نام مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه

و اختلف فی اسمها، فقال المفید: «نرجس» و رواه الإثبات و الإکمال فی خبر موسى بن محمّد و خبر المطهّری [۱]و قال أبو سهل النوبختی: «صیقل»[۲] و رواه الإکمال فی خبر أبی علیّ الخیزرانی. [۳]

نام هایی که برای مادر آن حضرت نقل شده عبارتند از : نرجس، صیقل، سهیل، ملیحه، ملیکه، ریحانه، سوسن، حکیمه، و و طبق نقل شاذ شهید اول، مریم دختر زید علویه می باشد ولی معروف همان نرجس است. تعدد اسم های آن بانو می تواند به اعتبارا ت دیگری مثل: لقب، وصف و باشد[۴] اینجانب (آیت الله طبسی) هم در کتاب تا ظهور، اسامی متعددی را که برای مادر امام زمان، نقل شده است، بیان نموده ام.

بررسی شخصیت صَقیل

در ذیل روایت بیست و دوم، آمده بود که: «فَدَخَلَ جَعْفَرُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَى الْمُعْتَمِدِ وَ کَشَفَ لَهُ ذَلِکَ فَوَجَّهَ الْمُعْتَمِدُ بِخَدَمِهِ فَقَبَضُوا عَلَى صَقِیلَ الْجَارِیَهِ فَطَالَبُوهَا بِالصَّبِیِّ فَأَنْکَرَتْهُ وَ ادَّعَتْ حَبْلًا بِهَا لِتُغَطِّیَ حَالَ الصَّبِیِّ …»[۵]

جعفر بن على نزد معتمد خلیفه رفت و موضوع را به او گزارش داد، معتمد خدام خود را فرستاد و صیقل جاریه را گرفتند و از او مطالبه کودک را نمودند. ولی او منکر شد و مدعى شد آبستن و باردار است تا بدین وسیله کودک را از نظر آنها مخفى سازد.

* در رابطه با مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه و نام صقیل، باید بحث شود که:

آیا صقیل در این روایت، مادر امام زمان، است و آیا مادر امام، بنام صقیل هم ذکر شده است؟

آیا این بزرگوار کنیز بوده است یا آزاد؟

آیا مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه در حال حیات امام حسن عسگری علیه السّلام، از دنیا رفته است و یا بعد از شهادت امام حسن عسگری، از دنیا رفته اند؟

روایت

محمد بن حمزه (با سه واسطه به قمربنی هاشم می رسد) از امام حسن عسگری علیه السّلام نقل می کند که ایشان فرمود: ولی خداوند و حجت او بر بندگان و خلیفه بعد از من در حالیکه ختنه شده بود- در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵، متولد شد. و اولین کسی که او را غسل داد، رضوان خازن بهشت با تعدادی از ملائکه های مقرب بود که با آب کوثر و سلسبیل او را شستشو دادند و سپس عمه ام، حکیمه او را شستشو داد.

راوی (محمدبن حمزه) می گوید که نام مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه، ملیکه است که بعضی اوقات به او سوسن و بعضی زمان ها، ریحانه می گفتند و صقیل و نرجس هم از اسامی او بود. [۶]

بیان قاموس الرجال

در آخر جلد ۱۲ قاموس الرجال مرحوم تستری، رساله ای بنام «رساله فی تواریخ النبی و الآل علیهم السلام» است که ملحق به جلد دوازدهم نموده‌اند. (این رساله ربطی به مباحث رجالی ندارد). مرحوم تستری، بعد از اینکه نام مادران ائمه علیهم السلام، را ذکر می کند، در مورد نام مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه، می گوید:

و أمّا امّ الحجّه عجل الله تعالی فرجه: فالمشهور أنّها امّ ولد، فعن الرضا علیه السّلام فی إخباره بالقائم عجل الله تعالی فرجه ابن سیّده الإماء.[۷]

امام رضا علیه السّلام فرمود: چهارمین فرزند از فرزندانم امام مهدی  عجل الله تعالی فرجه فرزند سرور کنیزان است.

و عن أمیر المؤمنین  علیه السّلام فی أخبار کثیره: بأبی ابن خیره الإماء. [۸]

امیرالمومنین علیه السّلام فرمود: پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان باد.

و نقل الشهید [۹] قولا کونها غیر امّ ولد و أنّها «مریم بنت زید العلویّه» و یردّه أخبار کثیره فی کونه ابن أمه، ما تقدّم و غیرها،

شهید اول در دروس، قولی را نقل کرده است که مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه، ام ولد نبوده است و او مریم دختر زید علویه می باشد. این قول غیر ام ولد بودن را روایات بسیاری رد می کند.

