۱ – اوّلاً امام جواد(ع) تنها مدّت کوتاهی از امام رضا(ع) دور بوده اند نه تمام عمرشان را. ثانیاً برای امام ، دوری فاصله مطرح نیست ؛ هرگاه امام رضا(ع) یا امام جواد(ع) اراده می کردند قادر بودند همدیگر را ببینند یا از راه دور با هم ارتباط برقرار نمایند. ثالثاً علم امامت از راه تعلیم به دست نمی آید که امام جواد(ع) بخواهد آن را از امام رضا(ع) بیاموزد. علم امامت امانتی الهی است که هنگام رحلت امام قبلی ، به امر الهی به امام بعدی منتقل می شود.

۲ – علمای شیعه برای اثبات حقّانیّت تشیّع هیچ احتیاجی به ذکر این گونه جریانات ندارند. متکلمین شیعه برای اثبات حقّانیّت اصول اسلام از دلیل عقلی استفاده می کنند. و اگر بخواهند اعتقادات خاصّ شیعه را برای مسلمانان غیر شیعه اثبات کنند هیچگاه از امام جواد(ع) شروع نمی کنند ؛ چون محلّ اختلاف شیعه با دیگر فرق اسلامی در خلافت بی واسطه امیر المومنین علی (ع) است. اگر کسی خلافت بی واسطه ی امیر المومنین را پذیرفت آنگاه امامت امام حسن(ع) با نصب آن حضرت از سوی امیر المومنین علی(ع) به اثبات می رسد. امامت امام حسین(ع) نیز با نصّ امام حسن(ع) اثبات می شود. به همین ترتیب امامت هر امامی با نصّ امام قبلی اثبات می شود تا نوبت برسد به امام جواد(ع). همچنین شیعه روایاتی از نبی اکرم(ص) در اختیار دارد که در آنها اسامی هر دوازده امام ذکر شده است. در کتب روایی اهل سنّت نیز روایاتی موجود است که ناظر به امامت امام حسن و امام حسین (ع) و حضرت مهدی است. در برخی روایات اهل سنّت به دوازده عدد بودن خلفای پیامبراکرم (ص) نیز اشاره شده است. راه دیگر اثبات امامت ائمه معجزه است. و راه یقین به صدور معجزه از امام ، خبر متواتر است. ــ خبر متواتر خبری است که از طرق فراوان و گوناگونی به ما برسد به نحوی که تجمع راویان آن بر دروغگویی عادتاً محال باشد. بسیاری از اطلاعات یقینی افراد بشر از این راه حاصل شده است. مثل یقین ما به وجود نادرشاه و وجود شهر لندن و … ـــ

۳ – امّا اگر برای برخی از مسلمین(مسلمانان غیر شیعه) پذیرش این امر که یک کودک بتواند حامل امامت شود ، دشوار باشد ، باید آنها را متوجّه جریان حضرت عیسی و حضرت داود و حضرت یحیی نمود که به شهادت قرآن کریم در کودکی صاحب مقامات الهی بودند. همچنین اگر پذیرش این امر برای یهودیان و مسیحیان دشوار نمود باز باید آنها را متوجّه نمود که در دین خود آنها نیز مشابه این قضیّه وجود دارد. البته در مواجهه با غیر مسلمین بهتر است که سیر منطقی بحث حفظ شود. ابتدا باید مساله ی اصول دین اسلام (توحید ، نبوّت و معاد) حلّ شود تا نوبت به امامت برسد. در این مرحله نیز ابتدا باید اصل امامت به درستی تبیین شود تا نوبت به مصداق امام برسد. اگر کسی تعریف امام از دیدگاه شیعه و براهین شیعه را بر وجوب وجود چنین امامی پذیرفت در آن صورت پذیرش امامت یک کودک کم سنّ و سال نیز بسیار آسان خواهد بود. چون در نگاه شیعه به امام ، یکی از شرلیط اساسی امام ، داشتن عصمت و علم موهبتی از جانب خداوند متعال است. نتیجه ی منطقی براهین شیعه ، برای اثبات وجوب وجود امام این است که اگر کسی فاقد این دو صفت اساسی باشد نمی تواند صاحب مقام امامت شود. امّا اگر به هر دلیلی بحث از حقّانیّت شیعه با ترتیب منطقی آغاز نشد و بحث ، مستقیماً به امامت امام جواد(ع) منتقل شد ، ابتدا باید از راه اخبار متواتر و تواریخ معتبر وجود آن حضرت را به اثبات رساند و آنگاه مناظرات آن حضرت با دانشمندان و علمای آن عصر را مورد توجّه قرار داد ؛ و از راه عمق مطالب آن حضرت ، علم ویژه ی آن حضرت را که علم امامت است به اثبات رساند. اگر کسی مناظرات آن حضرت با بزرگترین علمای آن عصر را ملاحظه نماید شکّی در او نخواهد ماند که علم آن حضرت علمی عادی نیست بلکه از منبعی غیبی سرچشمه می گیرد. اتّفاقاً کم سنّ بودن آن حضرت در این مورد ، غیبی بودن این علم را بیشتر تقویت می کند. چون کسب این همه علم و شکست دادن همه عالمان یک عصر توسّط یک کودک عادتاً محال است. در طول تاریخ بزرگترین نماد علم در کودکی ، ابوعلی سیناست که نه تنها در کودکی که در بزرگسالی نیز بی رقیب نبود. همینطور معجزات و کراماتی که تاریخ از آن حضرت نقل نموده اثبات گر امامت آن حضرت است ؛ که عقلاً برای هر کسی چه مسلمان غیر شیعه و چه غیر مسلمان حجّت است ؛ چرا که اعجاز مدّعی نبوّت و امامت عقلاً ثابت کننده ادّعای اوست. خود همین مناظرات امام جواد(ع) نیز از جمله ی معجزات آن حضرت است که تمام علمای عصر خویش را عاجز نموده بود ؛ بلکه حتّی اکنون نیز علما از درک تمام عیار سخنان امام جواد (ع) عاجزند.

