را با همه‌ی ظرفیتشان عبادت کنند می‌بینند عاجز هستند بتوانند حق معرفت خدا و عبادت خدا را بجا بیاورند. چون می‌بیند امکان ندارد بتواند حق خدای متعال را اداء کند، لذا خوف دارد از آن روزی که پرده‌ها کنار می‌رود، «یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً»، روز ظهور جلال الهی کم بیاورند.

هم در عبادت کم نمی‌گذارد، در وفای به نذر کم نمی‌گذارد، هم خائف است، ما هم در ماه رجب از خدای متعال خواسته‌ایم که عبادت ما عبادت خائفین باشد، کمااینکه شکر ما شکر صابرین باشد.

مناجات ماه رجب و ماه شعبان دعاهای خیلی لطیفی است و مضامین اسرارآمیزی دارد.

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه جزو مطهرین هستند، جزو مخلصین هستند، جزو محسنین هستند و جزو ابرار هستند، همه‌ی این‌ها در آیات قرآن کریم است، جزو ابرار هستند، جزو پرچمداران وفا در بندگی هستند و جزو عابدینی هستند که با خوف عبادت می‌کنند، همیشه از جلال الهی مرعوب هستند و خوف خدا وادار می‌کند که همیشه پناهنده‌ی به خدای متعال باشند، «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ»،[۸] دائماً از ماسوی الله فرار کنند و به خدای متعال پناه ببرند.

امتیاز دیگر قرآنی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مسئله اطعام است، ولی اطعام خاص.

خیلی‌ها فضل مالشان را می‌دهند و فضل سخنشان را نگه می‌دارند که از امتیازات اخلاقی است و در روایات ما متعدد به ما دستور داده شده است که اگر مال زیاد دارید سپرده نکنید، برای آخرتتان خرج کنید، سپرده می‌کنید می‌میرید و پولتان می‌ماند و اگر دیگران سوء استفاده کنند شما در وزر و وبالشان سهیم می‌شوید و اگر درست کار کنند برای شما حسرت می‌شود، پس چرا این کار را می‌کنید؟ سپرده خوب نیست. فضل مالتان را بدهید، اما فضل کلامتان را خرج نکنید، بیخود حرف نزنید، انسان کنترل زبان داشته باشد کم پیش می‌آید که مبتلا به گناه بشود، کسی حرف خودش را گنج خودش بداند، بیخود هزینه نکند، اسراف در سخن نداشته باشد، بجا حرف بزند.

افراد زیادی هستند که فضل مالشان را هم بصورت انفاق می‌دهند، بصورت صدقه می‌دهند، بصورت حضور در خیریه‌ها می‌دهند، مالشان کار می‌کند، برای تولید و اشتغال جوان‌ها کار می‌کنند، علاوه بر این اهل اطعام هستند، وقتی ماه مبارک رمضان می‌آید افطار می‌دهند، روز غدیر می‌رسد، می‌دانند که اطعام روز غدیر خیلی فوق العاده است، به افراد مختلفی غذا می‌دهند و سفره پهن می‌کنند و میهمانداری می‌کنند، خیلی‌ها اینطور هستند.

اما آن چیزی که قرآن کریم برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و خانواده حضرت می‌گوید، «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»،[۹] اولاً خودشان احتیاج داشتند و غذایی که باید خودشان می‌خوردند را نخوردند و به دیگران دادند، ثانیاً یک مرتبه نبود، این کار همیشگی‌شان بود که از گلوی خودشان می‌بریدند و به فقرا و گرفتارها اطعام می‌کردند.

