با کاوشی دقیق در منابع تاریخی می توان سرنخ این توهین ها را به راحتی به دست آورد .

توهین اول : سلمان رشدی نویسنده آیات شیطانی

اولین توهینی که در سطح جهانی علیه پیامبر اسلام مطرح شد ، توسط مسلمان زاده ای هندی به نام سلمان رشدی بود. وی کتابی تحت عنوان آیات شیطانی نوشت و جنجال بزرگی در سطح بین المللی به وجود آورد.

(تصویر سلمان رشدی نویسنده مرتد)

در این کتاب نسبت به ساحت مقدس پیامبر اسلام و همسران آن حضرت توهین های بسیاری شده است . بخش مهمی از این داستان که برای مسلمانان توهین‌آمیز تلقی گردیده‌است شامل بازگویی دگرگون شدهٔ زندگی محمد (در رمان با نام «ماهوند» یا «پیامبر») در شهر مکه (در رمان با نام «جاهلیه») می باشد. در میان این حکایت، بخش آیات شیطانی روایت می‌شود که در آن پیامبر ابتدا خبر از وحی آیاتی در پشتیبانی از بت‌های شرک‌آلود دیرینه می‌دهد ولی بعد آن را لغزشی برخاسته از القائات شیطانی عنوان می‌دارد.

آری ، مهم ترین بخش توهین آمیز این کتاب مربوط به افسانه ای است که در کتب اهل سنت روایت شده است . سلمان رشدی نام کتاب خود را از همین قسمت اخذ کرده و برخی آیات کتاب الهی را شیطانی خوانده است. این افسانه در کتب اهل سنت به داستان غرانیق معروف گشته است که مختصری از آن را بیان می کنیم.

خلاصه افسانه از این قرار است که رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) علاقه‌مند بود تا به نحوی، مشرکان را جذب کند. او آرزو می‌کرد که خداوند آیاتی نازل کند تا مناسبات او را با قومش بهبود بخشد. در این هنگام آیات سوره ‹النجم› نازل شد تا رسید به این آیات (أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّی * وَمَناهَ الثَّالِثَهَ الْأُخْری)؛ ‹آیا لات و عُزّا را دیده‏اید و مَنات آن بت سومی دیگر را؟› (نجم: ۱۹ و ۲۰)

در این وقت شیطان دو آیه بر زبان رسول‌الله جاری کرد، ‹تلک غرانیق العلی و ان شفاعتهن لترضی›؛ ‹آنان پرستوهای اوج گیرنده‌اند و شفاعت آنان مایه خشنودی یا امید است›.

این تمجید از بت‌ها، سبب خشنودی مشرکان شد. در همان لحظه، رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) به آیه سجده رسید و مسلمان و کافر همه به سجده افتادند. شب هنگام که جبرئیل برای عرض آیات، نزد آن حضرت آمد. این جملات را رد کرد و گفت: تو برای مردم چیزی خواندهای که او نازل نکرده است؟!

سلمان رشدی بر این پایه کتاب خود را آیات شیطانی نام نهاد و به این بهانه به تمسخر وحی و جبرئیل و شخصیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) پرداخت .

متاسفانه این روایت در کتب اهل سنت یافت می شود و برخی ازبزرگان این مذهب بر آن مهر صحت زدند و اینچنین بهانه تمسخر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را فراهم نمودند.

 

بزرگان اهل سنت و وهابیت که افسانه غرانیق را صحیح می دانند:

 

۱- ابن تیمیه

 

وی می نویسد : وتنازعوا هل یجوز أن یسبق على لسانه ما یستدرکه الله تعالى ویبینه له بحیث لا یقره على الخطأ کما نقل أنه ألقى على لسانه صلى الله علیه وسلم تلک الغرانیق العلى وإن شفاعتهن لترتجى ثم إن الله تعالى نسخ ما ألقاه الشیطان وأحکم آیاته فمنهم من لم یجوز ذلک ومنهم من جوزه إذ لا محذور فیه فإن الله تعالى «یَنْسَخُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ * لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَهً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ » .منهاج السنه ، ج۱ ، ص۴۷۱

