تو کیستی؟ شده غلتان به خاک وخون بدنی
تنی جدا ز سری و سری جدا زتنی


تو کیستی؟ بدن قطعه قطعه ای که از او
نمانده هیچ که دوزند بهر او کفنی


به جسم پاک برادر سرود زینب زار
مگر توای تن غلتان به خون! حسین منی؟


کدام دست به زیر دل شتر بربست
دو پای سیّد سجّاد را به یک رسنی؟


نداشتند علیّ ومحمّد و زهرا
به جز دو نوگل خندان حسینی وحسنی


فغان! ز زهر جفا، پاره پاره شد جگری
امان! به تیغ ستم قطعه قطعه شد بدنی


ز سوز شعر تو «مفتون» ! به جان فتد آتش
اگر کنند قرائت، میان انجمنی

 

شاعر: مفتون همدانی