از دلایل دیگری که مادر امام زمان، ام ولد بوده است این است که امام صادق علیه السّلام، به شخصی که ادعای قائم بودن را می کرد، فرمود: مگر نمی دانید که «قائم» فرزند اسیر است؟ و شهرت این مسأله کنیز بودن مادر امام زمان به گونه ای بود که بنی امیه هم آن را می دانستند و به همین جهت، مروان به ادعای محمدبن عبدالله ادعای قائم بودن توجهی ننمود.[۱۰]

این مساله کنیز بودن بقدری مشهور بود که میزان شناخت مدعیان مهدویت قرار می‌گرفت.

 

بررسی زمان رحلت مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه

آیا مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه، در حال حیات امام حسن عسگری علیه السّلام، از دنیا رفته است و یا بعد از شهادت امام حسن عسگری علیه السّلام، از دنیا رفته اند؟ اگر قائل به قول اول رحلت آن بانو در زمان حیات امام حسن عسگری علیه السّلام شدیم، دیگر نمی توان گفت که صیقل در این روایت، مادر امام زمان است. (زیرا در روایت بیان شده است که: «فَنَحْنُ جُلُوسٌ إِذْ قَدِمَ نَفَرٌ مِنْ قُمَّ فَسَأَلُوا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ  علیه السّلام فَعَرَفُوا مَوْتَهُ فَقَالُوا فَمَنْ نُعَزِّی ما نشسته بودیم که گروهی از اهل قم آمدند و از امام حسن عسکری علیه السّلام سراغ گرفتند و چون از شهادت آن حضرت باخبر شدند گفتند: به چه کسی تسلیت بگوئیم؟) بنابراین می توان گفت که صیقل در روایت یکی از کنیزهای آن حضرت بوده است.

مستند این قول، ظاهراً روایتی است که شیخ صدوق در کمال الدین از ابوعلی خیزرانی نقل کرده است.

روایت اینگونه بیان شده است:

ابو على خیزرانى از قول کنیزى که به امام یازدهم۷ هدیه کرده بود بعد از آنکه جعفر کذاب خانه امام را غارت کرد و کنیز را نزد خودش نگه داشت، ولی کنیز از دست جعفر گریخت و سپس با او (پس از رهایی از دست جعفر) ازدواج می کند، نقل کرده که در ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه حاضر بوده و نام مادر امام زمان صقیل بوده است. و امام یازدهم علیه السّلام از حوادثی که برای خانواده‌اش (بعد از شهادت خودش) رخ می دهد، مادر امام را خبردار می سازد.[به همین جهت] مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه از خداوند درخواست مرگ می کند تا شاهد چنین حوادثی نباشد. لذا او در زمان امام حسن عسگری علیه السّلام از دنیا می رود که بر سر قبرش لوحى است که بر آن نوشته است این قبر ام محمد است.

ابو على گوید از همین کنیز شنیدم که می‌گفت چون امام زمان  عجل الله تعالی فرجه متولد شد براى او نور درخشانى دیدم که از او آشکار شد و تا آسمان رسید و مرغان سپیدى دیده بود که از آسمان فرود مى‏آمدند و پرهاى خود را به سر و صورت و سائر اعضاى بدن آن حضرت، می‌سائیدند و پرواز می‌کردند و ما [ این جریان] را به امام حسن عسگری علیه السّلام خبر دادیم، ایشان لبخندی زد و فرمود: این‌ها فرشتگانند که براى متبرک شدن به این مولود نازل شده اند و همین ها، در هنگام ظهور، جزو یاران آن حضرت می باشند. [۱۱]

شخصیت ابوعلی خیزرانی

نامی از ابوعلی خیزرانی در کتب رجالی نیافتیم، مرحوم تستری در قاموس خود به همین جریان، اشاره می کند ولی از مدح و ذم او سخنی به میان نمی آورد. مگر ما با توجه به این روایت و روایات دیگر منقول از ابوعلی، قائل به شیعی بودن وی شویم.