بعضی‌ها عادت دارند، اگر فامیل گرفتاری از نظر معیشتی دارند، هر شب مقداری از غذای اضافی خودشان را به اشخاصی می‌دهند، اما فقط همین‌ها را می‌شناسند و به این‌ها می‌دهند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اینطور نبودند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه تنوع در نیازمندان را، این تنوع مانع احسان و اطعام و ایثار حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نبود. قرآن کریم از باب نمونه چند مورد را نام برده است، که برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مسئله فقط همسایه و اقوام نبود، این بزرگواران بطور عموم عبادتشان شب‌ها دو بخش بود، یکی ارتباط با خدا بود، مناجات بود، سجده‌های طولانی بود، گریه بود، از خود بی‌خود شدن بود، نماز شب بود، یک بخش از عبادتشان این بود که شخصاً بلند می‌شدند و در تاریکی شب راه می‌افتادند و نقابی هم روی صورتشان بود، درِ خانه‌ها یا در جاهایی که افراد بی‌خانمان در آنجا حضور دارند، برای این‌ها غذا می‌بردند.

این سیره‌ی همه‌ی امامان ما بود، گاهی اشخاص نمی‌دانستند چه کسی این کار را انجام می‌دهد، چون شب این کار را انجام می‌دادند که افراد نبینند، با نقاب انجام می‌دادند که طرف نشناسد که خجالت نکشد.

اما اینکه خدای متعال اسم می‌برد، «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»، سه گروه که جامع همه‌ی نیازمندان می‌شوند، این‌ها به همه‌ی گرفتاران جامعه خودشان اشراف داشتند، یک بخش بی‌سرپرست‌ها هستند که الله الله بالایتام، هم پدرشان سفارش کرده است و هم خودشان اهل احسان بودند، ذاتاً اینطور بودند، از بس تکرار کرده بودند دیگر عادت کرده بودند، علاوه بر اینکه گوهر ذاتشان اینطور بود عادت به کَرَم و اطعام داشتند.

اینکه انسان خودش گرسنه باشد، غذایی برای رفع گرسنگی خودش تدارک دیده باشد، انواع گرفتارها و گرسنه‌ها مراجعه کنند و تنوع این گرفتارها این‌ها را خسته نکند و به همه هیچ اطعام کنند و هیچ گروهی مانع گروه دیگر نشوند، نسبت به همه‌ی گرفتارها و محتاج‌ها اطعام می‌کردند، شکم سیر می‌کردند ولی شکم خودشان گرسنه بود، این ویژگی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است که این‌ها را از مردم و مؤمنین عادی ممتاز می‌کند، که اول این اطعام بود، دوم اینکه علی حبّه بود، سوم متنوع بود، چهارم ایثار بود.

در قرآن کریم این خصائص را برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آورده است.

مهم‌تر از همه‌ی این‌ها این آیات بعدِ سوره مبارکه انسان است، «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا»،[۱۰] همیشه تماشای جمال خدا می‌کردند. این کارها برای معامله با مردم نبود، توقع نداشتند، «إِنَّمَا» یعنی فقط، «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»، «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» خیلی لطیف است، وقتی انسان به دوست خود می‌رسد با چه چیزی صفا می‌کند؟ با اینکه به سیمای دوست خود نگاه می‌کند، انسان با سیما می‌شناسد، انسان محبوب و معشوق خودش را در وجه او می‌بیند.

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که وجه الله هستند و همه‌ی عالم را آینه خدا می‌بینند، «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»، من عاشق هستم، اگر معشوق خودم را یک لحظه نبینم می‌میرم، زندگی من و حیات من به عشق من است، عشق من هم به وصال با اوست، «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ».

اول مسئله توحید را مطرح می‌کند، فناء را مطرح می‌کند، عشق و حبّ را مطرح می‌کند، بعد نفی ما سوی می‌کند، «لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا»، نه این کار را می‌کنم که معامله باشد، اگر شما فحش هم بدهید من همین کاری که الآن می‌کنم را انجام می‌دهم، چون اصلاً با شما معامله نمی‌کنم، دل من جای دیگری است، من کس دیگری را دارم، نیازی به غیر از او ندارم، من این کار را از روی نیاز نمی‌کنم، این کار را از روی بی‌نیازی می‌کنم، سرمایه‌ای دارم که آن محبّت خدای متعال است، برای حفظ این سرمایه باید این کارهای خوب را کنم، «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ».

