معجزات و حوادث خارق العاده در زندگی پیامبران، به ویژه پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله، از مسائلی است که اندیشمندان مسلمان، به ویژه مورخان، متکلمان و مفسران، از گذشته تاکنون، به آن توجه کرده اند. اما شاید تا به حال پژوهش تاریخیِ مستقلی درباره حوادث خارق العاده ای که مربوط به پیش از بعثت انبیا باشد و به آن اصطلاحاً «ارهاصات» می گویند، صورت نگرفته باشد. با مطالعه و بررسی در زندگی انبیای الهی، دانسته می شود که ارهاصات از اموری است که کم و بیش در زندگی آنان پیش از پیامبری شان اتفاق افتاده است، اما به نظر می رسد ارهاصات در زندگی پیامبر اکرم با توجه به آن که آخرین فرستاده خدا بوده و آیینش جهانی و فراگیر بوده، بیشتر بوده است.

 


إرهاص در لغت و اصطلاح


إرهاص برگرفته از « رَهص» به معنای اثبات و تأسیس بنیان است.(۱)
اما در اصطلاح متکلّمان، مراد از ارهاص، حوادث خارق العاده و شگفتی است که در آستانه میلاد انبیا یا پس از آن و پیش از ادعای نبوت به وقوع می پیوندد و از نبوتِ آنان در آینده حکایت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنیدن دعوت انبیا شوند.(۲) اما تناسب، میان معنای لغوی و اصطلاحی آن، را این گونه می توان توجیه کرد که که با ارهاص، قاعده و خانه نبوّت پی ریزی می شود و دلالت می کند که در آینده، پیامبری مبعوث خواهد شد و به همین دلیل، به امور یاد شده ارهاص می گویند.(۳)

 


تفاوت ارهاص با معجزه و کرامت


اگرچه ارهاص از امور خارق العاده ای است که به اذن الهی صورت می گیرد، اما با معجزه و کرامت که اینها نیز با اذن الهی صورت می گیرند، تفاوت دارد، چنانکه کرامت نیز با معجزه تفاوت دارد و با اینکه کرامت امر خارق العاده ای است، اما بر خلاف معجزه، همراه ادعای نبوت نیست. اما تفاوت معجزه با ارهاص آن است که ارهاص، وقوع امور خارق العاده ای است که پیش از زمان دعوت و بدون ادعای نبوت است، هر چند برخی متکّلمان از باب مجاز و علاقه مشابهت یا تغلیب، به ارهاص نیز معجزه گفته اند.(۴)
ارهاصات در زندگی پیامبر اکرم
منابع حدیثی و تاریخی شیعه و اهل سنت، حوادث خارق العاده و عجیب بسیاری را درباره رسول خدا گزارش کرده اند که استقرا و جمع آوری و ارائه فهرست وار آنها و از همه مهم تر، اثبات صحت یا سقم تاریخی آنها، افزون بر آن که امری بس دشوار است، کاری خارج از حوصله و موضوع این نوشتار است، از این رو در این پژوهش به مهم ترین و مشهورترین این حوادث که بسیاری از منابع از آن سخن گفته اند، فهرست وار پرداخته می شود.


بر اساس یک تقسیم بندی، حوادث خارق العاده و عجیب پیش از بعثت پیامبر یا همان ارهاصات درباره رسول خدا را می توان به سه دسته تقسیم کرد:


۱- وقایعی که در آستانه ولادت پیامبر اتفاق افتاد؛


۲ – حوادثی که هنگام ولادت حضرت رخ داد؛


۳ – وقایعی که پس از تولد تا پیش از بعثت رسول خدا روی داد.

 

 


در آستانه ولادت


۱٫ جریان نابودیِ سپاه ابرهه توسط پرندگان که به سبب نزدیکی زمان آن با ولادت پیامبر اکرم که بنابر مشهور در همان سال بوده است، به گونه ای تمهید و آماده ساختن مردم برای پذیرش وجود شخصی بود که در آینده نزدیک خاتم پیامبران و رسولان و دینش آخرین و کامل ترین دین شد. (۵)
۲٫ هویدا بودن نور پیامبر در پیشانی پدرانش: وجود اخباری درباره نمایان بودن نوری بر پیشانی جدّ و پدر پیامبر اکرم از دیگر ارهاصات مربوط به رسول خدا پیش از ولادت وی است که در منابع تاریخی و سیره، گزارش شده است.(۶)

