سؤال: دختری ده ساله دارم که نماز خواند‌ن‌ خود را خیلی به تأخیر می‌اندازد و هرچه از اوّل وقت به او می‌گویم که عزیزم نماز خود را بخوان، فایده ای ندارد. من و پدرش همیشه نماز خود را در اوّل وقت می‌خوانیم ولی او کم پیش می‌آید که اوّل وقت نماز خود را بخواند. لطفاً ما را ارهنمایی کنید.

جواب:

چند نکته و توصیه وجود دارد که می‌تواند به ترغیب کودکان برای خواندن نماز اوّل وقت کمک کند؛ از جمله:

الف. بیان فضیلت ها

اوّلین نکته این است ما هیچ گاه نباید برای خواندن نماز در اوّل وقت به فرزندان خود فشار بیاوریم و آنها را مجبور کنیم؛ بلکه ما باید تنها فضیلت‌ نماز اوّل وقت را برای آن‌ها بیان کنیم؛ آن هم در یک فضای خیلی صمیمانه و دوستانه و با کارهایی مثل خواندن کتاب.

گاهی اوقات خیلی خوب است که در طول هفته جلسه‌ای با بچّه‌های خود در محیط خانه برقرار کنیم و از یک کتاب روایی دو روایت درباره‌ی نماز اوّل وقت انتخاب کنیم و برای آن‌ها بخوانیم. چون کلام اهل بیت نور است و روی فرزندان اثر مثبت می‌گذارد.

استفاده از بیان و لحن خوب

البته باید دقّت داشته باشیم که ما نباید یا لحنی تند و دستو آمیز این کار را انجام دهیم؛ بلکه در یک فضای آرام با فرزندان خود بنشینیم و بگوییم: قرار است بنشینم و چند جمله‌ی خوب را از روی کتاب بخوانیم و آن را تحلیل کنیم.

خیلی از مواقع ما پدر و مادرها فکر می‌کنیم که فقط باید به فرزندان خود تذکّر بدهیم و کمتر موضوعی را تبیین می‌کنیم؛ در صورتی که بهتر است وقتی از نماز اوّل وقت برای بچّه‌ها سخن می‌گوییم، دلیل آن را هم تبیین کنیم و با استفاده از روایات، آثار و ثواب و خواصّ نماز اوّل وقت خواندن را نیز به آن‌ها بگوییم.

ب.تنظیم برنامه ها با نماز

نکته‌ی بعدی این است که برنامه‌های خانه را به گونه‌ای طراحی کنیم که نماز اوّل وقت ارزش محسوب شود؛ یعنی در تنظیم برنامه ها، نماز باید محور قرار گیرد؛ به عنوان مثال بگوییم: این کار را بعد از نماز مغرب انجام می‌‌دهیم یا مثلاً تا اذان ظهر این برنامه را داریم. مادر به جای این‌که به فرزندش بگوید: برو نمازت را بخوان تا من نهار را بیاورم، باید بگوید: نهار خوردن ما بعد از نماز ظهر و عصر است؛ بنابراین، باید نماز را در زندگی خود محور قرار دهیم.

ج. ابراز محبّت

گاهی اوقات خیلی خوب است که با ابراز محبّت و بیان احساسات فرزندان خود را به نماز خواندن ترغیب کنیم. مثلاً بگوییم: دوست دارم دختر گلم همین الآن نماز خود را بخواند، با این کار خیلی خوشحال می‌شوم. بعد هم ابراز خوشحالی کنیم و پیشانی فرزند خود را ببوسیم و به او بگوییم: ببین من را چقدر خوشحال کردی. این ابراز خوشحالی و بیان احساسات به حلّ مشکل فرزندمان کمک می‌کند.

سؤال: فرزند ده ساله‌ی من تمایلی به پوشیدن چادر ندارد؛ با وجود این‌که در خانواده‌ی ما پوشیدن چادر مهم است و ما آن را رعایت می‌کنیم، امّا او چندان تمایلی به این کار ندارد؛ گاهی می‌پوشد و گاهی نمی‌پوشد. هم محبّت در خانواده بوده است و هم او را تشویق کرده ایم. گاهی هم او به اصرار ما چادر می‌پوشد؛ امّا رغبت زیادی نشان نمی‌دهد. لطفاً راهنمایی کنید.

راهکارها:

الف. پرهیز از سختگیری بیش از حد

گاهی اوقات سختگیری‌های خود والدین باعث می‌شود که بچّه‌ها پوشیدن چادر را نپذیرند؛ مثلاً کودک می‌بیند که وقتی چادر سر می‌کند، مادر مدام می‌گوید موی خود را بپوشان، مراقب حجاب خود باش، این‌ چه وضع چادر پوشیدن است، پشت چادر را جمع کن تا خاکی نشود، باران آمده است خیس نشود! لذا وقتی چادر سر می‌کند حس می‌کند که بمباران‌ه تذکّرات پشت سر هم شروع می‌شود.

ما باید با بیان صحیح از او بخواهیم که چادر بپوشد. حتّی اگر می‌بینیم موی دختر ما از چادر بیرون است، گونه‌ی او را ببوسیم و در همان حال که او را می‌بوسیم، موی او را هم مرتّب کنیم. در حقیقت باید با محبّت و با استفاده از روش‌های غیر مستقیم این کار را انجام دهیم.

ب. استفاده الگوهای عینی مناسب

دومین نکته‌ این است که ما باید بر اساس الگوهای عینی فرزندان خود را محجّبه کنیم. وقتی بچّه‌های ما مدام پای سریال‌های خارجی می‌نشینند، دیگر ما نباید انتظار داشته باشیم که چادر سر کنند. در این صورت این کار برای آنها سخت می‌شود؛ چون مدام آن موارد عینی را می‌بینند که بدون حجاب است.

همانطور که می‌دانید، در امر تربیت، دیدن یکی از بخش‌های یادگیری است. لذا ما باید دقّت کنیم که فرزندان ما بیشتر انسان‌های چادری را ببینند تا از آن‌ها الگو بگیرند و در افراد فامیل‌ و دوستان و هم کلاسی‌های او نیز این توجّه را داشته باشیم.