در اینباره در کتب روایی و تاریخی مطلب چندانی نقل نشده است، آنچه مهم است این است که به طور متواتر و متقن و مستند ثابت شده است که آن حضرت در کعبه به دنیا آمده است. با این حال برخی روایات از احوالات این سه روز مطالبی را نقل کرده اند که در ذیل اشاره خواهدشد:

یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش می گذشت با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو فرستاده شده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانه والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.

یزید بن قعنب گفته: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید. برخاستیم که قفل در خانه کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است. پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافته ام زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد. ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوه ها و نعمتهای بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که او بلند مرتبه است و خداوند علی اعلی می گوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم و او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم او کسی است که بت ها را در خانه من می شکند و بر بام خانه ام اذان می گوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد می کند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.( محمد بن فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، قم، نشر رضی، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۷۶٫ ابی محمد الحسن بن محمد دیلمی، بیروت، مؤسسه اعلمی، ص۲۱۱٫ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه ج۱، ص۵۹٫ شیخ طوسی، امالی، ۱۳۱۳، ص۸۰٫ شیخ صدوق، علل الشرایع، ص۵۶٫)

نیز نقل شده: فاطمه بنت اسد در آن سه روزی که در درون کعبه ماند از میوه ها و غذای بهشتی برایش آوردند.( اعلام الوری، ص ۳ و ارشاد مفید، ص ۳٫)

 

 

وقتی فاطمه بنت اسد در درون کعبه قرار گرفت پنج بانو نزد او آمدند در حالی که لباس همچون حریر سفید بر تن داشتند و عطری خوش تر از مشک ناب از آنان شنیده می شد. اینان حوا و ساره و آسیه و مادر موسی بن عمران و مریم مادر عیسی علیه السلام بودند.

اینان از طرف خداوند برای کمک در ولادت علی علیه السلام فرستاده شدند چرا که نباید زنان ناپاک مکه در ولادت چنین مولودی حضور داشته باشند، آنان رو به فاطمه کردند و گفتند:

«السلام علیک ولیه الله

سلام بر تو ای بانویی که از اولیای خدا هستی»

 

 

فاطمه جواب سلام آنان را داد. زنان بهشتی برابر او نشستند در حالی که هر یک ظرف عطری از نقره در دست داشتند.( بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۱۳٫)

علی علیه السلام بر روی سنگ سرخی که در گوشه راست کعبه است بدنیا آمد و همین که قدم بر زمین گذاشت به سجده افتاد و در همان حال دستهای خود را به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت:

اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا و رسول الله. و ان علیا و صی محمد رسول الله. بحمد یختم الله النبوه و بی یتم الوصیه و انا امیرالمومنین

شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست و محمد پیامبر خداست و علی وصی محمد رسول الله است. با محمد نبوت ختم می شود و با من وصایت کامل می شود و من امیرالمؤمنین هستم

سپس فرمود:

 

جاء الحق و زهق الباطل

حق آمد و باطل رفت.»( امالی شیخ طوسی، ص ۸۰ و جنات الخلود، ص ۳٫)

در هنگام ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام ، نور حضرت از کعبه تا سینه آسمان را شکافت و بتهایی که بر روی کعبه نصب شده بود به صورت افتادند.

شیطان فریاد بر آورد و گفت: وای بر بتها و عبادت کنندگانشان از این فرزند!( علی علیه السلام ولید الکعبه، ص ۴۱٫)

 

 

 

منبع:پرسمان