بدیهی است وجود الگوهای رفتاری و شخصیتی نقش بسیار مهمی در سازندگی انسان ها دارد.

در مسائل دینی نیز اگر الگو نباشد تمامی دستورات در قالب یک تئوری و فرضیه باقی می ماند و این وجود الگو است که تعالیم دین را عینیت می بخشد و زمینه حرکت و تلاش پیروان خود فراهم می نماید. از همین‌رو می بینیم در قرآن کریم به معرفی الگوهای متعدد پرداخته شده است:

«قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فی  إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ»؛[۱] «برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت…»

و هم‌چنین رسول خد(ص) را به عنوان الگو معرفی می نماید:

«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»؛[۲] «مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود»

امامان معصوم(علیهم السلام) و نیز حضرت زهرا(سلام الله علیه) تمام شرایط الگو بودن و مقتدا بودن را دارا می باشند و عقل حکم می کند انسان دنباله‌رو کسانی باشد که به گواهی تاریخ و اعتراف دوست و دشمن گوی سبقت را در میدان کمالات و فضایل و خوبی از همه ربوده اند و همه خوبان و پاکان از آنان الگو می‌گیرند.

 

 

تأسی به الگوها و مسئله گذر زمان

در الگوهای دینی، حضور یا عدم حضور افراد و یا گذشت چهارده قرن چیزی را عوض نمی کند؛ زیرا محور اصلی در الگوگیری از معصومین(علیهم السلام) دستورات دین، کمالات معنوی و اصول کلی تربیتی و ارزش های اخلاقی است که همچون خود دین با مرور زمان پوسیده و کهنه نمی شود.

اما نکته مهم آن است که الگوی پذیری از معصومان به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم می تواند باشد که الگوپذیری مستقیم آن است که کردار و رفتار آن بزرگواران را عیناً تقلید کنیم و به آن عمل نماییم مانند تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیه)، همان ذکری که به عنوان هدیه از پدر بزرگوارشان دریافت کرده بودند و در پی هر نماز واجب بدان اهتمام می ورزیدند و انجام می دادند.

اسوه پذیری غیرمستقیم آن است که روح و حقیقت گفتار و رفتار آنان را درک نماییم و با استفاده از سیره عملی وعلمی آن بزرگواران وظیفه خود را در عرصه های فردی، اجتماعی، سیاسی و… در یابیم.

 

به عبارت دیگر در الگوگیری گاهی از «قالب» و گاهی از «محتوا» الگوگیری می‌شود و آن‌چه مهمتر از شکل و قالب می‌باشد آن است که روح و محتوای آن سیره رفتاری را درک نماییم و آن را در شکل و رفتار جدید با توجه به شرایط زمانی و مکانی به کار ببندیم. به طور مثال گفته شده است که چادر حضرت فاطمه(سلام الله علیه) وصله داشته است. طبیعی و بدیهی است که با وضعیت مادی امروز پوشیدن لباس وصله‌دار قابل اجرا و تأسی نیست اما آنچه اهمیت دارد و لازم است الگوگیری شود، همان  روح و حقیقت این سیره است که همانا بی اعتنایی به دنیا، پارسایی، زهد، قناعت، ساده زیستی و پرهیز از تجمل‌گرایی است که سرمشق دختران و خانواده‌ها باشد.

 

 

پی نوشت ها


[۱] – ممتحنه (۶۰)، آیه ۴٫

[۲] – احزاب (۳۳)، آیه ۲۱٫