- ثقلین - http://thaqalain.ir -

اگر مصیبت علی اصغر بر امام حسین سنگین بود، پس چه طور ایشان فرمودند چون خدا می بیند بر من آسان است؟
پاسخ به سؤالی پیرامون وقایع عاشورا

بادقت نظر درمورد موضوع فوق، می توان پی برد که هیچ تعارضی میان آنچه گفته اید به چشم نمی خورد . چه آنکه انسان با نظر به طبیعت انسانی او از دلبستگی های عاطفی برخوردار بوده و از دست دادن یاران و دوستان و فرزندان, برایش سخت و گران می آید و در این جهت هیچ فرقی بین اولیاء الهی و دیگران نیست؛ جز اینکه بگویند: عواطف اولیاء نسبت به دیگر انسان ها بسیار برتر و بیشتر نیز می باشد. مواردی خاصی همچون سخت گریستن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بر یاران شهیدش در اُحد و بر حمزه سید الشهدا ء و بر جعفر بن ابیطالب و گریستن علی علیه‌السلام بر پیامبر و فاطمه و یاران شهیدش در صفین و بر مالک اشتر و دیگران و گریه پیامبر و علی و زهرا علیهم‌السلام و دیگران بر مصیبت کربلا که هنوز حادث نشده؛ همگی از این قسم است.

اما آنچه که اولیاء الهی و اهل معرفت را از دیگر انسان ها متمایز می کند. آن است که در نظر به اهداف و مسئولیتها و تکالیف تمام اموری که بلحاظ دنیوی مصیبت آفرین می شود بر ایشان بسیار شیرین و قابل تحمل در می آید چرا که همه این محنت و مصیبت در راه معبود و محبوب برای جلب خشنودی او و سرانجام به لقاء او تحمل می شود .

خلاصه: آنکه امام حسین علیه‌السلام از حیث عواطف انسانی حق است که در برابر شهادت رقت بار فرزند بسیار متاثر شده و بگیرید ولی از حیث عمل به مسئولیت بندگی و طاعت خداوند همه این امور برایش آسان گردد و از قضا ارزش کا ر اولیاء آن است که مصیبت های سخت و سنگین برایشان آسان گشته و برترین لذات معنوی و به هنگام تحمل آنها بدست آورند .

البته این مسئله را به صورت دیگری نیز می توان توضیح داد و آن اینکه در باطن آدمی دو نیروی عقل و احساسات و اینها نیروهای طبعیی هستند, که خداوند حکیم بنا بر مصالحی آنها را در وجود ما به ودیعه نهاده است.

خداوند در قرآن کریم می فرمایند : « یکی از نشانه های پرودگار آن است که از جنس خود شما آدمیان برای شما جفت و جور و همسر آفریده و میان شما مودت و محبت ایجاد کرد . و در این حقیقت نشانه هایی از تدبیر و حکمت پرودگار است برای کسانیکه فکر می کنند»[۱].
حال اگر محبت بد بود و در این آیه به عنوان یکی ازنشانه ها در آثار حکمت و تدابیر حکیمانه خداوند ذکر نمی شد .

اما آنچه مذموم است, علاقه به معنی بسته بودن و دلخوش بودن و قانع بودن به امور زندگی دنیایی است . فرق است بین علاقه به مال و فرزند و همسر و سایر شئون زندگی و بین قانع بودن و رضایت دادن و غایات آمال قرار دادن آنها و انبیاء آمده اند, که نگذارند دنیا و مادیات از جایگاه طبیعی خود یعنی: مورد رغبت میل و عاطفه بودن که جایگاه طبیعی است و نوعی پیوند طبیعی میان انسان و اشیاء است خارج شده نقل مکان دهد. و در آن جایگاه مقدس که قلب نامیده می شود و کانون کشش عاطفی او به لایتناهی است بنشیند و بالطبع مانع پرواز انسان به سوی کمال لایتناهی گردد .

بنابر این انبیاء الهی اهداف عالی و مقدس انسانی را برای او تشرع می کنند و دست انسان را باز می گذارند, تا  با تفکر و تدبر بهترین راه را بوسیله عقل و خرد خود انتخاب کنند و در این میان تنها کسانی که از ایمان قوی بر خوردارند می توانند عقل را حاکم کشور و وجود خود کنند در این هنگام است, که عواطف تحت اختیار عقل قرار می گیرند و عواطف و احساسات تحت نظارت با امضاء و عقل انجام وظیفه می کنند .

آری؛ وجود ما یا در زیر نفوذ عقل است و یا در زیر نفوذ عواطف. تصور نکنید هر گاه عقل یا عاطفه بر مسند حکمروایی نشست دیگری به طور کلی از کار می افتند و در کنج انزوا می نشیند. خیر هر کدام که قدرت را به کف گرفت استعداها و نیروهای دیگر را در راه تحقق بخشیدن به مقاصد و اهداف خود به کار می گیرد .

عقلی که تابع و تحت تاثیر عواطف باشد ناگزیر است, کوشش کند و عواطف را در رسیدن به اهدافی که دارد یاری کند . اینجا است که کار عقل به صورت نیرنگ و پشت هم اندازی و حتی سیاست ( به همان معنای امروزیش ) جلوه گر می شود. جنایتکاران و سیاستمدارانی که برای ادامه حیات سیاسی و نفوذ و قدرت خویش هر روز دست به نیرنگ تازه ای می زنند , عاقلانی هستند که عقلشان محکوم عواطف و خود خواهیها و شهوات است[۲].

و به همین جهت است که علی علیه‌السلام فرمودند: «بسا عقلی که اسیر و تحت فرماندهی هوی و هوس می باشد» [۳].
حال امام حسین علیه‌السلام نیز به عنوان یک انسان دارای دو کانون عقل و احساسات می باشد ؛
ازیک طرف فرزند خرد سالش را بسیار دوست دارد و از طرف دیگر عزت و اقتدار دین که در سایه آن انسانها به حیات طیبه و زندگی سعادتمند انه می رسند را در خطر نابودی می بیند. بنابر این سعادت را در شهادت خود و خاندان شریف خود می بینند.

آری امام حسین علیه‌السلام در سایه ایمان نیرومند خویش عقل را حاکم کشور وجود خود می کنند و احساسات در تحت فرماندهی عقل و به میزانی که عقل تشخیص میدهد اعمال میشوند .
منابع:
۲- بیست گفتار , استاد مرتضی مطهری ( ره ) , ص ۲۰۵ – ۲۰۹

[۱] قرآن کریم , سوره مبارکه روم , آیه ۲۱

[۲] اسلام و حقوق کودک , دکتر احمد بهشتی , ص ۴۵

[۳] . «وَ کَم مِنْ عَقِل اَسِیر تحت هوی امیر» نهج البلاغه , ترجمه سید جعفر شهیدی , حکمت ۲۱۱


Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir

URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d9%85%d8%b5%db%8c%d8%a8%d8%aa-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%a7%d8%b5%d8%ba%d8%b1-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86-%d8%b3%d9%86%da%af%db%8c%d9%86-%d8%a8%d9%88/

تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.