در دین اسلام نماز جایگاهی ویژه دارد و روایات متعدد از استواری دین برپایه آن (۱) و پذیرش سایر اعمال درگرو پذیرش آن (۲) و … سخن به میان آورده اند. واضح است که موضوع مهمی مانند نماز احکام و شرایط خاص خود را دارد، احکامی که در سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و دو ثقل به یادگار گذاشته شده توسط ایشان یعنی قرآن مجید و اهل بیت علیهم السلام، به آن تصریح شده و مسلمان برای آن که این امر واجب را صحیح ادا کرده باشد، باید آن احکام را رعایت نماید.

حتما شنیده اید که یکی از احکام نماز، قصر یا شکسته شدن نماز در سفر است. (۳) ما شیعیان نمازمان را در سفر شکسته می خوانیم، اما اهل سنت نماز خود را در سفر کامل به جا می آورند. به دلیل اهمیت زیاد نماز، لازم است روشن شود در سفر کدام یک از این دو نماز درست و براساس سنت رسول خدا صلوات الله علیه وآله است، نماز شکسته یا کامل؟

منابع فراوانی از اهل سنت نقل می کنند که هرگاه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از مدینه خارج می شدند، نماز خود را شکسته می خواندند. (۴) پس از رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نیز خلیفه اول و دوم همین گونه عمل می کردند. (۵)

 

 

عثمان به عنوان سومین خلیفه، برخلاف سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم عمل کرد و در سفر، نماز را کامل به جاآورد. (۶)

جالب این جاست که “عبدالله بن عمر” فرزند خلیفه دوم، می گوید: نماز مسافر دو رکعتیست، و هرکه سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را ترک کند، کافر است. (۷) ماجرا زمانیجالب تر می شود که بدانیم همین “عبدالله بن عمر” برخلاف گفته خود و برای جلب رضایتخلیفۀ وقت، در سفر و هنگام جماعت، نماز را تمام می خواند و زمانی که به خانه برمیگشت، دوباره نمازش را می خواند، ولی این بار به صورت شکسته! (۸)

عمل به سنت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را باید از چه کسانی انتظار داشت؟ اگر سنت در اجتماع مسلمانان در معرض خطر تغییر و تحریف قرار گیرد، چه کسی مسئول حفاظت و صیانت از آن است؟ دست از صحیح دانستن مهم ترین منابع خود برمی دارید، یا خلیفه را بدعت گذار و کافر اعلام می کنید؟ آیا این درست است که پیامبر خدا صلوات الله علیه وآله حکمی را از ناحیه خداوند ابلاغ کنند و دیگران تحت هر عنوانی و به میل خود آن حکم را به حکمی دیگر تبدیل نمایند؟ حکومتی کردن یک نظریه یافتوا، چه عواقبی را درپی دارد؟ اهل سنت که عمل همه اصحاب را تحت عنوان “عدالت صحابه” درست می دانند، در چنین مواقعی چه رفتاری پیش می گیرند و به کدام روش عمل می کنند، عمل خلیفه یا عمل دیگر اصحاب؟ با توجه به این مطلب که رفتار شیعیان مطابق سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است، کدام یک به نام اهل سنت سزاوارترند، شیعه یا اهل سنت؟

 

 

 

منبع:پرسمان


پی نوشت ها:

۱- حدیثی که این مطلب را بیان کرده از احادیث مورد اتفاق میان شیعه و سنی می باشد.

۲- شرح اصول کافی، ملاصالح مازندرانی،جلد۱۲،صفحه۴۳۹،ناشر: داراحیاءالتراث العربی للطباعهوالنشروالتوزیع، بیروت، لبنان

۳- نماز قصر یا شکسته یعنی نماز چهار رکعتی را دو رکعت خواندن.

۴- برخی منابع اهل سنت در این زمینه:

الف- صحیح بخاری جلد۱، صفحه۲۸۱، باب الصلاه بمنی

ب- صحیح مسلم، جلد۱، صفحه۱۴۵ و ۱۴۶

ج- مسند احمد بن حنبل، جلد۲، صفحه۴۴

د- سنن ابن ماجه، جلد۱، صفحه۳۳۰

ه- احکام القرآن، جصاص، جلد۲، صفحه۳۳۰

برای اطلاع بیشتر در مورد این منابع و سایر مدارک به جلد هشتم کتاب شریف “الغدیر” مراجعه فرمائید.