مستند قول دوم (رحلت مادر امام زمان بعد از شهادت امام حسن عسگری)

مرحوم نجاشی در رجال خود در مورد مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه می گوید:

محمد بن علی ثقه و شخصیتی برازنده در علم حدیث است او از نظر امام هادی و عسگری علیهماالسلام روایت نقل می‌کند و همیشه با آنان نامه‌نگاری داشت و مادر امام زمان پس از شهادت امام حسن عسگری در خانه این شخص، سکونت می‌کرد. [۱۲]

‏مرحوم تستری پس از نقل این جریان، می فرماید : و هو دال علی بقائها بعد الحسن عسگری علیه السّلام.[۱۳]

 

کنیز یا اسیر بودن مادر امام زمان

آیا مادر امام زمان، یکی از کنیزان حضرت حکیمه است و یا یکی از اسراء روم بوده است؟ در اینجا دو قول وجود دارد که مرحوم تستری در قاموس، دو قول را بیان کرده است.

بیان مرحوم تستری

مرحوم تستری در زمینه کنیز بودن و یا جزو اسراء بودن مادر امام زمان، می فرماید:

آیا مادر امام زمان از کنیزان حکیمه بوده است که حضرت حکیمه او را پرورش داده و تربیت نموده و سپس به برادرش امام حسن عسگری علیه السّلام، هدیه کرده است و یا این که مادر امام زمان از اسراء روم بوده و توسط امام هادی علیه السّلام خریداری شده است، روایات در این زمینه مختلف است. آنچه که از اثبات الوصیه مسعودی، برمی آید، اثبات قول اول مادر امام زمان از کنیزان حکیمه است.

مرحوم تستری، قول اثبات الوصیه را نقل می کند:

مولف کتاب اثبات الوصیه می گوید: موثقین از مشایخ ما روایت کرده اند که یکی از خواهران امام هادی حضرت حکیمه کنیزی داشت که تولد و رشد و تربیت او در خانه وی و نامش نرجس بود پس هنگامی که کنیز بزرگ شد و به سن ازدواج رسید، امام حسن عسگری علیه السّلام نگاهی از روی تعجب، به او نمود. [۱۴]

عمه امام حسن عسگری گفت: طالب این کنیز هستی؟ امام حسن عسگری علیه السّلام فرمود: من از روی تعجب به او نگاه می کنم زیرا مولودی که عزیز خداست از این کنیز بوجود می آید. سپس امام حسن عسگری علیه السّلام به عمه خویش، امر نمود تا برای ازدواج با کنیز از پدرش اجازه بگیرد و حضرت حکیمه چنین کاری را انجام داد و امام هادی علیه السّلام امر به چنین کاری نمودند. [۱۵]

و در خبری دیگر از جماعتی از شیوخ در باب کیفیت تولد امام زمان عجل الله تعالی فرجه نقل شده است که وقتی امام حسن عسگری علیه السّلام، خبر تولد فرزندی را به عمه‌اش حکیمه، می دهد، ایشان سوال می کند: از چه کسی، چنین فرزندی متولد می شود؟ امام می فرمایند: از نرجس، کنیز تو متولد می شود. [۱۶]

نکته: گرچه در این روایت آمده است که حضرت نرجس از کنیزان حکیمه می باشد ولی این مطلب منافاتی ندارد که پس از خرید کنیز توسط امام هادی علیه السّلام، جهت تربیت و آشنایی با مسائل به خواهرش، حضرت حکیمه سپرده شود.

مرحوم تستری برای اثبات قول اول، شاهدی دیگری هم می آورد و آن، روایت کمال الدین است:

و روى الإکمال أیضا فی باب مولده علیه السّلام بإسناده عن حکیمه قالت: کانت لی جاریه یقال لها: «نرجس» فزارنی ابن أخی فأقبل یحدق النظر إلیها ….[۱۷]

سپس، مرحوم تستری می فرماید: با اینکه شیخ صدوق روایتی را برای اثبات قول اول، نقل می کند، ولی متمایل به قول دوم مادر امام زمان یکی از اسراء رومی می باشد است. زیرا ایشان، روایتی را نقل می کند که مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه، دختر یوشع فرزند قیصر است و امام هادی علیه السّلام، شخصی را مأمور می سازد تا او را خریداری نماید.

و مال الصدوق إلى الثانی، فقال فی الإکمال باب «ما روی فی نرجس امّ القائم عجل الله تعالی فرجه: و اسمها «ملیکه» بنت یوشعاء بن قیصر الملک. و روى بإسناده عن بشر بن سلیمان النخّاس بعث الهادی علیه السّلام له بِشرائها و هو خبر طویل[۱۸] و إن روى فی باب مولده علیه السّلام ما یعارض هذا، کما تقدّم.

مرحوم تستری می فرماید: شیخ مفید هم موید قول دوم می باشد، زیرا زیارتی را برای مادر امام زمان سلام الله علیها، نقل می کند که حاکی از اسیربودن آن بانو، می نماید.

