- ثقلین - http://thaqalain.ir -
به عزم کربلا عشّاق، بربستند محملها
«که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها»
قرار جان لیلا، جای در محمل گرفت اما
«ز تاب جعد مشکینش، چه خون افتاد در دلها!»
بگفتا رهرو عشقم، چه باک از کشته گردیدن؟
«که سالک بیخبر نبْوَد ز راه و رسم منزلها»
«شب تاریک وبیم موج و گردابی چنین حایل
«کجا دانند حال ما، سبکباران ساحلها؟»
پی جان باختن ما را به سوی منزل جانان
«جرس فریاد میدارد که بربندید محملها»
به راه وصل جانان، دست و دل باید کشید از جان
«نهان کی مانَد آن رازی کز او سازند محفلها؟»
«صفا»! از دفتر عشق این سخن بر خوان که «حافظ» گفت:
«مَتی ما تَلق مَن تَهوی دعِ الدّنیا وَاَمهلها؟»
شاعر: صفا تویسرکانی
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%a8%d9%87-%d8%b9%d8%b2%d9%85-%da%a9%d8%b1%d8%a8%d9%84%d8%a7-%d8%b9%d8%b4%d9%91%d8%a7%d9%82%d8%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a8%d8%b3%d8%aa%d9%86%d8%af-%d9%85%d8%ad%d9%85%d9%84%e2%80%8c%d9%87%d8%a7/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.