۴ – شکّی در این نیست که برای اعطای هر مقامی از سوی خداوند متعال داشتن قابلیّت شرط است. محال است کسی قابلیّت نداشته باشد و خدا کمالی را به او عطا نماید. اساساً معنای عدل و حکمت خدا این است که بدون استحقاق ، کمالی به کسی نمی دهد. امّا باید توجّه داشت که هر قابلیّتی کسبی نیست. اگرسه عدد دانه ی سیب که یکی پوک است و دیگری سالم و سومی تا حدودی آفت زده ، در زمینی کاشته شوند و شرائط برای رشد مناسب باشد محال است خدا دانه ی سالم را به صورت کامل نرویاند. همچنین محال است دانه ی آفت زده را هم تا حدّی که قابلیّت دارد نرویاند ؛ چون قابلیّت رشد در آن دو وجود دارد ؛ و هر جا به هر مقدار قابلیّت موجود باشد خدا آن را شکوفا می کند. ولی دانه ی پوک به هیچ وجه رشد نخواهد نمود چون فاقد قابلیّت رشد است. نطفه های انسانها نیز دارای قابلیّتهای یکسان نیست. نطفه ای که از راه زنا یا غذای حرام حاصل شده با نطفه ای که از انسان پاک و از غذای طیّب و طاهر به وجود آمده در پذیرش فیض یکسان نیستند. از این جهت است که اینهمه در روایات سفارش شده که در انتخاب همسر دقّت کنید و اصل و نسب همسر را بشناسید. همچنین سفارش فراوان شده که مادر در هنگام حاملگی فلان غذا را بخورد یا فلان غذا را نخورد ؛ و سفارش شده که هنگام شیر دادن به بچّه مادر وضو داشته باشد و…
از آیات و روایات و قرائن چنین به نظر می رسد که همه ی انبیاء و ائمه(ع) گویی شاخه های گوناگون یک شجره ی طیّبه هستند. به خصوص در مورد اهل بیت(ع) در روایات فراوانی تصریح شده که نطفه ی این بزرگواران از حضرت آدم تا زمان انتقال به رحم مادران بزرگوارشان همواره در بهترین صُلبها و بهترین رحمها بوده است. تمام پدران حضرت نبی اکرم (ص) از حضرت آدم تا عبدالله همگی موحّد بوده اند و هیچگاه شرک نورزیده اند. بنا بر این ، مادّه ی اوّلیّه این بزرگواران پاکترین و قابلترین موادّ بوده. لذا خداوند متعال که فیّاض مطلق است امامت را به آنها عطا نموده است. البته باید توجّه داشت که صرف داشتن قابلیّت خاصّ ، اگرچه شرط لازم و اساسی است ، ولی برای رسیدن به چنین مقامی کافی نیست. لذا خود این بزرگواران نیز تا قبل از رسیدن به مقام امامت با اختیار خود همواره بهترین بندگان بوده اند. یعنی پاکی طینت از سویی و بندگی اختیاری از سوی دیگر در رسیدن این بزرگواران به مقام امامت مؤثّر بوده است. همچنین باید دانست که مراد از بندگی صرفاً اقامه ی نماز و روزه و امثال این اعمال عبادی نیست ؛ بلکه مراد از بندگی تسلیم محض خدا بودن است ؛ و این امری نیست که مقیّد به زمان خاصّی باشد ؛ هر کس در هر سنّ و سالی و در هر لحظه به این حالت برسد صاحب ولایت می شود که حقیقت امامت و نبوّت است. لکن رسیدن به امامت و نبوّت ظاهری شرائط دیگری را نیز می طلبد که عمدتاً شرائطی خارج از اختیارند.