و هو المفهوم أیضا من المفید حیث ذکر زیاره لها و فیها: «المخطوبه من روح اللّه الأمین و من رغب فی وصلتها سیّد المرسلین»و الظاهر أنّ الزیاره إنشاء منه أخذا من خبر النّخاس المتقدّم

مرحوم تستری، می فرماید: اصح همان قول اول مادر امام زمان از کنیزان حضرت حکیمه بوده است می باشد، زیرا روایت آن هم صحیح است (ایشان به روایات قائلین به قول دوم، اشکال سندی وارد می سازد که این اشکال بر روایت قول اول هم وارد است)

و الظاهر أصحّیّه القول الأوّل و أصحّیّه خبره

مرحوم تستری می فرماید: مرحوم نعمانی هم قائل به قول دوم می باشد. زیرا روایتی را نقل می کند که امام زمان عجل الله تعالی فرجه را فرزند کنیز سوداء، معرفی می نماید.

و هو المفهوم من النعمانی أیضا حیث قال فی باب ما روى فی الغیبه- بعد روایته بإسناده عن الکناسی عن الباقر  علیه السّلام «أنّ صاحب هذا الأمر فیه شبه من یوسف، ابن أمه سوداء یصلح اللّه له أمره فی لیله» و روایته أخبار اخر- : (مرحوم نعمانی، پس از ذکر روایت، می فرماید:)

فاعتبروا یا اولی الأبصار الناظره بنور الهدى و القلوب المسلمه من الغمر   المشرقه بالإیمان و الضیاء بهذا القول! قول الإمامین الباقر و الصادق علیهما السّلام فی الغیبه و ما فی الغائب من شبه الأنبیاء، ثمّ من الاستتار و الخوف، و أنّه ابن أمه سوداء یصلح اللّه له أمره فی لیله و تأملوه حسنا.[۱۹]

مرحوم تستری، اشکالی به کلام جناب نعمانی وارد می سازد که اگر او دختر یوشع فرزند قیصر پادشاه بوده است، پس نمی تواند کنیز سیاه باشد.

فإنّ بنت یوشعا بن قیصر لم تکن أمه سوداء[۲۰]

* چنین اشکالی وارد نمی باشد زیرا این بیان، می تواند از باب غلبه باشد زیرا غالب کنیزها از اطراف آفریقا بوده که سیاه چرده بوده‌اند.

بیان مرحوم تستری در مورد همسر امام زمان عجل الله تعالی فرجه

و أمّا الهادی و العسکریعلیهماالسلام فلم نقف لهما على ذکر زوجه، بل امّ أولاد.

کما أنّ الحجّه عجل الله تعالی فرجه لم نقف على ذکر زوجه له أو امّ ولد[۲۱] إلاّ ما عن مصباح الکفعمی من أنّ زوجته أحد بنات أبی لهب. [۲۲]

شبهه اهل حبشه بودن مادر امام زمان

روایت داریم که مادر امام زمان از حبشه (نوبه) است و این مطلب را به کلینی استناد می‌کنند: «که مادر امام زمان کنیزی از نوبه، استان شمالی سودان است که اهل حبشه و نوبه است.

جواب شبهه:

برای این که مطلب روشن شود، ابتدا روایت را می‌خوانیم. روایت در کافی شریف آمده است:

زکریا بن یحیى گوید: شنیدم على بن جعفر، حسن بن حسین بن على را حدیث می‌کرد و می‌گفت: به خدا سوگند که خدا ابو الحسن الرضا علیه السّلام را یارى کرد، حسن گفت: آرى به خدا قربانت گردم، همانا برادرانش نسبت به او ستم کردند، على بن جعفر گفت: آرى بخدا ما عموهایش هم، به او ستم کردیم، حسن گفت: قربانت گردم، مگر شما چه کردید؟ زیرا من نزد شما نبودم، گفت: ما و برادرانش به او گفتیم: هرگز در میان ما خاندان، امامى که رنگش دگرگون (گندم گون) باشد نبوده [مقصودشان این بود که امام محمد تقى علیه السّلام به شما شباهت ندارد] حضرت رضا علیه السّلام فرمود: او پسر من است، آن‌ها گفتند: همانا رسول خدا صلى الله علیه و آله به حکم قیافه‏ شناس داورى فرموده، میان تو و ما هم قیافه‏شناس داور باشد، حضرت فرمود:«من دنبال آنها نمی‌فرستم، شما بفرستید، و به آنها اطلاع ندهید که براى چه دعوتشان می‌کنید و شما در خانه خود باشید[۲۳]