۵- بعضی از منابع اهل سنت در این مورد:

الف- صحیح بخاری، جلد۲، صفحه۱۵۴

ب- صحیح مسلم، جلد۱، صفحه۲۶۱

ج- سنن نسائی، جلد۳، صفحه۱۲۰

د- الموطا، مالک، جلد۱، صفحه۲۸۲

۶- گوشه ای از مدارک از اهل سنت در مورد این نقل:

الف- صحیح بخاری جلد۱، صفحه۲۸۱، باب الصلاه بمنی

ب- صحیح مسلم، جلد۱، صفحه۱۴۵ و ۱۴۶

ج- مسند احمد بن حنبل، جلد۲، صفحه۱۴۸

د- سنن بیهقی، جلد۳، صفحه۱۲۶

ه- احکام القرآن، جصاص، جلد۲، صفحه۳۱۰

۷- منابع این مطلب از کتب اهل سنت:

الف- احکام القرآن، جلد۲، صفحه۳۱۰

ب- المحلّی، ابن حزم، جلد۴، صفحه۲۶۶ و ۲۷۰

۸- منابع از اهل سنت در این مورد:

الف- الموطأ، مالک، جلد۱، صفحه۱۴۹

ب- المحلّی، ابن حزم، جلد۴، صفحه۲۷۰

——————————————————————————–

بدعت عثمان در اجرای نماز عید

همان طور که بارها یادآوری کرده ام، بنابر اعتقاد مسلمانان انجام دستورات خداوند منوط به رعایت کردن شرایطی است که خود خداوند متعال به وسیله پیامبرش صلی الله علیه وآله وسلم به مسلمانان ابلاغ کرده است. یکی از عباداتی که به دستور خداوند بر مسلمین واجب شده، نماز عید است. گذشته از تمام شرایطی که برای نماز عید مقرر گریده، شکل کلی آن عبارت است از: ابتدا دو رکعت نماز و سپس دو خطبه. اهل سنت نیز در کتب معتبرشان این شکل کلی را برای نماز عید، نقل کرده اند.

صحیح مسلم و دیگر کتب اهل سنت، از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل کرده اند که خطبه های نماز عید پس از دو رکعت نماز خوانده می شود (۱).

این در حالی است که عثمان سومین خلیفه اهل سنت، دو خطبه را پیش از دورکعت نمازخوانده است (۲).

آیا یکی از شرایطی که عثمان هنگام منصوب شدن به خلافت از سوی شورایی که توسط عمر تعیین شده بود، پذیرفت و بدان متعهد شد، رعایت سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نبوده است؟ آیا بنابر نقل صحیح مسلم، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم خطبه های نماز را پس از دو رکعت نماز عید نمی خوانده اند؟ پس چرا عثمان بر خلاف سنت رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه عمل کرده است؟ آیا اهل سنت بین درستی عمل عثمان و صحیح بودن کتاب مسلم، کدام را انتخاب می کنند؟ یا باید بپذیرند که عثمان بر خلاف سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم عمل کرده و یا باید قبول کنند که مطالب موجود در صحیح مسلم نمی تواند تماما صحیح باشد. اگر خلیفه ای به رعایت سنت پایبند نباشد، از دیگر مسلمین چه انتظاری می رود؟!

 

 

پی نوشت ها:

۱- برخی منابع اهل سنت:

الف- صحیح مسلم، جلد۲، صفحه۵، ناشر: دارالفکر، بیروت، لبنان

ب- سنن ترمذی، جلد۲، صفحه۴۱۱، حدیث ۵۳۱

۲- برخی منابع اهل سنت:

الف- نیل الاوطار من احادیث سید الاخیار، شوکانی، جلد۳، صفحه۲۹۴، ناشر: دارالحدیث، قاهره، مصر

ب- فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ابن حجر عسقلانی، جلد۲، صفحه۵۲۴، ناشر: دارالریان للتراث، قاهره، مصر

ج- تاریخ الخلفاء، سیوطی، صفحه۱۶۵، ناشر: الشریف الرضی، قم، ایران

 

 

 

عثمان و اجرای سنگسار بر زنی پاکدامن

دین ما نیز چون سایر ادیان دارای قوانینی است که باید از سوی حاکم دینی مورد عمل قرار گیرد. این قانون ها مشروط به شرایطی می باشد که تنها دانایان از آن مطلع هستند. هرگاه قدرت در اختیار افرادی که به نام دین حاکم شده اند، قرار گیرد در صورت ناآگاهی از مقررات و دستورات دین، بلایی ناگوار گریبان گیر جامعه می شود. اگر فردی ناآگاه در مسند حکومت اسلامی بنشیند و بخواهد با تکیه بر نادانی و جهالت خود حکمرانی کند، تنها نتیجه ای که عاید می شود زیان مردم و بدنام شدن اساس دیانت است. به این داستان تاریخی که در زمان خلافت عثمان بن عفان سومین خلیفه مورد قبول اهل سنت، اتفاق افتاده توجه فرمایید.