ترجمه :و علما اختلاف کردند آیا جایز است که بر زبان پیامبر چیزی جاری شود که خدا آن را بر او نازل نکرده باشد و به گونه ای بیان شود که او احتمال خطا ندهد همانگونه که نقل شده است که شیطان بر او القا کرده است و خدای متعال آیه خود را مستقر ساخته است پس عده ای از علما کسانی هستند که اجازه نمی دهند و عده ای اجازه می دهند زیرا از اجازه آن مشکلی پیش نمی آید چون خدای متعال می فرماید : «یَنْسَخُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ * لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَهً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ »

ناصرالدین البانی درباره نظر ابن تیمیه می نویسد : وبعد کتابه ما تقدم رأیت شیخ الإسلام ابن تیمیه یمیل إلى تثبیت القصه بالقدر المذکور وأن قوله : ” تلک الغرانیق العلى . . . ” لم یلفظ به الرسول صلى الله علیه و سلم وإنما ألقاه الشیطان فی أسماعهم .

ترجمه : بعد از نوشتن آنچه که گذشت دیدم که ابن تیمیه ثابت کردن این قصه میل دارد با این تفاوت که پیامبر (صلی الله علیه و آله ) عبارت (تلک الغرانیق العلی…) را به زبان نیاورد . بلکه شیطان آن را به مردم تلقین کرد.

نصب المجانیق لنسف قصه الغرانیق ص ۶۳

 

 

۲- جلال الدین سیوطی

 

وی در تفسیر درالمنثور می نویسد:وأخرج البزار والطبرانی وابن مردویه والضیاء فی المختاره بسند رجاله ثقات من طریق سعید بن جبیر عن ابن عباس قال إن رسول الله صلى الله علیه وسلم قرأ أفرأیتم اللات والعزى ومنات الثالثه الأخرى تلک الغرانیق العلى وان شفاعتهن لترتجی ففرح المشرکون بذلک وقالوا قد ذکر آلهتنا فجاء جبریل فقال اقرأ على ما جئتک به فقرأ أفرأیتم اللات والعزى ومنات الثالثه الأخرى تلک الغرانیق العلى وان شفاعتهن لترتجی فقال ما أتیتک بهذا هذا من الشیطان فأنزل الله وما أرسلنا من قبلک من رسول ولا نبی الا إذا تمنى إلى آخر الآیه.

ترجمه :بزار و طبرانی و ابن مردویه و ضیاء در المختاره با سندی که راویان آن ثقه هستند روایت کرده اند به طریق خود از سعید بن جبیر از ابن عباس گفت : هما نا رسول خدا قرائت کردند آیات می بینید افرایتم اللات والعزی ومنات الثالثه الاخری تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترتجی پس مشرکین خوشحال شدند و گفتند خدایان ما را به نیکی یاد کرد پس جبرئیل نازل شد و گفت : بخوان آنگونه که بر تو نازل کردم دو مرتبه همانگونه قرائت کرد جبرئیل گفت من اینها را به تو نازل نکردم اینها از شیطان است سپس خدا این آیه را نازل کرد که و ما هیچ رسول و نبی را قبل از تو نفرستادیم مگر اینکه شیطان دوست دارد

 

 

۳- ابن حجر عسقلانی

 

وی بعد از نقل روایات آیات شیطانی می نویسد :

لکن کثره الطرق تدل على أن للقصه أصلاً مع أنّ لها طریقین آخرین مرسلین رجالهما على شرط الصحیحین.

اما روایات متعدد ثابت می کند که این قضه واقعیت دارد با این که دو روایت مرسل در رابطه با این ماجرا وجود دارد اما راویان آن دو روایت شرائط صحت روایات صحیحین را دارا هستند .