۵ – امّا در مورد حضرت داود(ع) باید توجّه داشت که کشتن جالوت به دست آن حضرت علّت نصب آن حضرت به نبوّت نبود. بلکه نبوّت ایشان بعد از آن حادثه بوده است ؛ در قرآن کریم نیز کشتن جالوت به دست آن حضرت به عنوان علّت نصب او به نبوّت معرّفی نشده است.

۶ – در مورد حضرت عیسی (ع) نیز قابلیّت ویژه ی حضرت مریم(ع) بود که باعث شد نطفه ی حضرت عیسی(ع) در بطن او گذاشته شود. وجود عیسی(ع) فیضی بود که تنها رحم پاکی چون رحم مریم قابلیّت حمل آن را داشت ؛ لذا زمانی که این قابلیّت فراهم شد فیض خدا نازل گردید. کما اینکه بانویی چون مریم از بطن مادری خارج شد که فرزند خود را قبل از تولّد تقدیم پیشگاه خدا کرده بود. پیش مادر شیخ انصاری از بزرگواری فرزندش سخن گفتند. فرمود: من انتظار داشتم فرزندم بزرگوارتر از این شود ؛ چون جز با وضو به شیر نداده ام.

۷ – امّا اینکه در کنار برخی ائمه(ع) کسان دیگری نیز ادّعای امامت داشته اند باعث نمی شود که شیعه در مورد امامت این بزرگواران دچار تردید شود. چون اوّلاً اسامی تمام ائمه(ع) در روایات پیامبر(ص) از قبل آمده است. ثانیاً بارها خود ائمه سابق ، اسامی ائمه لاحق را یک به یک فرموده اند. ثالثاً امامت نشانه هایی دارد که از جمله ی آنها معجزه و علم خاصّ است. از مدّعیان دروغین امامت نه معجزه ای به تواتر نقل شده است نه سخن عالمانه ای از آنها مانده است. در حالی که سخنان و جریانات شگفت انگیزی از امام جواد (ع) به ما رسیده که حکایت از امامت ایشان می کند. افزون بر اینها بین شیعیان بعد از امام رضا(ع) هیچ فرقه ی مطرحی وجود ندارد. تمام فرقه های موجود شیعه مربوط به قبل از امام رضا(ع) می شوند. همچنین هیچکدام از این فرقه ها نتوانسته اند تعداد امامانشان را به دوازده نفر برسانند. در حالی که شیعه و سنّی از نبی اکرم(ص) نقل نموده اند که خلفای من دوازده نفرند. تنها فرقه ای که مطابق این احادیث ، دوازده امام دارد ، شیعه ی اثناعشری است.

۸ – امّا اینکه امام صادق(ع) فرموده باشد:اگر عمویم زید زنده بود خدا امامت را به او واگذار می کرد ، سخنی بسیار سست و بی پایه است. وقتی نبی اکرم (ص) و امیر مومنان (ع) و فاطمه زهرا (س) بارها و بارها اسامی تمام ائمه را شمرده اند ، چگونه ممکن است امام صادق(ع) چنین سخنی گفته باشد. به فرض هم اگر چنین روایتی یافت شود اوّلاً باید سند آن مورد بررسی قرار گیرد. ثانیاً یک حدیث در مقابل صدها حدیث صحیح مخالف ارزشی نخواهد داشت. خود زید بن علی و یحی بن زید نیز هیچگاه ادّعای امامت نداشته اند ؛ اگرچه برخی به دروغ چنین ادّعاهایی را به آنها نسبت داده اند.

 

منبع: پرسمان