 


هنگام ولادت


مورّخان و محدثان شیعه و سنی درباره حوادث خارق العاده هنگام حمل و تولد رسول خدا، گزارش های بسیاری را نقل کرده اند که در این میان، ابن سعد با عنوان «ذکر علامات النبوه فی رسول الله قبل أن یوحی الیه» گزارش های فزون تری را در این باره، آورده است که در ادامه به اجمال، مهم ترین آنها ذکر می شود:

 


الف ـ زمان حمل


از حوادث عجیب و غیر متعارف هنگام بارداری آمنه به پیامبر، به سهولت گذشتن این ایام برای وی بود، زیرا زنان در آن روزگار با توجه به نبود یا کمبود امکانات بهداشتی و هوای نامناسب حجاز و به ویژه شهرِ مکه، دوران بارداری را به دشواری سپری می کردند، اما بر اساس برخی گزارش ها، دوران بارداری آمنه به رسول خدا، بسیار آسان بوده است، چنانکه ابن سعد به نقل از آمنه در این باره در گزارشی آورده است:
«هنگامی که به محمد باردار شدم، نفهمیدم که به او باردارم و هیچ گونه احساس سنگینی نکردم، چنانکه زنان (دیگر) احساس می کنند… تا این که زمانی بین خواب و بیداری بودم که کسی (فرشته ای) نزدم آمد و گفت: آیا می دانی باردار شده ای؟ گویا گفتم: نمی دانم. گفت: تو به سرور و پیامبر این امت، باردار شده ای… . (۷)

 


ب ـ زمان تولد


اخبار و گزارش های تاریخی مربوط به حوادث مربوط به هنگام ولادت پیامبر، حوادثی خاص و خارق العاده را گزارش می کنند که برخی از مهم ترین آنها عبارت اند از:
– لرزیدن ایوان کسری و شکسته شدن سیزده کنگره آن؛ (۸)
– خاموش شدن آتشکده فارس که هزار سال روشن بود؛ (۹)
– خشک شدن دریاچه ساوه؛ (۱۰)
– پر آب شدن وادی سَماوه؛ (۱۱)

 


– همراهی نور با پیامبر هنگام ولادت و روشن شدن مغرب تا مشرق از این نور تا جایی که قصرها و بازارهای شام دیده شدند؛ (۱۲)
– رانده شدن شیاطین و جنّیان از آسمان ها و منع آنان از شنیدن اخبار آسمان ها و وحی. (۱۳)
– واژگون شدن و به رو افتادن بت ها.(۱۴)


بر اساس برخی روایات و گزارش مورخان، حوادث خارق العاده و عجیب دیگری نیز هنگام ولادت پیامبر رخ داده است. این حوادث بر اساس روایت امام صادق علیه السلام عبارت است از:
شکاف برداشتن ایوان کسری و وارد شدن رود دجله در آن، برآمدن نوری از سمت حجاز و رفتن به سوی مشرق، سرنگون شدن تخت پادشاهان در فردای شب ولادت و لال شدن آنان، ربوده شدن دانشِ کاهنان و بطلان سحر جادوگران و ممانعت از تماس کاهنان با شیاطین.(۱۵)

 


پس از ولادت (تا پیش از بعثت)


ارهاصات در دوره کودکی و نوجوانی حضرت را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
– نزول خیر و برکت بر حلیمه از زمان پذیرش دایگی حضرت؛ (۱۶)
– با برکت شدن غذا هنگام هم غذا شدن حضرت با دیگران؛ (۱۷)
– تنظیف پیامبر توسط فرشتگان؛ (۱۸)
– سایه افکندن ابر یا دو فرشته بر سر پیامبر؛ (۱۹)
– سجده کردن درختان و سنگ ها بر پیامبر که توسط راهب شامی گزارش شد؛ (۲۰)
– سیراب شدن ابوطالب از چشمه ای که پیامبر آن را با اشاره ی پای خود به زمین جوشاند.(۲۱)

 


نتیجه


از آنچه تاکنون نگاشته شد، به این نتیجه می توان رهنمون شد که ارهاصات در زندگانی انبیای الهی کم و بیش برای آگاهی و آماده سازی مردم به منظور پذیرش دعوت شان در هر عصری بوده است، هر چند فقر و حتی فقدان گزارش های تاریخی در منابع غیر غربی، از جمله منابع رومی و عبری نیز در این باره، در ظهور کم رنگ ارهاصات مربوط به دیگر انبیای الهی، بی تأثیر نبوده است. اما ارهاصات درباره پیامبر اسلام به عنوان آخرین فرستاده الهی از این رو که دعوتش فراگیر و جهانی بوده، هم بیشتر بوده و هم نمودِ فزون تری داشته است.

