- ثقلین - http://thaqalain.ir -

آیا مقبولیت مردم، می توانند در مشروعیت یک امام تأثیر داشته باشد؟
پاسخ به شبهه ای در جهت تخریب امامت

امامت؛ مکمل جایگاه نبوت

می دانید که جایگاه امامت، بسیار مهم و استمرار دهنده نبوت است؛ از طرفی امام علیه‌السلام باید از هر گونه گناه معصوم باشد و علم ویژه ای را برای راهنمایی و تعلیم و تربیت انسان ها را داشته باشد که منشأ آن علم غیب خداوند متعال است. خداوند متعال عصمت و علم لدنی را برای اهل بیت ضروری و لازم می داند. اساساً اراده قطعی و حتمی خداوند بر پاکی و طهارت اهل بیت علیهم السلام از گناه و پلیدی تعلق گرفته است؛ چنانچه قرآن کریم در آیه تطهیر بیان می کند که خداوند مطلق پلیدی و ناپاکی را از اهل بیت دور ساخته است[۱].

بنابرین جز خداوند قادر و حکیم، نمی تواند چنین شخصی را بشناسد. به همین جهت باید انتخاب امام علیه‌السلام از سوی خداوند متعال باشد؛ به تعبیر دیگر امامت تکمیل کننده جایگاه نبوت است؛ چنانچه امام صادق علیه‌السلام می فرماید: «بنای اسلام، بر پنج پایه استوار است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت (امامت)»[۲].

پس از آنجا که امام به عنوان رهبر و راهنمای مردم، وظایف تفسیر قرآن، بیان احکام، پاسخ گویی به پرسش های اعتقادی، جلوگیری از انحرافات و تحریف در شریعت را به عهده دارد و انجام چنین وظایفی در گرو داشتن علمی گسترده و خطاناپذیر است و اگر افراد عادی، متصدی چنین اموری شوند از خطا و اشتباه محفوظ نخواهند بود[۳].

امامت و ولایت، از آن خداوند است

افزون بر آنچه گذشت، مالکیت در نظام امامت و ولایت، تنها از آن خداوند است و هدف از این حکومت و رهبری هم تنها اقامه دین و اجرای برنامه های اسلامی در زمینه عدالت، تهذیب نفس، تربیت و هدایت انسان به سوی کمال است؛ در واقع حکومت، موهبت و لطف الهی است و باید به اهلش واگذار شود. چنانچه خداوند ابراهیم نبی را پس از گذراندن مراحلی، رسماً به عنوان امام منصوب کردند[۴]. ابراهیم عرض کرد: از دودمان من نیز امامانی قرار بده! خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد.

بنابرین ممکن است، تعیین امام از سوی مردم مفاسد و معایبی نیز در پی داشته باشد، چون در تعیین امام از سوی مردم، اصالت خود انسان ها هستند؛ در حالی که اصالت، حکومت خداوند متعال و جدا نبودن سیاست از دین می باشد.

نمونه ناموفق چنین انتخابی، سقیفه بنی ساعده و انحراف مسیر امامت و رهبری جامعه مسلمانان پس از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بود. دیگر آن که انتخاب امام از سوی مردم، همیشه موافق مصلحت نیست، چون ممکن است احزاب و گروه ها، به خاطر منافع شخصی و گروهی افکار مردم را بفریبند و با تبلیغات و ظاهرنمایی، اوضاع را غیر واقعی جلوه دهند. پس امام و رهبر باید از سوی خداوند متعال برگزیده شود و همواره با خداوند ارتباط داشته باشد و کمالات غیبی به رویش گشوده و همواره تحت لطف و هدایت خداوند متعال باشد[۵].

چنانچه امام صادق علیه‌السلام بالاترین درجه خرسندی خداوند را شناخت امام بر حق و پیروی از او می داند. تا جایی که ایشان می فرمایند اگر کسی شب ها را به پا خیزد و روزها را روزه بگیرد و تمام اموالش را در راه خدا انفاق کند و در همه عمر، هر سال برای حج به مکه رود، ولی ولایت [امامت] ولّی خدا را نشناسد تا از او پیروی کند و همه کارهایش را با راهنمایی او انجام دهد، او مؤمن نخواهد بود و از ثواب خدا بهره ای نمی برد. اهمیت شناخت امام آنقدر بالاست که امام صادق ع در همین حدیث، به آیه ۸۰ سوره مبارکه نساء[۶] استناد کرده و مقام ائمه اطهار علیهم‌السلام را به منزله مقام پیامبر دانسته و بیان نموده همانطور که اطاعت از رسول خدا ص لازمه اطاعت از خدای متعال است، اطاعت از امام معصوم نیز جزء لاینفک اطاعت از خداوند باری تعالی است[۷]. از دیگر آیات قرآن که به موضوع نصب امام توسط خداوند اشاره نموده است، آیه ۵۹ سوره مبارکه نساء است که در آن به لزوم اطاعت خدا، رسول و اولیاء خدا اشاره نموده است[۸]

پس مردم در انتخاب امام نقشی ندارند؛ چون امام باید معصوم و دارای علم ویژه ای باشد که به وسیله آن احکام خدا را به درستی اجرا و مردم را به خوبی هدایت کند. چنین کسی را تنها خداوند می تواند انتخاب کند.