یعنی آیا برای ما هم چنین انگیزه‌هایی پیش می‌آید؟ زمانی کاری کنیم و هیچ توقعی نداشته باشیم، اگر کسی دید ناراحت بشویم و بگوییم سِرّ ما فاش شد، می‌خواستم کسی غیر از او متوجه نشود… یعنی آیا ما هم از این کارها بلد هستیم؟

این امام حسین علیه السلام ماست، «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا».

فلسفه‌ی این امر را در آیه بعد می‌گوید، اگر تو برای من هستی من هم برای تو هستم، «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»،[۱۱] ساقی تو خودم هستم، خودم تو را سیراب می‌کنم، من جام محبّت به تو می‌دهم، من خودم را به تو می‌چشانم، «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»، این‌ها آن اختصاص است، خدای متعال رب العالمین است، ولی آن ربوبیتی که برای عالم دارد غیر از ربوبیتی است که برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دارد.

لذا ما در دعاها می‌گوییم «یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین. اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّه».

این ربّ النبیّین، ربّ القرآن که در دعای عهد داریم، «اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَرَبَّ الْکرْسِىِّ الرَّفیعِ»، این‌ها مراتب عجیبی است، این‌ها جزو اسرار است، این‌ها را به همه نداده‌اند، خدای متعال آن ربوبیتی که برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دارد تفاوت دارد با ربوبیتی که برای بقیه دارد، «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا».

این شراب طهور شرابی است که خدای متعال به هر کسی عطاء کرده است، هر کسی خدای متعال ساقی او بوده است خودش را به او داده است و ماسوی را از او گرفته است، شرابی است که خدای متعال از غیرخدا و هست و نیست پاک می‌کند، هیچ چیزی غیر از خدا ندارند، حتّی خودشان را هم ندارند، فقط خدا را دارند و بس، «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»، این است که تمام کارهای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بوی خدا می‌دهد…

ما گاهی عاطفی احسان می‌کنیم که بر حسب دلسوزی است، ولی عاطفه است، کارهای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اینطور نبود، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از یک بوستانی عبور کردند و دیدند غلامی نشسته است و مقابل او هم یک سگی است، این غلام خودش یک لقمه می‌خورد و یک لقمه هم به سگ می‌دهد، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خیلی خوششان آمد، آمدند و فرمودند چرا این کار را می‌کردی؟ گفت: من غم‌زده و گرفتار هستم خواستم دل حیوانی را شاد کرده باشم که خدای متعال هم دل من را شاد کند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمودند: چرا مهموم هستی؟ عرضه داشت: آقا! ارباب من یک یهودی است، برده‌ی یک یهودی هستم، این است که خوشحال نیستم ارباب من یک یهودی باشد. حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه این غلام را به همراه خودش پیش ارباب یهودی او برد، آن یهودی هم یهودیِ خوش‌ذاتی بود، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دویست دینار بهمراه آوردند و با همین غلام وارد خانه‌ی یهودی شدند، فرمودند: من آمده‌ام و می‌خواهم این غلام تو را بخرم. آن یهودی گفت: آقا! من فدای شما بشوم، شما قدم در منزل من گذاشته‌اید، من بخاطر قدم مبارک شما این غلام را بدون پول به شما بخشیدم و این غلام غلامِ شماست، آن باغی که این غلام در آن باغ خدمت می‌کرد را به همین غلام می‌بخشم، این پولی هم که شما آورده‌اید به خودتان برمی‌گردانم.

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمودند: حال که پول را برمی‌گردانی، من بعنوان معامله و قیمت باغ این پول را به تو نمی‌دهم، می‌خواهم به تو هدیه بدهم، این پول را به شما بخشیدم.

زنِ این یهودی در حال تماشا کردن بود، او در خواب هم نمی‌دید که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قدم در خانه‌ی آن‌ها بگذارند، این صحنه‌ها او را متحول کرد و گفت: یابن رسول الله! أشهد أن لا اله الا الله و أشهد أنّ محمد رسول الله، من مسلمان شدم.

