غروب با بچّه‌های جدید، فوتبالی زدیم و صفایی کردیم. شب پس از شام، برادر کزازی را دعوت کرده بودند. این فرد به حدی ساده و بی‌ریاست که حد ندارد. می‌گویند ایشان کونگ‌فو کار هستند. کلّ کونگ‌فو، هیجده خط دارد. ایشان بیست و پنج خط اختراع کرده‌اند. طبع شعر هم دارد. می‌گفت از سال ۵۸ تا ۶۲ دوازده خط را اختراع کرده و از سال ۶۲ تا ۶۴ که در جبهه بوده، هشت خط اختراع کرده است. هر جا و هر مکان که باشد، قدرت بدنی و نمایش خطوسی که بلد است، بدون هیچ خجالت برای دوستان به نمایش می‌گذارد. در فاو هم که بودیم، می‌گفتند زیر بمباران و راکت‌های هواپیماها در سایت، تمرین می‌کرده است. ابتدا مقداری ناطق‌دار کار کرد، یعنی با سروصدای کونگ‌فویی، که باعث شد دیگران دورش جمع شوند. بچّه‌ها حسابی می‌خندیدند. ولی او همچنان مصمّم و بدون توجّه به خنده‌ی دیگران به دیوار یا جاهای دیگر خیره می‌شد و خطوط و عملیات خویش را ادامه می‌داد.


منبع: کتاب رسم خوبان ۷٫ ورزش صفحه‌ی ۶۰ـ ۶۱٫