سؤال: چه مصلحت هایی سبب می شد امیرمومنان با علم به خیانت امثال #اشعث_بن_قیس، باز هم به آنها مسئولیت حکومتی واگذار کنند؟

 

پاسخ: امیرالمومنین علیه‌السلام به افرادی که خائن و مسئله دار بودند، هرگز مسئولیت و پست و قدرتی واگذار نمی‌فرمود. به نظر بنده، برای امیرالمومنین علیه‌السلام سه عامل لازم بود که افراد در حکومت آن وجود مقدس دارای مسئولیت شوند. یکی ایمان و تقوا،  دوم داشتن توان مدیریتی، و سوم وفاداری به نظام و رهبری.

 

اشعث‌بن‌قیس اتفاقاً در زمان خلیفه پیشین(عثمان)، فرمانروای آذربایجان بود که امیرالمومنین علیه‌السلام او را از این جایگاه عزل کرد و بیت المالِ در اختیار او را بازخواست نمود که اشعث در همان موقعیت قصد فرار و پیوستن به معاویه را داشت که گروهی از نزدیکانش او را سرزنش کردند و از فرار بازداشتند.

 

اشعث به کوفه بازگشت ولی نسبت به امیرالمومنین علیه‌السلام بغض داشت. اما باید دقت کرد که #اشعث_بن_قیس دو جایگاه دارد، یکی اینکه ریاست قبیله معروف کِنده (از قبایل معروف یمنی) را بر عهده داشت که این ریاست از سوی امیرالمومنین علیه‌السلام و یا خلیفه و شخص دیگری به اشعث و امثال او داده نمی‌شد، بلکه ریاست قبیله توسط خود اعضای قبیله به فردی واگذار می‌شد. بنابراین قبیله کنده، خودشان اشعث را رئیس خود کردند.

 

 

مورد دوم که بُعد حکومتی داشت، ریاست قبایل یمنی ساکن در کوفه بود که این جایگاه را هم اشعث از زمان خلفای پیشین داشت یعنی از زمان خلیفه سومامیرالمومنین علیه‌السلام با شناختی که از او داشت می‌خواست او را از ریاست قبایل یمنی بردارد و حجربن‌عدی را که از همین قبیله کنده بود در این جایگاه منصوب کند، اما متاسفانه حجربن‌عدی حاضر نشد این مسئولیت را بپذیرد و عنوان کرد تا زمانیکه اشعث بعنوان یک کندی زنده است من حاضر نیستم ریاست قبایل یمنی را بپذیرم.

 

هنگامی که حجر این مسئولیت را نپذیرفت، دیگر برای امیرالمومنین علیه‌السلام فردی که وزنه‌ای باشد و بتواند با موقعیت اشعث در قبایل یمنی برابری کند در اختیار نداشت که جایگزین او کند. لذا به ناچار حضرت او را تحمل کرد و او در این جایگاه باقی ماند.