- ثقلین - http://thaqalain.ir -
خوابم نبرد، مطمئنم، ولی در حالتی بین خواب و بیداری دیدم ابراهیم آمد بچّه را ازم گرفت، دو سه بار دست کشید به سرش و… من به خودم آمدم دیدم بچّه آرام خوابیده.
به خودم گفتم: «این حالت حتماً از نشانههای قبل از مرگ بچّهست.»
خیلی ترسیدم. آفتاب که زد، بیقرار و گریان، بلند شدم رفتم دکتر.
دکتر گفت: «این بچّه که چیزیش نیست.»
حضورش را گاهی اینطور حس میکردیم.
منبع: کتاب به مجنون گفتم زنده بمان ۳؛ شهید ابراهیم همت – انتشارات روایت فتح
به نقل از: ژیلا بدیهیان
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%a7%d8%ad%d8%b3%d8%a7%d8%b3-%d8%ad%d8%b6%d9%88%d8%b1/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.