چون ایشان آمدند، ما را در باغ نشانیدند (یعنى قیافه‏شناسان یا عموها و برادران امام رضا علیه السّلام) و عموها و برادران و خواهران امام رضا علیه السّلام صف کشیدند و آن حضرت را، خرقه و کلاهى پشمین به او پوشانیدند و بیلى بر دوشش گذاشتند و گفتند بصورت باغبانى وارد باغ شو، سپس امام جواد علیه السّلام را آوردند و به قیافه‏شناسان گفتند: این پسر را به پدرش منسوب کنید، آن‌ها گفتند: او را در اینجا پدرى نیست ولى این و این عموى پدر او هستند و این عموى خود اوست و این عمه اوست، اگر او در اینجا پدرى داشته باشد، همین صاحب باغست که قدمهاى او با قدمهاى این پسر، یکسان است و چون حضرت رضا علیه السّلام برگشت، گفتند: همین شخص پدر اوست[۲۴] [گویا ابتدا از آثار قدم حضرت که روى زمین نقش بسته بود، احتمالى دادند و سپس که خود حضرت را دیدند یقین کردند]

على بن جعفر گوید: من برخاستم و لب ابى جعفر علیه السّلام را چنان بوسیدم که آب دهانش را مکیدم‏ و به او عرضکردم: گواهى دهم که تو نزد خدا امام من هستی، پس حضرت رضا علیه السّلام گریه کرد و فرمود: اى عمو! مگر نشنیدى که پدرم می‌فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: پدرم فداى پسر بهترین‏ کنیزان‏، پسر کنیز نوبیه [نوبه بلاد بزرگیست در سودان که بلال حبشى هم از آنجا بوده است] که دهانش خوشبو و رحمش، نجیب زاى است، واى بر آن‌ها و خدا لعنت کند اعیبس و نژادش را [یعنى بنى عباس را] همان که فتنه انگیز است و آن‌ها را چند سال و چند ماه و چند روز می‌کشد و به آنها ذلت می‌رساند و از جام تلخ و ناگوار بآنها مى‏آشاماند، و اوست آواره و دور افتاده، خونخواه پدر و جدش، آن کس که از دیده‏ها پنهان شود، مردم در باره او گویند: معلوم نیست مرده یا هلاک شده و بکدام دره رفته، اى عمو! چنین پسرى جز از نسل من تواند بود؟؟ عرض کردم: راست گویى، قربانت گردم. [۲۵]

بیان علامه مجلسی در مرآه العقول 

مراد از «ابن خیره» امام زمان عجل الله تعالی فرجه است و مراد از «خیره الاماء»، مادر امام جواد علیه السّلام است، زیرا مادر امام جواد، با چند واسطه، مادر امام زمان محسوب می‌شود و مادر بدون واسطه امام زمان، دختر قیصر روم است و حبشی نمی باشد.

]علامه مجلسی مسلّم گرفته است که مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه از روم است پس اینجا «ابن نوبیه» به چند واسطه، مادر امام زمان می‌شود و مادر امام زمان به چند واسطه به مادر امام جواد می‌رسد. پس روایت در مورد مادر امام جواد است نه مادر امام زمان[

وَ هُوَ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ وَ جَدِّهِ صَاحِبُ الْغَیْبَهِ. «الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ» به امام زمان عجل الله تعالی فرجه بر می‌گردد.

علامه مجلسی می‌فرماید: در ارشاد مفید و کشف الغمه بجای عبارت «وَ هُوَ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ» جمله «یکون من ولده الطرید» آمده است. ضمیر در «ولده» به «ابن» بر می‌گردد. پس «ابن» خود امام جواد علیه السّلام است و «ابن نوبیه» مادر امام جواد علیه السّلام می‌باشد. [۲۶]  پس این روایت، ربطی به مادر امام زمان ندارد.

پس علاوه بر اینکه متن این روایت «ابْنُ خِیَرَهِ الْإِمَاءِ»، در مورد امام جواد علیه السّلام است، روایت مشکل سندی هم دارد.

مرحوم آقای خویی در مصباح الفقاهه، تصریح می‌کند که این روایت از نظر سند ضعیف است، ضمن اینکه خود علامه مجلسی هم می‌گوید: روایت ضعیف است.