 

 

 

منبع:پرسمان



پی نوشت:
۱) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج ۳، ص ۱۰۴۲/ جمال الدین محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص ۴۴/ سید محمد مرتضی حسینی واسطی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۴، ص ۳۹۹/ ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۲، ص ۲۸۲، ذیل ماده «رهص».
۲) محمد علی تَهانَوی، موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۱، ص ۱۴۱، مدخل «ارهاص»/ اسماعیل بن مصطفی حقی بروسوی، روح البیان، ج۱۰، ص ۵۱۰/ جمال الدین حلی، کشف المراد: شرح تجرید الاعتقاد، ص ۴۹۱٫
۳) نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصّل، المعروف بنقد المحصّل، ص ۳۵۰٫
۴) همان، ص ۳۷۳/ سعد الدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص ۱۲-۱۳/ افزون بر دو امر خارق العاده معجزه و ارهاص که به پیامبران اختصاص دارد، چهار امر خارق العاده دیگر نیز وجود دارد: اول، کرامت: کار خارق عادتی که مقرون به کمال ایمان و تقوا و معرفت و استقامت باشد؛ یعنی از اولیای غیر انبیا صادر شود. دوم، معونت: صدور کار خارق عادت از عوام مؤمنان و اهل صلاح. سوم، استدراج: امر خارق عادتی که از کفار، مشرکان و فاسقان سر می زند. چهارم، اهانت: این امر نقطه مقابل معجزه است، به این معنا که اگر امر خارق عادت که از مدعی رسالت صادر می شود، مخالف دعوای اوـ نه موافق دعوایش ـ بود، اهانت نام دارد، مانند دعوای مسلیمه کذاب که آب دهان در چاه انداخت تا (همانند معجزه پیامبر اکرم) چاه به آب بیاید، اما چاه خشکید (دهخدا، لغت نامه، ج ۲، ص ۱۸۰۳، ذیل واژه «استدراج».)
۵) جمال الدین حلی، کشف المراد، شرح تجرید الاعتقاد، ص ۴۹۱-۴۹۲/ ابن هشام، السیره النبویه، ج ۱، ص ۱۹۵/ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۸۱ و ج ۳، ص ۵/ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۰/ ابن واضح یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۷/ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۱، ص ۵۷۰-۵۷۱/ علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ۲، ص ۲۶۸/ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۱۹۶/ احمد بن حسین بیهقی، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، ج ۱، ص ۹۲٫
۶) مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ۲، ص ۱۰۴/ ابن هشام، السیره النبویه، ص ۱۹۳-۱۹۴/ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۷۷-۷۸/ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۲، ص ۶/ بیهقی، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، ج ۱، ص ۱۰۳-۱۰۶/ ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج ۲، ص ۳۰۸-۳۰۹/ تقی الدین احمد بن علی مقریزی، إمتاع الاسماء بما للنبی من الاموال و الاحوال و الحفده و المتاع، ج ۴، ص ۳۸ به بعد؛ احمد صدر حاج سید جوادی و دیگران، دائره المعارف تشیع، ج ۲، ص ۸۵، مدخل ارهاص.
۷) ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۷۸-۷۹/ ابن هشام، السیره النبویه، ص ۱۹۳-۱۹۴/ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۱، ص ۵۷۲٫ همچنین آمنه هنگام فرستادن محمد نزد حلیمه، گفت: سوگند به خدا، من در تمام مدت بارداری، دشواری هایی را که زن ها درمدت آبستنی دارند، نداشتم و فرشته ای درخوابِ من آمد و گفت: به زودی پسری می آوری، پس نامش را احمد بگذار که او سرور جهانیان است. محمد هنگام تولد، با دو دستش (به زمین) تکیه زد و سر به آسمان برافراشت ( ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۲۰). علی بن ابراهیم قمی و شیخ صدوق نیز مشابه این خبر را آورده اند ( علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص ۳۷۳/ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۱۹۵/ محمد بن محمد مفید، الامامی، ص ۳۶۱٫
