ایمان به خدا

قرآن کریم به تفصیل، درباره «شناخت» و ارکان آن؛ (معلوم، علم، عالم) و نیز درباره شرایط، وسایل، ابزار، موانع و حجابهاى «شناخت» سخن گفته است.[۱]

از آنجا که «ایمان» مبتنى بر معرفت و شناخت است، در قرآن تأکید فراوانى بر «شناخت خداوند» رفته و موانع شناختى و گرایشى آن بیان شده است؛ براى  مثال در موانع شناختى به حسگرایى،[۲] تقلید[۳] کورکورانه و تکیه بر گمان[۴]اشاره و درباره موانع گرایشى، مواردى چون: هوسهاى لحظهاى،[۵] اندیشه افراطى درباره آینده مادى[۶] و دشمنى با خداوند، پیامبر و دین[۷] مطرح شده است.[۸]

در قرآن نسبت به آموزههاى دینى ـ به خصوص مسأله مبدأ و معاد ـ از واژههایى چون: ریب، ظن، شک، یقین، انکار و شهادت به صورت مثبت و منفى، استفاده شده است. در اینجا باید به این نکته ظریف توجّه داشت که نمىتوان به صورت کلى، مردم را بر این اساس دستهبندى کرد؛ به طورى که بگوییم: مثلاً واژه «انکار» تنها مربوط به کافران، واژه «شک» فقط مخصوص مشرکان یا منافقان و واژه «شهادت» منحصر به مسلمانان است.

به عنوان نمونه: در آیه ۸۱ سوره «غافر» و آیه ۶۹ سوره «مؤمنون»، هر چند واژه انکار به کافران نسبت داده شده است؛ ولى در آیه ۱۰ سوره «ابراهیم» و آیه  ۵۴ سوره «سبأ»، کافران به شک و ریب نیز متصف گشتهاند. در آیه ۵۹ سوره «غافر» و آیه ۴۵ سوره «توبه»، غیرمؤمنان به داشتن شک و ریب، توصیف شدهاند. این غیرمؤمنان اعم از منافقان، کافران و مشرکان است. آیه اول سوره «منافقون» نیز به شهادت و گواهى زبانى آنان اشاره دارد و در همان آیه، به انکار قلبى آنان تصریح شده است.

براى آنکه معلوم شود این واژهها به چه معنا بوده و کافران، مشرکان، منافقان، مسلمانان و مؤمنان، چه موضعى در برابر معرفت به مبدأ و معاد و آموزههاى دینى اتخاذ کردهاند؛ بهتر است آیات قرآن را در کنار یکدیگر قرار دهیم تا تلقّى صحیحترى از این مطلب داشته باشیم. اما به جهت گستردگى مطالب، در این بخش تنها به تعریف و تبیین آثار «شک»، «ظن» و «یقین» در ارتباط با شناخت و گرایش به خداوند مىپردازیم.

 

«شک» در قرآن

در یک نظر «شک» سه قسم است:

۱ – شک قانونى؛ عبارت است از تردّد و نوسان، ذهن در باب ارتباط میان موضوع و محمول قضیه، براى تحقیق در مسیر واقع. این شک، طبیعى بوده و موجب برطرف شدن احتمالات اضطرابآمیز است. بر این اساس گفته مىشود: یقینهاى اصیل و مفید، آن سوى پل شک و تردید قانونى است. چنین شکى ـ که انسان را به یقین مىرساند ـ به مراتب بهتر از ایمان ظاهرى بىاساس است.

 

زلت او به زطاعت نزد حق

پیش کفرش جمله ایمانها خلق[۹]

۲ – شک بیمارى؛ این شک، ناشى از ناتوانى ذهن از رویارویى با مدعاها، دلایل، تجزیه، تحلیل و … در باب «واقعیات» است. در واقع ملاک این بیمارى، وحشت ذهن از بررسى واقعیات و تفکیک آنها از خیالات و حقیقتنماها است. یکى از اساسىترین مختصات شک، بیمارى جست و جوى آسایش فکرى در فرار از فعالیتهاى مغزى است. این شک در واقع ضد «معرفت» مىباشد.

۳ – شک حرفهاى؛ این براى نشان دادن اوج فکرى افراد ضعیفالنفس است که  مدعىاند ما به مقامى از مراحل درک و شناخت رسیدهایم که جز شک و تردید، راهى دیگر نمىبینیم؛ یا به دلیل عشق ورزیدن به شکاکان است تا عشق به یافتن حقیقت و واقعیت!

شکى که در قرآن از آن سخن رفته و مورد مذمت قرار گرفته است، شک «قانونى» نیست؛ بلکه به شک «بیمارى» و شک «حرفهاى» اشاره دارد.[۱۰]

 

شکاکان از دیدگاه قرآن

مراد از «شاک» در تعابیر قرآن، آن کس نیست که طالب برهان است؛ بلکه منظور کسى است که نظیر شکاکان (Scepticists) امروز، به نوعى شک بیمارى مبتلا شده است. او تحصیل جزم و یقین را محال مىداند و شک را امرى غیرقابل زوال تلقى مىکند! بر این اساس، شکاکانى که در آیات قرآن کریم از آنان یاد مىشود، بر دو دستهاند:

دسته اوّل: کسانى که با گفتن «لاادرى» (Agnosticism) و «نمىدانم»، تصریح بر شک خود مىکنند؛ یعنى، این گروه شکاکانىاند که به رغم آیات بیّنى که براى آنان اقامه شده است، نسبت به مبدأ آفرینش، معاد، وحى و آموزههاى دینى در شکاند.[۱۱]

دسته دوّم: اشخاصى که به نفى رسالت و یا انکار مبدأ و معاد مىپردازند؛ لیکن در واقع جزم بر این انکار نداشته و در آن شاکاند. به بیان دیگر این دسته با زبان به انکار مىپردازند؛ ولى دلیلى بر مدعاى خود ندارند و در حالت شک به سر مىبرند.[۱۲]

 از دیدگاه قرآن، شکاکان همان منکران امور غیرمحسوساند و اینان ـ به رغم ادعاى جزمگرایانه خود ـ نسبت به بطلان پندارى دعوت پیامبران، طریقه و وسیلهاى ندارند که ادعایشان را اثبات کند.[۱۳]

۴ – آثار شک؛ با توجّه به آیات قرآن در باب شک و تردید در مبدأ، معاد، رسالت، وحى و آموزههاى دینى، دو مطلب اساسى استفاده مىشود:

۱ – شک و تردید موجب انکار قلبى یا زبانى یا هر دو مىگردد.[۱۴]

۲ – گاهى این شک به مشرکان[۱۵]و گاهى به کافران نسبت داده مىشود.[۱۶]

بنابراین، یکى از علل شرک و کفر «شک و تردید» است.

نکته :

«ریب» و «شک» در آیات قرآن با یکدیگر متفاوت است. «ریب» در لغت، حالت اضطرابى است که بر اثر جهل و شک همراه با تهمت و مانند آن، در نفس ایجاد مىشود. از این رو، کلمه «مریب» در آیات وصف شک قرار مىگیرد؛ یعنى، شکى که اضطراب مىآورد. به عنوان مثال در سوره «سبأ»[۱۷]، مىفرماید: کافران «در شک مریباند»؛ یعنى، دچار شکىاند که اضطرابآور است. گاهى انسان ـ مثلاً ـ نمىداند فلان درخت، سالى چندبار میوه مىدهد؛ در اینجا شک ایجاد شده است؛ ولى ریبى وجود ندارد. اما گاهى نمىداند که مثلاً فلان راه، راهزن دارد یا خیر؛ در اینجا علاوه بر وجود شک و تردید، اضطراب نیز هست.[۱۸]

 

پرسش و پاسخ های دانشجویی پیرامون خداشناسی/ مؤلف:محمدرضا کاشفی

دفتر نشر معارف


پی نوشت ها

[۱] – ر.ک:

الف. عبداللّه جوادى آملى، شناختشناسى در قرآن

ب. سید محمدحسین بهشتى، شناخت از دیدگاه قرآن.

[۲] – بقره ۲، آیه ۵۵ ؛ فرقان (۲۵)، آیات ۲۱، ۳۳ و ۳۴٫

[۳] – زخرف ۴۳، آیه ۲۲ و ۲۳٫

[۴] – یونس ۱۰، آیه ۳۶ و ۶۶؛ ص (۲۸)، آیه ۲۷٫

[۵] – محمد ۴۷، آیه ۱۳٫

[۶] – کاثر ۱۰۲، آیه ۱ و ۲؛ حجر (۱۵)، آیه ۳؛ هود (۱۱)، آیه ۱۵ و ۱۶٫

[۷] – مدثر ۷۴، آیات ۱۱ ـ ۲۵٫

[۸] – نگا: ناصر مکارم شیرازى، پیام قرآن، ج ۱، صص ۳۱۶ ـ ۴۲۳٫

[۹] – مثنوى، دفتر اول، بیت ۱۵۷۹٫

[۱۰] – نگا: محمدتقى جعفرى، شناخت از دیدگاه علمى و دیدگاه قرآن، صص ۳۱۰ ـ ۳۱۲٫

[۱۱] – نگا: ابراهیم ۱۴، آیه ۹و۱۰؛ هود (۱۱)، آیه ۶۲؛ یونس (۱۰)، آیه ۱۰۴؛ نمل (۲۷)، آیه ۶۶ و … .

[۱۲] – جاثیه ۴۵، آیه ۲۴ و ۳۲؛ ق (۵۰)، آیه ۲ و ۳؛ مؤمنون (۲۳)، آیه ۳۳ و ۳۷٫

[۱۳] – نگا: شناختشناسى در قرآن، صص ۱۷۲ ـ ۱۸۱٫

[۱۴] – ابراهیم ۱۴، آیه ۹ و ۱۰؛ نمل (۲۷)، آیه ۶۶؛ جاثیه (۴۵)، آیه ۳۲؛ مؤمنون (۲۳)، آیه ۶۹؛ بقره (۲)، آیه ۲۳ و … .

[۱۵] – نمل ۲۷، آیه ۶۶؛ هود (۱۱)، آیه ۶۲ و ۱۱۰٫

[۱۶] – سبأ ۳۴، آیه ۵۴؛ فصلت (۴۱)، آیه ۴۵؛ ق (۵۰)، آیه ۲ و ۳٫

[۱۷] – آیه ۵۴٫

[۱۸] – عبداللّه جوادى آملى، قرآن در قرآن تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج ۱، صص ۳۶۲ ـ ۳۶۱٫