در پایان فرمود «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» رنگ و قد و زبان و این‌ها ملاک ارزش نیست، هر کسی زبان خود را خیلی می‌پسندد و از قدیم‌ها می‌گفتند که فارسی شکر است، ترکی هنر است، ولی قاعدتاً نه این شکر است و نه آن هنر است. این حکمت الهی است که این‌جا یک زبانی مطرح باشد و آن‌جا یک زبان دیگری. خود زبان یک فرهنگ است. تنوّع زبان، تنوّع فرهنگ است. لذا کسی که چند زبان بلد است، با چند فرهنگ آشنایی دارد. این روزنه‌ای است که شخص می‌تواند با فرهنگ آن‌جا آشنایی بیشتری پیدا کند. امّا این صریح قرآن کریم است که این‌ها ارزش نیستند. می‌تواند منشأ یک امتیاز باشد. انسان که آشنا با یک زبان است کتاب‌هایی که با آن زبان نوشته شده است کتاب‌های بیشتری است، پس بیشتر می‌تواند استفاده کند. اساتیدی که با آن زبان مجهّز هستند، آدم بیشتر می‌تواند از آن‌ها بهره بگیرد، ولی قرآن کریم تنها به صرف اختلاف زبان یا زبان خاص نمره نمی‌دهد.

 

اگر دنبال این هستید که کارنامه‌ی عمر شما پیش پروردگار عزیز نمره داشته باشد، اگر در ظاهر قیافه‌ی خوبی داشتید، صدای قشنگی داشتید، هنری داشتید، خطّ قشنگی داشتید، شاعر بودید و قریحه‌ی قشنگی داشتید، همه‌ی این‌ها در دنیا برای شما امتیاز است. مردم وقتی ببینند یک کسی هم هنر دارد، هم زیبایی دارد، هم خوش لحن است، خوش گفتار است، خوش زبان است، خوش صدا است معلوم است که دور او شلوغ می‌شود. مردم در جامعه به این نمره می‌دهند. این امکانات بیشتری را می‌تواند جذب کند، ولی این‌ها همه می‌ماند. ما با هر زبانی که هستیم بنا است که بمیریم.