۸) یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۸/ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۱، ص ۵۸۰/ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۱۹۲/ محمد بن محمد مفید، الامامی، مجلس ۴۸، ص ۳۶۰-۳۶۱، حدیث ۱/ بیهقی، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، ج ۱، ص ۱۲۶/ فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۵۶/ ابوالفرج عبدالرحمان بن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج ۲، ص ۲۵۰/ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۲، ص ۳۲۸٫ شیخ صدوق، بیهقی، طبرسی و ابن کثیر، چهارده کنگره نوشته اند.
۹) همان.
۱۰) همان / یاقوت بن عبدلله حموی، معجم البلدان، ج ۳، ص ۱۷۹/ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص۳۲۸٫ در این که چرا دریاچه ساوه خشکید با آن که به نظر می رسد این دریاچه نه همانند آتشکده فارس مقدس بوده و نه مانند ایوان کسری متعلق به حاکمان ستمگر بوده است، یکی از محققان شواهدی بر مقدس بودن این دریاچه در آن روزگار آورده است. ر. ک: مرتضی ذکایی ساوجی، « نگاهی نو به روایت خشک شدن دریاچه ساوه»، کیهان اندیشه، ش ۶۸، ص ۱۹۰-۱۹۵٫
۱۱) شیخ صدوق، الامامی، مجلس ۴۸، ص ۳۶۱، حدیث ۱٫ «سماوه»، منطقه ای بین کوفه و شام است (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۳، ص ۲۴۵).
۱۲) ابن هشام حمیری، السیره النبویه، ج ۱، ص ۱۹۵ و ص ۲۰۳/ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۸۱-۸۲ و ص ۱۱۸-۱۱۹/ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۹/ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۱، ص ۵۷۲/ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج ۱، ص ۳۷۳٫
۱۳) یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۸/ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۱۹۶/ بیهقی، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، ج ۱، ص ۲۴۱/ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۳۲٫
۱۴) شیخ صدوق، الامالی، مجلس ۴۸، حدیث ۱، ص ۳۶۰/ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۵۵ و ۵۷٫
۱۵) همان.
۱۶) ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۲۰/ابن هشام، السیره النبویه، ج ۱، ص ۲۰۱/ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۱، ص ۵۷۴/ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۲-۱۰۳/ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۵۹-۶۰٫
۱۷) ۵۵٫ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۹۶ و ۱۳۳/ بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۵/ محمد بن حبیب بغدادی، المحبّر، ص ۷۸٫
۱۸) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۶۰٫
۱۹) ابن هشام، السیره النبویه، ج ۱، ص ۲۲۵/ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۰۴ و ۱۲۴/ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۲، ص ۳۵/ بیهقی، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، ج ۲، ص ۶۷/ سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج ۲، ص۱۷۶-۱۸۱ / هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی آلاثار و الاخبار: عرض و نقد، ص ۲۰۰-۲۰۶ / رسولی محلاتی، درس هایی از تاریخ تحلیلی اسلام، ج ۱، ص ۲۷۲-۲۸۰/ رسول جعفریان، نقد و بررسی منابع سیره نبوی، مقاله « نقد و بررسی سفر پیامبر اکرم به شام»، نوشته رمضان محمدی، ص ۳۱۳-۳۳۱/ غلام حسین زرگری نژاد، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، ص ۱۸۷-۱۹۲/ عبدالرحمان بن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج ۲، ص ۲۶۸/ ابوالفتح محمد بن سید الناس، عیون الأثر فی فنون المغازی و الشمائل و السِیَر، ج ۱، ص ۴۵/ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الاسماء بما للنبی من الاموال و الاحوال و الحفده و المتاع، ج ۴، ص ۹۱ و ج ۵، ص ۶۳/ صالحی شامی، سُبُل الهُدی و الرشاد فی سیره خیر العباد، ج ۱، ص ۳۸۸٫
۲۰) طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۲، ص ۳۳/ بیهقی، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، ج ۲، ص ۲۵٫
۲۱) ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۲۱/ ابوالفرج عبدالرحمان بن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج ۲، ص ۲۸۴/ مقریزی، إمتاع الاسماء بما للنبی من الاموال و الاحوال و الحفده و المتاع، ج ۸، ص ۳۱۲/ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج ۷، ص ۲۰۳٫