بیان مرحوم خویی در مصباح الفقاهه

مرحوم خویی بر روایت کافی، سه اشکال وارد می‌کند: نعم یرد على الروایه وجوه،

اول: أنها ضعیفه السند. (روایت ضعیف السند است)

دوم: مشکل دیگر این روایت، ناسازگاری با ضرورت مذهب ما می‌باشد. زیرا روایت، مشتمل بر عرضه خواهران امام به یک قیافه شناس می‌باشد که قیافه آن‌ها را بشناسد و اگر کسی هم بگوید که امام در چنین موقعیتی مجبور بود و چون در حالت اضطرار، محذورات، مباح می‌شوند، لذا اشکالی ندارد باز حرف باطلی است، چون عموهای امام جهت این کار، کافی بوده و لازم نبود که قیافه شناسان، عمه های امام را ببینند؟

سوم: کسانی که به امام رضا علیه السّلام ظلم کردند، تا بنوت امام جواد علیه السّلام را رد نمایند، اگربه امامت امام رضا علیه السّلام معتقد بودند دیگر نیازی به قیافه شناس نداشتند زیرا امام معصوم است و بعد از إخبار امام به بنوت امام جواد، نیازی به قیافه شناس نمی باشد. [۲۷]

]اشکال دیگری هم که بر این روایت وارد است، اعتماد به قیافه شناسان است، در حالیکه چنین اعتمادی در فقه ما رد شده است[

نتیجه:

اهل حبشه بودن مادر امام زمان، طبق روایت مرحوم کلینی ثابت نمی باشد زیرا که هم در سند و هم در دلالت و هم در استناد چنین روایتی، بحث است.

 

منبع: اقتباسی از درس “خارج مهدویت” حضرت آیت الله طبسی


[۱]الإرشاد:٣۴۶، إثبات الوصیّه:٢١٩، کمال الدین: ج۲، صص۴٢۴ و ۴٢۶.

[۲]عنه فی غیبه الشیخ بلفظ «صیقل» الغیبه:١۶۴

[۳]کمال الدین: ج۲، صص۴٣١ و ۴٣٢، و فیه: صقیل.

[۴] – مثلاً مرحوم محلاتی در ریاحین الشریعه، نزدیک به ۲۰۰ نام، برای صدیقه کبری، حضرت زهرا۳، نقل می کند.

[۵]صدوق، کمال الدین، ج۲ ص۴۷۵

[۶]قال أبو محمد (بن) شاذان رحمه الله : حدثنا محمد بن حمزه بن الحسن بن عبد الله بن العباس بن علی بن أبی طالب، صلوات الله علیه قال : سمعت أبا محمد علیه السّلام یقول: ولد ولی الله وحجته على عباده وخلیفتی من بعدی، مختونا، لیله النصف من شعبان سنه خمس وخمسین ومائتین عند طلوع الفجر، وکان أول من غسله رضوان خازن الجنان مع جمع من الملائکه المقربین بماء الکوثر والسلسبیل، ثم غسلته عمتی حکیمه بنت محمد بن علی الرضا علیهما السلام قال (‌ای محمد بن حمزه ظاهرا) أمه ملیکه التی یقال لها بعض الأیام سوسن، وفی بعضها ریحانه، وکان صقیل ونرجس أیضا من أسمائها. اربعون خاتون آبادی، کشف الحق، ص۳۳، ح۲ که از فضل بن شاذان نقل می کند،(منابع دیگری که این روایت را نقل می کنند : کفایه المهتدی : ح ۳۰ ؛ النجم الثاقب : ص ۱۳ ب‍ ۱ کما فی کشف الحق، عن الغیبه للفضل بن شاذان، عن محمد بن علی بن حمزه بن الحسین بن عبید الله بن عباس بن علی بن أبی طالب علیه السلام ؛ منتخب الأثر : ص ۳۲۰ ب‍ ۱ ف‍ ۳ ح‍ ۱ عن النجم الثاقب ) ؛ معجم الاحادیث المهدی، ج۶، ص۵۰

[۷]شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۷۲ (فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ قَالَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِی ابْنُ سَیِّدَهِ الْإِمَاءِ یُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ کُلِّ جَوْرٍ وَ یُقَدِّسُهَا مِنْ کُلِّ ظُلْمٍ)

[۸]مجلسی، بحارالانوار،ج۵۱، ۱۲۱ (لَیَفْرِجَنَّ اللَّهُ بِرَجُلٍ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ بِأَبِی‏ابْنُ‏خِیَرَهِ الْإِمَاء)

[۹]    –شهید ثانی، ج۲، ص ۱۶

[۱۰]و منها: عن الصادق علیه السّلام فی ردّ من ادّعى القائمیّه فی محمّد بن عبد اللّه «أو لم یعلموا أنّه-أی القائم- ابن سبیه؟  و کان ذلک من الاشتهار بمکان یعلمه بنو امیّه، فلم یکترث مروان بن محمّد بادّعاء محمّد بن عبد اللّه، لذلک.