اما مردم تنها می توانند امامت و رهبری امام منصوب را به فعلیت برسانند؛ یعنی از آنجا که خداوند متعال حکیم است و خیر و صلاح انسان ها را بهتر از هر کسی می داند، باید انتصاب امام از ناحیه او باشد. و همیشه گروهی بوده اند که با سرپیچی از امر ولایت، مانع اجرای حکم خدا بر روی زمین می شوند. چنانچه خداوند متعال در آیه مبارکه ۱۲۴ سوره انعام، به این مسأله اشاره نموده و صفات گروه معاند را مأمورین خداوند را بیان می کند. خداوند در این آیه می فرماید: و هنگامی که آیه ای برای آن ها بیاید، می گویند: «ما هرگز ایمان نمی آوریم، مگر این که همانند چیزی که به پیامبران خدا داده شد، به ما هم داده شود! خداوند آگاه تر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد! به زودی کسانی که مرتکب گناه شدند [و مردم را از راه حق منحرف ساختند] در مقابل مکر [و فریب و نیرنگی] که می کردند، گرفتار حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید خواهند شد[۹].

بنابراین، امامت عهدی الهی است و تنها به اشخاصی که دارای شایستگی های ویژه ای باشند می رسد و اعتبار و وضع آن تنها از طرف خداوند متعال است. همانکه خدای تعالی خطاب به ابراهیم نبی فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد[۱۰].

جمهوریت

وقتی که خداوند متعال امام و پیشوای جامعه اسلامی را معرفی کرد، مردم در قانون گذاری، سیاست گذاری و اجرای قوانین می توانند نقش جدی و فعال داشته باشند، پس جمهوریت (انتخاب و رأی مردم) با اسلامیّت یا حکومت دینی (انتصاب امام) تعارضی ندارند. جمهوریت شکلی از حکومت است که با حکومت های مختلف از نظر محتوا سازگاری دارد. حکومت دینی را نیز به شکل های مختلف می توان سامان داد که یکی از شکل های مناسب آن ـ به ویژه در عصر حاضر ـ شکل جمهوری اسلامی یا مردم سالاری دینی است[۱۱].

پس چون خداوند حکیم است و شناخت انسان معصوم و برخوردار از علم ویژه تنها از سوی خداوند ممکن است، عقل و منطق نیز حکم می کند که انسان از چنین انتصابی حمایت و پیروی کند و چنین رهبری می تواند در راستای تأمین و حفظ آزادی و آزادگی انسان ها بکوشد[۱۲].

.[۱] «اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ ویُطَهِّرَکُم تَطهیرا» ؛ (خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد) احزاب، ۳۳

[۲] : اصول کافی، محمدبن یعقوب کلینی، ج۲، ص۱۸ و ۱۹، دارالکتب الاسلامیه، تهران

[۳] منشور عقاید امامیه، آیه الله جعفر سبحانی، ص۱۶۸ ـ ۱۷۳، مؤسسه الامام الصادق(علیه السلام)، قم

.[۴] «اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِمامـًا قالَ ومِن ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهدِی الظّــلِمین» (من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم). بقره، ۱۲۴

[۵] نظام امامت و رهبری، لطف الله صافی، ص۲۲ ـ ۳۲، مؤسسه الامام المهدی، تهران

[۶] . «من یطع الرسول فقد اطاع الله و من تولی فما ارسلنک علهم حفیظا»

[۷] : اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۲، ص۱۸ و ۱۹، دارالکتب الاسلامیه، تهران

.[۸] «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَطیعُوا اللّهَ واَطیعُوا الرَّسولَ واُولِی الاَمرِ مِنکُم»؛ (ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید). ر.ک: نساء، ۵۹

.[۹] «واِذَا جاءَتهُم ءَایَهٌ قالوا لَن نُؤمِنَ حَتّی نُؤتی مِثلَ ما اوتِیَ رُسُلُ اللّهِ اَللّهُ اَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَهُ سَیُصیبُ الَّذینَ اَجرَموا صَغارٌ عِندَ اللّهِ وعَذابٌ شَدیدٌ بِما کانوا یَمکُرون» ؛ انعام، ۱۲۴

.[۱۰] «قالَ لا یَنالُ عَهدِی الظّــلِمین»بقره، ۱۲۴

[۱۱] پرسش و پاسخ های دانشجویی (حکومت دینی)، حمیدرضا شاکرین، ص۱۲۳ ـ ۱۲۷، انتشارات پارسایان، قم

[۱۲] . پرسش و پاسخ ها، همان، ص۱۳۱ ـ ۱۳۶


Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir

URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%a2%db%8c%d8%a7-%d9%85%d9%82%d8%a8%d9%88%d9%84%db%8c%d8%aa-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85%d8%8c-%d9%85%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%86%d9%86%d8%af-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b4%d8%b1%d9%88%d8%b9%db%8c%d8%aa/

تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.