در تبیین این مسئله باید به عنوان مقدمه بگوییم که «حق» در دو فضای اخلاقی و حقوقی قابل بحث است.

حق در فضای اخلاقی را اصطلاحاً حق اخلاقی و حق در فضای حقوقی را اصطلاحاً حق قانونی می گویند. چیزی که می توان به حق اخلاقی و حق قانونی تعبیر کرد. لوازم و ملزومات هر کدام از این حق ها متفاوت است. حق‌الناس هم شامل حق نسبت به خود شخص و حق نسبت به دیگران می شود.

 

در معنای حقوقی و قانونی، حق‌الناس، یعنی حقوقی که متعلق به مردم (خود شخص یا دیگران) است و با مصالحه با مردم قابل اسقاط است. حجاب از نظر حقوقی حق‌الناس صرف محسوب نمی شود. حجاب نه تنها حق خود شخص است که در مورد آن آزاد باشد و نه تنها حق شوهر یا پدر و خانواده و مردم است که با مصالحه با آنان قابل اسقاط باشد، بلکه حجاب حکم الله نیز هست. در حکم الله دو عنصر حق و تکلیف الهی وجود دارد. یعنی نه دیگران و نه هیچ قدرت و حکومتی حق منع زن از حجاب را ندارند و هم زن تکلیف و حق حفظ حجاب را توامان داراست.

از نظر اخلاقی نیز، حجاب هم حق‌الناس است و هم حق الله. یعنی از نظر اخلاقی عدم حفظ حجاب توسط یک زن زمینه از بین رفتن حقوق اخلاقی جامعه، فرد و خانواده را ایجاد می کند. مردم و جامعه حق دارند در یک فضای آرام و اخلاقی و توأم با اخلاق حسنه زندگی کنند. بی حجاب این حق مبنایی و بنیادین انسان ها را از بین برده یا تهدید می کند.

 

آیت الله جوادی آملی در این زمینه می فرماید:

«بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند، حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم. حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم. حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، حجاب زن، حقی الهی است. لذا می بینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام می کنند، اما در اسلام این چنین نیست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می باشد، همه این‌ها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق اللَّه مطرح است».[۱]

 

 

اما برای دلایل عقلی و شرعی حق‌الناس بودن حجاب، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

۱ – دلیل عقلی

دلیل عقلی ساده ای که می توان در این زمینه ارایه نمود آن است که تمامی عقلا کسی را که سبب به گناه افتادن دیگران می شود را مقصر می داند مانند کسی که فردی را از روی پشت بام هل داده و با این اقدام موجب مرگ وی گردد که تمام عقلا فرد هل دهنده را مقصر دانسته و او را عامل مرگ معرفی می کند؛ حال درباره حجاب هم این چنین است؛ یعنی اگر زنی به‌واسطه بدحجابی سبب، به گناه افتادن یک فرد دیگر باشد در این صورت؛ حقی به گردن بدحجاب می آید که همان حق‌الناس نام دارد.

 

۲ – دلیل شرعی

یکی از قواعد فقهی که عالمان فقه مبتنی بر آیه شریفه «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَالْعُدْوانِ»[۲] بر آن اتفاق نظر دارند، حرمت اعانت بر اثم است.[۳]

امام خمینی(ره) در این باره می گوید: تهیه مقدمات و اسباب معصیت برای کسی است که قصد ارتکاب آن را دارد؛ حال این تهیه اسباب برای رسیدن به هدف باشد یا نه و یا اثم در خارج تحقق یابد یا نه، اعانت بر اثم بوده و حرام است.[۴]

به طور قطع یکی از مصادیق اعانت بر اثم حضور زنان بدحجاب در اجتماع می باشد که زمینه انحراف بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی مردان همسر دار را فراهم می نماید.

بنابراین در یک جمع‌بندی می‌توان گفت زنانی که حجاب خود را رعایت نمی‌نمایند علاوه براینکه به دلیل ترک یک واجب الهی مرتکب گناه شده و به خود ظلم می‌کنند، از جهات گوناگونی به دیگران نیز ظلم می‌کنند لذا حق‌الناس بر عهده‌اش می‌باشد که به برخی از آنها اشاره می‌نماییم:

 

ظلم به جوانان پاکدامن

اگر زنی به خاطر بدحجابیش، چشم هایی را به خود جلب  کند و دل هایی را گرفتار  سازد. در این صورت او مسؤول گمراهی جوانان بسیاری خواهد بود که با دیدن او گناه کرده‌اند و حتی مسؤول مشغولیت ذهنی و افت تحصیلی افرادی خواهد بود که با دیدن او، برایشان دغدغه‌ای ایجاد شده است و هم چنین مسؤول گناه کسانی خواهد شد که با دیدن او میل شهوانی آنها تحریک شده  است.

 

ظلم به والدین

اگر بدحجابی باعث شد که فرزند کسی گمراه شود، به والدین آن فرزند هم ظلم کرده؛ چراکه ثمره عمر یک زندگی را به تباهی کشانده است.

 

ظلم به زنان و مردان متاهل

چراکه هیچ زنی از لحاظ جمال و زیبایی کامل نیست و کاستی‌هایی دارد لذا عدم رعایت پوشش اسلامی باعث می‌شود تا کاستی‌های زنان متأهل برای شوهران جلوه کرده و آنها زیبایی‌هایی همسر خود را نادیده بگیرند و کانون خانواده آنها متزلزل و سرد گردد.

 

ظلم به فرزندان

چرا که مادران با پوشش نامناسب خود الگوی غلطی را به فرزندان ارایه می‌نمایند و با تربیت ناصحیح آنها را برخلاف دستورات دینی تربیت می‌نمایند.

پس بی‌حجابی حق‌الناس است و باید دختران و زنانی که حجاب شرعی را رعایت نمی‌کنند نسبت به رفتار خود تجدیدنظر نمایند.

 

 

پی نوشت ها


[۱] – لقمانی، احمد، چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند؟، قم، انتشارات بهشت بینش، ۱۳۸۹ش، اول، ص۴۳٫

[۲] – «و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید!»، مائده (۵)، آیه ۲٫

[۳] – بجنوردی، سید محمد بن حسن موسوی، قواعد فقهیه (بجنوردی، سید محمد)، ۲ جلد، مؤسسه عروج، تهران – ایران، سوم، ۱۴۰۱ هـ. ق، ج‌۲، ص ۲۳۴٫

[۴] – همان، ص ۲۲۸ به نقل از مکاسب المحرمه امام خمینی، ج ۱، ص ۲۱۱٫