شخصى از پدرش نقل مى  کرد که کسى نزد مرحوم آقا سیّد عبّاس شاهرودى(  از علماى بزرگ مشهد.) آمد تا ده هزار تومان وجوهات به او بپردازد،ایشان قبول نکرد،نزد پدر من آمد که واسطه شود تا ایشان قبول کند، ولى آقا سیّد عبّاس به پدرم فرموده: حال که اصرار دارید وجه را قبول مى  کنم، ولى نزد شما باشد و به هر کس که حواله داده شد بپردازید. پدرم قبول کرد و پول  ها نزد پدرم بود و ایشان اشخاصى را به پدرم حواله مى  داد. تا آن که روزى به دکّان پدرم آمد و پرسید: آیا از پول  ها چیزى باقى مانده است، یا خیر. و پدرم گفت: نه خیر، تمام شده است.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد