- ثقلین - http://thaqalain.ir -
مرحوم شبّر که علّامه است، فقیه است، متکلّم است، مفسّر است، محدّث است یک کتاب خوبی به نام کتاب الاخلاق نوشتند. ایشان در آنجا خوف عالم و غیر عالم را تقسیم کرده است؛ گفته است: گاهی بچّهای در خانهای وارد شده است، یک ماری میآید، عقربی میآید بچّه که تمیز نمیدهد، از این مار هیچ ترسی ندارد. میرود که با این مار بازی بکند. پدر وارد میشود، میبیند افعی در خانه است بچّهی او هم نزدیک شده است، الآن است که نیش بزند، پدر میلرزد، ضعف او را میگیرد، بچّه را به بغل خود میگیرد، با این رنگ پریده و این حالت لرزش میخواهد خانه را ترک بکند. بچّه هیچ نگرانی نداشت. چرا؟ برای اینکه مار را نمیشناخت، این عقرب را نمیشناخت. ولی پدر مار را میشناخت، ترسید، لرزید، این بچّه وقتی لرزش پدر خود را دید، ترس پدر خود را دید، میبینی که او به خاطر ترس پدر خود، دارد میترسد. چون پدر او میترسد، این میترسید. آن پدر از این ترسید ولی بچّه از ترس پدر خود ترسید.
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%aa%d8%b1%d8%b3-%d8%b9%d8%a7%d9%84%d9%90%d9%85-%d9%88-%d8%ba%db%8c%d8%b1-%d8%b9%d8%a7%d9%84%d9%90%d9%85/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.