[۱۱]حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو عَلِیٍّ الْخَیْزَرَانِیُّ عَنْ جَارِیَهٍ لَهُ کَانَ أَهْدَاهَا لِأَبِی مُحَمَّدٍ علیه السّلام فَلَمَّا أَغَارَ جَعْفَرٌ الْکَذَّابُ عَلَى الدَّارِ جَاءَتْهُ فَارَّهً مِنْ جَعْفَرٍ فَتَزَوَّجَ بِهَا قَالَ أَبُو عَلِیٍّ فَحَدَّثَتْنِی أَنَّهَا حَضَرَتْ وِلَادَهَ السَّیِّدِ علیه السّلام وَ أَنَّ اسْمَ أُمِّ السَّیِّدِ صَقِیلُ وَ أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ  علیه السّلام حَدَّثَهَا بِمَا یَجْرِی عَلَى عِیَالِهِ فَسَأَلَتْهُ أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَهَا أَنْ یُجْعَلَ مَنِیَّتُهَا قَبْلَهُ فَمَاتَتْ فِی حَیَاهِ أَبِی مُحَمَّدٍ  علیه السّلام وَ عَلَى قَبْرِهَا لَوْحٌ مَکْتُوبٌ عَلَیْهِ هَذَا قَبْرُ أُمِّ مُحَمَّدٍ قَالَ أَبُو عَلِیٍّ وَ سَمِعْتُ هَذِهِ الْجَارِیَهَ تَذْکُرُ أَنَّهُ لَمَّا وُلِدَ السَّیِّدُ  علیه السّلام رَأَتْ لَهَا نُوراً سَاطِعاً قَدْ ظَهَرَ مِنْهُ وَ بَلَغَ أُفُقَ السَّمَاءِ وَ رَأَتْ طُیُوراً بَیْضَاءَ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ وَ تَمْسَحُ أَجْنِحَتَهَا عَلَى رَأْسِهِ وَ وَجْهِهِ وَ سَائِرِ جَسَدِهِ ثُمَّ تَطِیرُ فَأَخْبَرْنَا أَبَا مُحَمَّدٍ علیه السّلام بِذَلِکَ فَضَحِکَ ثُمَّ قَالَ تِلْکَ مَلَائِکَهٌ نَزَلَتْ لِلتَّبَرُّکِ بِهَذَا الْمَوْلُودِ وَ هِیَ أَنْصَارُهُ إِذَا خَرَج. صدوق، کمال الدین، ج۲ ص ۴۳۱

[۱۲] – رجال النجاشی، ص: ۳۴۸

[۱۳] – تستری، قاموس الرجال، ج ۱۲، ص ۶۲

[۱۴]قال فی الإثبات: روى لنا الثقات من مشایخنا ان بعض أخوات أبی الحسن علیه السّلام علی بن محمد علیه السّلام کانت لها جاریه ولدت فی بیتها و ربّتها تسمّى‏ نرجس‏ فلما کبرت و عبلت دخل أبو محمّد علیه السّلام فنظر إلیها فأعجبته.

[۱۵]فقالت عمّته: أراک تنظر إلیها؟ فقال صلّى اللّه علیه: انی ما نظرت إلیها إلّا متعجبا! أما ان المولود الکریم على اللّه- جل و علا- یکون منها ثم أمرها ان تستأذن أبا الحسن فی دفعها إلیه، ففعلت، فأمرها بذلک.

[۱۶]و روى فی خبر آخر عن جماعه من الشیوخ بإسنادهم عن حکیمه کیفیّه تولّده عجل الله تعالی فرجه (إلى أن قال) قالت، فقلت له: ممّن یکون هذا المولود یا سیّدی؟ فقال من جاریتک نرجس. مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۵۷

[۱۷] – شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص ۴۲۷

[۱۸] –  شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص ۴۱۷

[۱۹] – نعمانی، الغیبه، ۱۶۵

[۲۰]   – تستری، قاموس الرجال، ج۱۲، ص ۶۴

[۲۱]  – تستری، قاموس الرجال، ج۱۲، ص ۷۵

[۲۲] – الموجود فی المصباح: زوجته من بنات أبی لیث، راجع ص  ۵٢٣ .