وجمیع ذلک لا یتمشى على القواعد فإن الطرق إذا کثرت وتباینت مخارجها دل ذلک على أن لها أصلا وقد ذکرت أن ثلاثه أسانید منها على شرط الصحیح .

فتح الباری، ج ۸، ص ۳۳۳ – ۳۳۴ سوره الحج.

و همه این روایات شاید موافق با قواعد علم رجال نباشد ولی اگر اسانید یک روایت زیاد شد و با هم متفاوت بود، نشانگر این است که این روایت حقیقت دارد و یاد آور شدیم که سه سند از اسانید آن مطابق شروط صحیح است .

 

 

نقد افسانه غرانیق در کتب شیعه

 

بزرگان شیعه در طول تاریخ بارها ابطال این افسانه را ثات کرده اند و در نقد این خرافه مطالب بسیاری نوشته اند که خوانندگان را به تفاسیر شیعه ذیل آیات سوره نجم ارجاع می دهیم .

از میان صدها تفسیر شیعه در این زمینه تنها به کلام آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله العالی) اکتفا می کنیم . ایشان در بیانی خلاصه و جامع در جواب چنین افسانه ای می نویسند:در بعضى از کتب اهل سنت روایات عجیبى در اینجا از ابن عباس نقل شده که: پیامبر خدا ص در مکه مشغول خواندن سوره” النجم” بود، چون به آیاتى که نام بتهاى مشرکان در آن بود رسید (أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناهَ الثَّالِثَهَ الْأُخْرى‏) در این هنگام شیطان این دو جمله را بر زبان او جارى ساخت:

(تلک الغرانیق العلى، و ان شفاعتهن لترتجى!).

(اینها پرندگان زیباى بلند مقامى هستند و از آنها امید شفاعت است!) «۱».

در این هنگام مشرکان خوشحال شدند و گفتند محمد ص تا کنون نام خدایان ما را به نیکى نبرده بود، در این هنگام پیامبر ص سجده کرد و آنها هم سجده کردند، جبرئیل نازل شد و به پیامبر ص اخطار کرد که این دو جمله را براى تو نیاورده بودم، این از القائات شیطان بود در این موقع آیات مورد بحث (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ …) نازل گردید و به پیامبر ص و مؤمنان هشدار داد! گر چه جمعى از مخالفان اسلام براى تضعیف برنامه‏هاى پیامبر ص به گمان اینکه دستاویز خوبى پیدا کرده‏اند این قضیه را با آب و تاب فراوان نقل کرده و شاخ و برگهاى زیادى به آن داده‏اند ولى قرائن فراوان نشان مى‏دهد که این یک حدیث مجعول و ساختگى است که براى بى اعتبار جلوه دادن قرآن و کلمات پیامبر اسلام ص وسیله شیطان‏صفتان جعل شده است زیرا:

اولا- به گفته محققان، راویان این حدیث افراد ضعیف و غیر موثقند، و صدور آن از ابن عباس نیز به هیچوجه معلوم نیست، و به گفته” محمد بن اسحاق” این حدیث از مجعولات زنادقه مى‏باشد و او کتابى در این باره نگاشته است.

ثانیا- احادیث متعددى در مورد نزول سوره نجم و سپس سجده کردن پیامبر و مسلمانان در کتب مختلف نقل شده، و در هیچیک از این احادیث سخنى از افسانه غرانیق نیست، و این نشان مى‏دهد که این جمله بعدا به آن افزوده شده است.

ثالثا- آیات آغاز سوره نجم صریحا این خرافات را ابطال مى‏کند آنجا که مى‏گوید وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى‏:” پیامبر از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید آنچه مى‏گوید تنها وحى الهى است” این آیه با افسانه فوق چگونه سازگار است؟

رابعا- آیاتى که بعد از ذکر نام بتها در این سوره آمده، همه بیان مذمت بتها و زشتى و پستى آنها است و با صراحت مى‏گوید: اینها اوهامى است که شما با پندارهاى بى اساس خود ساخته‏اید و هیچگونه کارى از آنها ساخته نیست (إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‏. با این مذمتهاى شدید چگونه ممکن است چند جمله قبل از آن، مدح بتها شده باشد بعلاوه قرآن صریحا یادآور شده که خدا تمامى آن را از هر گونه تحریف و انحراف و تضییع حفظ مى‏کند چنان که در آیه ۹ سوره حجر مى‏خوانیم:” إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ“.

