جامعترین تعریفى که از «جامعه دینى» ارائه شده، این است که: جامعه دینى، جامعهاى است «دین باور»، «دین مدار»، «دین داور» و «مطلوب دین».[۱] چنین جامعهاى داراى ویژگىهاى چندى است:

۱ – دین باورى و اعتقاد به آموزههاى دینى؛

۲ – تنظیم نظام حقوقى خود بر اساس دین (شریعتمدارى)؛

۳ – داراى نظام دینى است و جز حکومت دینى را بر نمىتابد. سرّ آن این  است که از منظر جامعهشناسى سیاسى، هر جامعهاى تنها حکومتى را برمىتابد که با نظام ارزشها، اهداف و آرمانهایش سازگار باشد. از این رو جامعه دینى، قطعا با نظام مبتنى بر ارزشهاى سکولار سازگارى ندارد (نظام دینى)؛

۴ – در جامعه دینى، مردم سلوک و رفتار فردى و اجتماعى خود را با دین موزون مىکنند و داورى دین را در این باره پذیرایند (دین داورى)؛

۵ – چنین جامعهاى قطعا مطلوب و مورد رضایت دین نیز هست (مطلوب دین).

اکنون روشن مىشود که بر اساس تعریف و توضیحات یاد شده، بین جامعه و نظام دینى، گسست و جدایى وجود ندارد.

از طرف دیگر حفظ و صیانت و تعالى جامعه دینى و نیز اجراى احکام الهى، از اهداف حکومت دینى است؛ خصوصا آنکه این دو؛ یعنى، «جامعه دینى» و «اجراى احکام» از هم تفکیکپذیر نیستند.

بنابراین، اگر هر یک از آن دو را هدف حکومت دینى بینگاریم، دیگرى نیز با آن تأمین خواهد شد. در نهایت اجراى احکام الهى و حفظ جامعه دینى یا دینى بودن جامعه، همه و همه در راستاى هدفى دیگر قرار دارند و آن رشد و تعالى و تکامل انسان و رسیدن او به غایات عالى و هدف اساسى خلقت است.

بنابراین «حکومت»، هدف و مطلوب نهایى نیست؛ بلکه از اهداف متوسط و وسیلهاى جهت تأمین رفاه، امنیت، عدالت، رشد، سعادت و هدایت جامعه است. قرآن مجید، هدایت انسانها به سوى پروردگار و بندگى را ـ که تنها راه تکامل بشر است ـ یکى از برنامهها و اهداف حکومت صالحان ذکر کرده، مىفرماید:

«اَلَّذینَ اِنْ مکَّنّاهم فِىالاَرْضِ اَقامُوا الصَّلوهَ وَ ءاتَوُا الزَّکوهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ للّه عاقِبَهُ الاُمُورِ»؛[۲] «همان کسانى که چون در زمین به آنان قدرت  دهیم، نماز برپا مىدارند و زکات مىدهند و به کارهاى پسندیده وامىدارند و از کارهاى ناپسند بازمىدارند، و فرجام همه کارها از آنِ خدا است».

البته ابزار بودن «حکومت»، نباید به کم اهمیت تلقى کردن آن بینجامد؛ بلکه حکومت دینى، ابزارى کلیدى و بسیار اساسى است که بدون آن، بسیارى از اهداف دین از بین رفته، یا کم اثر مىشود. از همین رو نصوص دینى، به مسئله «ولایت و امامت صالح» اهمیت شایانى داده است و در مواردى حفظ نظام دینى را بر پاسدارى از دیگر احکام فرعى مقدم دانسته است.

امام صادق  (علیهالسلام)مىفرماید: « … وَ لَمْ نوُدِىَ بِشَىءٍ مِثْلَ ما نوُدِىَ بِالْوِلایَهِ»؛[۳] یعنى، در اسلام هیچ چیز به اندازه ولایت مورد توجه و اهتمام قرار نگرفته است.

 

پرسش و پاسخ های دانشجویی پیرامون حکومت دینی/ مؤلف:حمیدرضا شاکرین

دفتر نشر معارف


[۱] – ر.ک: میرمدرس، سید موسى، جامعه برین، ص ۲۰۹ و ۲۱۰٫

[۲] – حج ۲۲، آیه ۴۱٫

[۳] – بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۸٫