روزی زنی را نزد “عثمان بن عفان” آوردند که در ششمین ماه بارداری وضع حمل کرده و فرزندش را به دنیا آورده بود. عثمان دستور داد که آن زن را سنگسار کنند. در این هنگام علی بن ابیطالب ( سلام الله علیه ) گفت: حکم این زن سنگسار نیست، خداوند متعال در قرآن می فرماید: « و دوران حمل و از شیربازگرفتن اش سی ماه است » (۱) و نیز می فرماید: « مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر می دهند، این برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل نماید » (۲). با توجه به این دو آیه وضع حمل می تواند در شش ماهگی صورت گیرد، پس سنگسار بر این زن نیست (۳). عثمان با شنیدن این استدلال شخصی را به دنبال آن زن فرستاد. فرستاده عثمان زمانی رسید که آن زن سنگســــــــار شده بود (۴).

 

به روشنی ملاحظه می فرمایید که دوری این خلیفه اهل سنت از دانش دینی، باعث شد یک زن پاک دامن سنگسار شده و کشته شود. به راستی اهل سنت در برابر این گونه اعمال خلفای خود چه پاسخی دارند؟ صرف این که بگویند اجتهاد کرده و خطا از آب درآمده، آیا مساله حل می شود؟ بر فرض این که بپذیریم این خلیفه اهل اجتهاد بوده است، از چه روشی برای اسنباط حکم شرعی استفاده کرده است؟ در کدام مورد از آیات قرآن و سنت شریف نبوی صلی الله علیه وآله وسلم آمده که زنی که در شش ماهگی وضع حمل می کند، زنا کار است و باید سنگسار شود؟ مبنای اجتهاد عثمان چه بوده است؟ چرا با وجود صحابی بزرگی مانند امیرمومنان علی علیه السلام، خلافت را درخور کسانی می دانید که این گونه با احکام خدا و دین رفتار می کنند؟ آیا از دیدگاه عقل، با وجود کسی که عالم است و تمام احکام دین را به درستی می داند، نوبت به اشخاصی مانند عثمان می رسد؟

 

 

پی نوشت ها

۱- سوره احقاف، آیه ۱۵.

۲- سوره بقره، آیه ۲۳۳ .

۳- در واقع استدلال امیرمومنان علیه السلام به این دو آیه با استفاده از زمانی که بیان شده است، می باشد. به این معنی که یک آیه زمان شیردهی را دوسال می داند که برابر با بیست و چهار ماه می شود. آیه دیگر مجموع زمان شیردهی و حمل را سی ماه دانسته است. با کسر کردن بیست و چهار ماه شیردهی از سی ماه، شش ماه باقی می ماند که بیان کننده کوتاه ترین زمان بارداری خواهد بود. در نتیجه عثمان نباید آن زن را به اتهام زنا و به دلیل این که زودتر از موقع فرزند خود را به دنیا آورده است، محکوم به سنگسار می کرد.

۴- منابع اهل سنت:

الف- کتاب الموطا، امام مالک، جلد۲، صفحه ۸۲۵ (کتاب الحدود، حدیث۱۱)، ناشر: داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان

ب- الاستذکار، ابن عبدالبر، جلد۷، صفحه ۴۹۱، شماره ۱۵۳۱، ناشر: دارالکتب العلمیه.

ج- الفصول فی الاصول، جصاص، جلد۱، صفحه۱۰۶ (پاورقی).

د- سنن بیهقی، جلد۷، صفحه ۴۴۲.

ه- الدر المنثور، سیوطی، ذیل آیه « و وصینا الانسان بوالدیه حسنا ».

و- مسند احمد، جلد۱، صفحه ۱۰۴.

ز- کنزالعمال، متقی هندی، جلد۳، صفحه۲۲۷.

قابل توجه این که برخی از منابع شیعه ( وسایل الشیعه، الحرالعاملی، جلد۲۱، صفحه ۳۸۲ ) این ماجرا را در مورد عمربن خطاب خلیفه دوم اهل سنت، نقل کرده اند.