- ثقلین - http://thaqalain.ir -
اگر صبح قیامت را شبی است ، آن شب است، امشب
طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است، امشب
فلک! از دور ناهنجار خود، لختی عنان در کش
شکایت های گوناگون مرا کوکب است، امشب
برادر جان! یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن
که زینب، بی تو چون در ذکر یا رب یا رب است، امشب
جهان، پر انقلاب و من غریب ، این دشت پر وحشت
تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب
سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم
مرا با هر دو اندر دل، هزاران مطلب است امشب
بگو با ساربان امشب، نبندد محمل لیلا
ز زلف و عارض اکبر، قمر در عقرب است امشب
صبا از من به زهرا گو بیا ، شام غریبان بین
که گریان دیده ی دشمن به حال زینب است، امشب
شاعر: نیّر تبریزی
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%b5%d8%a8%d8%ad-%d9%82%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%aa-%d8%b1%d8%a7-%d8%b4%d8%a8%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%d8%8c-%d8%a2%d9%86-%d8%b4%d8%a8-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%8c-%d8%a7%d9%85%d8%b4/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.