[۲۳]عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِیِّ جَمِیعاً عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ یَحْیَى بْنِ النُّعْمَانِ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ جَعْفَرٍ یُحَدِّثُ الْحَسَنَ بْنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فَقَالَ: وَ اللَّهِ لَقَدْ نَصَرَ اللَّهُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ إِی وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَقَدْ بَغَى عَلَیْهِ إِخْوَتُهُ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ إِی وَ اللَّهِ وَ نَحْنُ عُمُومَتُهُ بَغَیْنَا عَلَیْهِ‏ فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ صَنَعْتُمْ فَإِنِّی لَمْ أَحْضُرْکُمْ قَالَ قَالَ لَهُ إِخْوَتُهُ وَ نحن أَیْضاً مَا کَانَ فِینَا إِمَامٌ قَطُّ حَائِلَ اللَّوْنِ‏ فَقَالَ لَهُمُ الرِّضَا ع هُوَ ابْنِی قَالُوا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَضَى بِالْقَافَهِ فَبَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ الْقَافَهُ قَالَ ابْعَثُوا أَنْتُمْ إِلَیْهِمْ فَأَمَّا أَنَا فَلَا وَ لَا تُعْلِمُوهُمْ لِمَا دَعَوْتُمُوهُمْ وَ لْتَکُونُوا فِی بُیُوتِکُمْ.

[۲۴]فَلَمَّا جَاءُوا أَقْعَدُونَا فِی الْبُسْتَانِ وَ اصْطَفَّ عُمُومَتُهُ وَ إِخْوَتُهُ وَ أَخَوَاتُهُ وَ أَخَذُوا الرِّضَا ع وَ أَلْبَسُوهُ جُبَّهَ صُوفٍ وَ قَلَنْسُوَهً مِنْهَا وَ وَضَعُوا عَلَى عُنُقِهِ مِسْحَاهً وَ قَالُوا لَهُ ادْخُلِ الْبُسْتَانَ کَأَنَّکَ تَعْمَلُ فِیهِ ثُمَّ جَاءُوا بِأَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالُوا أَلْحِقُوا هَذَا الْغُلَامَ بِأَبِیهِ فَقَالُوا لَیْسَ لَهُ هَاهُنَا أَبٌ وَ لَکِنَّ هَذَا عَمُّ أَبِیهِ وَ هَذَا عَمُّ أَبِیهِ وَ هَذَا عَمُّهُ وَ هَذِهِ عَمَّتُهُ وَ إِنْ یَکُنْ لَهُ هَاهُنَا أَبٌ فَهُوَ صَاحِبُ الْبُسْتَانِ فَإِنَّ قَدَمَیْهِ وَ قَدَمَیْهِ وَاحِدَهٌ فَلَمَّا رَجَعَ أَبُو الْحَسَنِ ع قَالُوا هَذَا أَبُوهُ

[۲۵]قَالَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ فَقُمْتُ فَمَصَصْتُ رِیقَ‏ أَبِی جَعْفَرٍ ع ثُمَّ قُلْتُ لَهُ أَشْهَدُ أَنَّکَ إِمَامِی عِنْدَ اللَّهِ فَبَکَى الرِّضَا ع ثُمَّ قَالَ یَا عَمِّ أَ لَمْ تَسْمَعْ أَبِی وَ هُوَ یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِأَبِی ابْنُ خِیَرَهِ الْإِمَاءِ ابْنُ النُّوبِیَّهِ الطَّیِّبَهِ الْفَمِ الْمُنْتَجَبَهِ الرَّحِمِ وَیْلَهُمْ لَعَنَ اللَّهُ الْأُعَیْبِسَ وَ ذُرِّیَّتَهُ صَاحِبَ الْفِتْنَهِ وَ یَقْتُلُهُمْ سِنِینَ وَ شُهُوراً وَ أَیَّاماً یَسُومُهُمْ خَسْفاً وَ یَسْقِیهِمْ کَأْساً مُصَبَّرَهً وَ هُوَ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ وَ جَدِّهِ صَاحِبُ الْغَیْبَهِ یُقَالُ مَاتَ أَوْ هَلَکَ أَیَّ وَادٍ سَلَکَ أَ فَیَکُونُ هَذَا یَا عَمِّ إِلَّا مِنِّی فَقُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاکَ. کلینی، کافی ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۲۲، ح۱۴.

[۲۶]و فی إرشاد المفید و کشف الغمه و غیرهما یکون من ولده الطرید، فالمراد بابن خیره الإماء الجواد. علیه السّلام . مجلسی، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول ؛ ج‏۳ ؛ ص۳۸۱٫

[۲۷] – مرحوم خویی، مصباح الفقاهه (المکاسب)؛ ج‌، ص: ۳۸۴