خامسا- مبارزه پیامبر ص با بت و بت پرستى یک مبارزه آشتى ناپذیر و پى‏گیر و بى وقفه از آغاز تا پایان عمر او است، پیغمبر ص در عمل نشان داد که هیچگونه مصالحه و سازش و انعطافى در مقابل بت و بت پرستى- حتى در سخت ترین حالات- نشان نمى‏دهد، چگونه ممکن است چنین الفاظى بر زبان مبارکش جارى شود.

و سادسا- حتى آنها که پیامبر اسلام ص را از سوى خدا نمى‏دانند و مسلمان نیستند او را انسانى متفکر و آگاه و مدبر مى‏دانند که در سایه تدبیرش به بزرگترین پیروزیها رسید، آیا چنین کسى که شعار اصلیش لا اله الا اللَّه و مبارزه آشتى ناپذیر با هر گونه شرک و بت پرستى بوده، و عملا نشان داده است که در ارتباط با مساله بتها حاضر به هیچگونه سازشى نیست، چگونه ممکن است برنامه اصلى خود را رها کرده و از بتها این چنین تجلیل به عمل آورد؟! از مجموع این بحث بخوبى روشن مى‏شود که افسانه غرانیق ساخته و پرداخته دشمنان ناشى و مخالفان بیخبر است که براى تضعیف موقعیت قرآن و پیامبر ص چنین حدیث بى اساس را جعل کرده‏اند. لذا تمام محققان اسلامى اعم از شیعه و اهل تسنن این حدیث را قویا نفى و تضعیف کرده‏اند و به جعل جاعلین نسبت داده‏اند . البته بعضى از مفسران توجیهى براى این حدیث ذکر کرده‏اند که بر فرض ثبوت اصل حدیث، قابل مطالعه بود و آن اینکه:” پیامبر اسلام ص آیات قرآن را آهسته و با تانى مى‏خواند، و گاه در میان آن لحظاتى سکوت مى‏کرد، تا دلهاى مردم آن را بخوبى جذب کند، هنگامى که مشغول تلاوت آیات سوره نجم بود و به آیه” أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناهَ الثَّالِثَهَ الْأُخْرى‏” رسید بعضى از شیطان صفتان (مشرکان لجوج) از فرصت استفاده کرده و جمله تلک الغرانیق العلى و ان شفاعتهن لترتجى را در این وسط با لحن مخصوصى سر دادند تا هم دهن کجى به سخنان پیامبر ص کنند و هم کار را بر مردم مشتبه سازند، ولى آیات بعد به خوبى از آنها پاسخ گفت و بت پرستى را شدیدا محکوم کرد” و از اینجا روشن مى‏شود اینکه بعضى خواسته‏اند داستان غرانیق را نوعى انعطاف از ناحیه پیامبر ص نسبت به بت پرستان به خاطر سرسختى آنها و علاقه پیامبر ص به جذب آنان به سوى اسلام بدانند و از این راه تفسیر کنند، مرتکب اشتباه بزرگى شده‏اند، و نشان مى‏دهد که این توجیه‏گران موضع اسلام و پیامبر ص را در برابر بت و بت پرستى درک نکرده‏اند و مدارک تاریخى که مى‏گوید دشمنان هر بهایى را حاضر شدند به پیامبر ص در این زمینه بپردازند و او قبول نکرد و ذره‏اى از برنامه خود عدول ننمود ندیده‏اند، و یا عمدا تجاهل مى‏کنند.

 

 

 

منبع:پرسمان