آن یهودی دید که همسر او از او جلوتر افتاد و او هم گفت: یا اباعبدالله الحسین! من هم در محضر شما اقرار می‌کنم به وحدانیت خدا و رسالت خاتم انبیاء، بدین ترتیب این یهودی مسلمان شد.

این کاری که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»، یک دلی را… این غلام دل یک حیوانی را شاد کرد، برای اینکه برده‌ی یک نامسلمان نباشد.

امروز هم انقلاب ما انقلابِ امام حسینی است، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه آمد و ما را از… واقعاً ایران برده‌ی امریکا بود، بدتر از یهودی برده‌ی ملحدین بود، الحمدلله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه آمد و ایران را آزاد کرد، چه دل‌هایی شاد شده است، شکرِ این نعمت‌ها را کنید.

خدای متعال به ما حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه داده است، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هر کاری که می‌کنند برکت می‌کند، ظاهرِ کار کارِ مادی است، اما ببینید چه آثار و برکاتی از نظر معنوی دارد.

قمرِ شمسِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه

در پایان عرض می‌کنم که «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا»،[۱۲] شمس حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند، قمر هم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام هستند.

حضرت اباالفضل العباس علیه السلام از اقمار شمس وجود حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند. هر کسی درِ خانه‌ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را بزند ناامید برنمی‌گردد.

لذا زرتشتی‌ها برای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام نذر می‌کنند، مسیحی‌ها با حضرت اباالفضل العباس علیه السلام عالمی دارند، سنّی‌ها حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را به باب الحوائجی می‌شناسند.

دعا

خدایا! تو را به مقام قرب حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و فنای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام قسم می‌دهیم عیدی ما را ظهور امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.

خدایا! ما را امشب به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ببخش و بیامرز.

خدایا! ذمه‌ی ما را نسبت به حقوق الناس ابراء بفرما.

خدایا! ما را مدیون و گنه‌کار نمیران.

خدایا! ما را حسینی زنده بدار و با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه محشور بدار.

خدایا! پدر و مادر و گذشتگان و شهدایمان و امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را بر سر سفره‌ی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از طبق‌های نور بهره‌مند بفرما.

خدایا! عموم مریض‌ها، خصوصاً سه مریض مورد نظر را شفا عنایت بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم شکر نعمت سلامتی، امنیت، نظام اسلامی، رهبر عالم، فقیه، حکیم، شجاع، زاهد، عاشق را به ما روزی بفرما.

خدایا! ما را دشمن‌شاد مگردان.

خدایا! ما را شیطان‌شاد مگردان.

خدایا! جوان‌هایمان را به مقصد برسان.

خدایا! نگرانی‌ها را برطرف بفرما.

خدایا! معیشت مردم را تأمین بفرما.

خدایا! دولت ما را یاری بفرما.

خدایا! مقام معظم رهبری را مستدام بدار و دشمنان ایشان را خار بگردان.

خدایا! توطئه‌ها را خنثی بفرما.

خدایا! عاقبت امرمان را با شهادت ختم بفرما.

غفرالله لنا و لکم، والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۳ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)

[۳] سوره مبارکه هود، آیه ۱۱۴ (وَأَقِمِ الصَّلَاهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ۚ ذَٰلِکَ ذِکْرَىٰ لِلذَّاکِرِینَ)

[۴] سوره مبارکه غافر، آیه ۱۴ (فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ)

[۵] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳ (وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا)

[۶] سوره مبارکه انسان، آیه ۵

[۷] سوره مبارکه انسان، آیه ۷

[۸] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۰ (فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ)

[۹] سوره مبارکه انسان، آیه ۸

[۱۰] سوره مبارکه انسان، آیه ۹

[۱۱] سوره مبارکه انسان، آیه ۲۱ (عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ ۖ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّهٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا)

[۱۲] سوره مبارکه شمس، آیات ۱ و ۲