- ثقلین - http://thaqalain.ir -
در پاسخ ، دقت به نکات ذیل شایسته است
پیشوایان ما وظیفه نداشتند در تمامی موارد طبق علومی که از راه های غیر عادی برای آنها حاصل می شد عمل کنند بلکه بنابراین موضوع اطلاع ائمه(ع) از کشته شدن خود و خصوصیات آن از دانش هایی است که از راه های غیر عادی برای آنها حاصل می شد، ممکن است بگوییم که آنان وظیفه نداشتند به مقتضای آن علم از آن پیش آمدها جلوگیری نمایند بلکه وظیفه آنان این بود که مثل سایر مردم با این پیش آمدها رو به رو شده و به علم خود ترتیب اثر ندهند و به بیان دیگر بدیهی است که سرانجام هر انسان مرگ خواهد بود و هیچ آفریده در این جهان عمر ابدی نخواهد داشت. قرآن مجید هم می فرماید: «کل نفس ذائقه الموت؛ هر زنده سرانجام مزه مرگ را خواهد چشید و هر کس به علتی از دنیا خواهد رفت».
با توجه به فرهنگ آن روزگار، ازدواج ها تنها بر اساس رعایت تناسب و هم کفو بودن انجام نمى پذیرفت؛ بلکه گاهى براى اداى احترام به یک شخصیت و یا براى ابراز علاقه یک قبیله به قبیله دیگر و یا جلوگیرى از انتقام قبیله اى صورت مى گرفت. به طورى که اگر طرف مقابل نمى پذیرفت، به عنوان رد احترام و گاهى در حد اعلان تنفر و جنگ بود. بنابراین اگر چه برخى ازدواج ها، براى امامان معصوم بسیار سنگین بود؛ ولى بزرگوارى شخصیت ایشان موجب مى شد که آن را بپذیرند.
براى پیامبران گذشته نیز گاهى چنین ازدواج هاى ناموفق رخ مى داد. این نوع ازدواج ها، یک امتحان الهى براى امت اسلام بود تا بیش از پیش، خیانت و پستى بدخواهان و مظلومیت و بزرگوارى معصومان در طول تاریخ نشان داده شود؛ چنان که قرآن درباره همسران نوح و لوط فرموده است:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ؛ خدا براى کسانى که کفر ورزیده اند، زن نوح و زن لوط را مثل آورده که هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند و کارى از دست [ شوهران ]آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان، به آتش داخل شوید»[۱]
بنابراین امکان دارد، برخى بتوانند ارتباطى نزدیک – همچون ارتباط زناشویى با پیامبر یا امام داشته باشند؛ اما با سوء اختیار خود، به راه کفر و گناه بروند و گرفتار بدفرجامى شوند که «جعده» نیز این چنین بود. او به امام خیانت کرد و چون امام الگوى مردم بود، تا لحظه آخر با او رفتار عادى داشت و از علم الهی خود استفاده نکرد .
بنابراین امام حسن(ع) از راه علم خدادادی اطلاع یافته که همسرش او را در آینده به شهادت خواهد رساند، اما با این حال وظیفه نداشت با همسرش طبق علوم غیبی برخورد نماید، و عظمت ائمه ما(ع) در همین جا ظاهر می شود با این که از مرگ خویش از طریق خاصی همچون زهر و … باخبر بودند با این حال در مسر رضایت الهی تحمل می کردند، خود امام حسن مجتبی(ع) به این امر اشاره نموده است، آنجا که فرمود: «من چون رسول خدا(ص) به وسیله زهر از دنیا می روم». گفتند: «چه کسی تو را مسموم می کند»؟ فرمود: «همسرم جعده، دختر اشعث بن قیس، زیرا معاویه با نیرنگ او را فریب می دهد، و او را به آن امر می کند». به آن حضرت(ع) پیشنهاد دادند که او را از خانه ات بیرون کن، فرمود: «چنین کاری انجام نمی دهم، به چند جهت: اول اینکه در علم خداوند مقدر است که او قاتل من است [و من از این طریق آگاهی یافته ام، و از قضا و قدر حتمی الهی نمی توان فرار کرد]. و دوم : اخراج او بهانه می شود برای حملات و تهمت های ناجوانمردانه دشمنان علیه من. و سوم: هنوز جرمی مرتکب نشده است که من او را به عنوان مجازات اخراج کنم»[۲]
منبع: سخن تاریخ
[۱] تحریم ، آیه ۱۰٫
[۲] محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۴۳، ص ۳۲۴ ؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۷۴
برای مطالعه بیشتر:
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%a7%d8%b2%d8%af%d9%88%d8%a7%d8%ac-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%b3%d9%86-%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87%d9%85-%d8%a7%d9%84%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.