با توجه به آیات ۵۱ و ۵۲ سوره مائده به خوبی آشکار می شود که منظور از پذیرفتن ولایت یهود و نصارا، تنها یک نوع دوستی و محبت ساده به عنوان روابط مسالمت آمیز اجتماعی نیست، بلکه نوعی پیروی و ورود در جرگه آنان است به طوری که موضعگیری اجتماعی یهود و نصاری را پیدا کنند و بر خلاف دستور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از شرکت در جهاد خودداری می کنند. برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:

الف) معنای لغوی ولایت:

لغت شناسان کلمه ولایت را به معنای سرپرستی، عهده‏داری امور، سلطه، استیلا، رهبری و زمامداری معنا کرده‏اند. چنانچه راغب اصفهانی وِلایت را یاری کردن و وَلایت را نیز زمامداری و سرپرستی امور و آن را همانند دو واژه دِلالت و دَلالت می داند. علاوه بر آن، او ولی و مولی را بر همین معنا دانسته است[۱].

ابن اثیر هم ولی را به معنای یاور می داند می گوید: «هر کس امری را بر عهده گیرد، مولی و ولیّ آن است». سپس خودش، حدیث غدیر را ذکر می کند و در ضمن آن بیان می دارد در این حدیث، «ولی» به معنای سرپرست به کار رفته است. او در ادامه، «ولیّ» به کار رفته در سخن عمر را از همین قبیل می داند می گوید: معنای کلام عمر در زمانی که به علی علیه‌السلام گفت: «تو مولای هر مؤمنی شدی»، آن است که: «ولی مؤمنان گشتی»[۲].

همچنین صاب صحاح اللغه می گوید: «… هر کس سرپرستی امور کسی را به عهده گیرد ولی او است»[۳].

صاحب مقاییس نیز ولی را کسی می داند که زمام امری را بر عهده بگیرد[۴].

بنابرین ولایت (با فتح واو) و ولایت (با کسر واو) از ماده ولی اشتقاق یافته است. معنای اصلی «ولی» قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است به نحوی که فاصله ای در کار نباشد؛ یعنی اگر دو چیز آن چنان با هم متصل باشند که هیچ چیز در میان آنها نباشد، ماده ولی به کار برده می شود. پس ولایت به معنای تصدی و صاحب اختیاری است.

ب) معنای اصطلاحی ولایت:

۱- ولایت منفی:

ولایت منفی در آیات قرآن، اجتناب از همدلی با کفار، منافقان و طاغوت است[۵]؛ به گونه ای که آنها دوستان مؤمنان نباشند و اختیار مؤمنان به دست آنها نباشد[۶]. در یک کلام ولایت منفی به نفی ولایت غیر خداست.

توضیح آن است که ولایت اصالتاً از آن خداست[۷] و باید از هر آنچه غیر خداست؛ اعم از شیطان، طاغوت، کفار، منافقان و خلاصه دشمنان خدا اجتناب کرد. آدمی نباید تحت ولایت و سرپرستی آنها برود و آنها را دوست و یاور خود بداند.

۲- ولایت مثبت:

ولایت مثبت ولایتی است که در راستای ولایت الهی باشد. رابطه دوستی بین اولیاء الهی و مؤمنان. این ولایت بر دو قسم است:

الف. ولایت اثباتی عام که در جامعه اسلامی بین مؤمنان برقرار است و ملاک آن ایمان است[۸]. از آنجا که خدا ولی مؤمنان است، بین مؤمنان نیز رابطه عمیق دوستی و رحمت و مهربانی برقرار می کند[۹] و هیچ گونه دشمنی در میان آنها، راه ندارد. امر به معروف و نهی از منکر، یکی از ملاک های این نوع ولایت است[۱۰]. مؤمنان یکدیگر را به خیر و کارهای خیر دعوت می کنند و از زشتی و کارهای ناپسند باز می دارند.

ب . ولایت اثباتی خاص که موضوع پرسش شماست و عبارت از ولایت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه اطهار علیهم‌السلام می باشد[۱۱]. این نوع ولایت که مخصوص این بزرگواران می باشد، به چهار معنی است؛ کسی که هر چهار معنی ولایت ائمه اطهار علیه‌السلام را بپذیرد، مؤمن واقعی و شیعه حقیقی است:

مرتبه اول: ولایت محبت یا ولایت قرابت

 اهل بیت از خاندان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله هستند و واجب است که مردم به آنها محبت بورزند، جزء مسلمات بحث نبوت این نکته است که پیامبران، هیچ گاه از پیروان خود مزد و اجرت نمی خواستند و اجر خود را تنها از خداوند متعال خواستار بوده اند. چنانچه در جای جای قرآن از زبان پیامبران مطرح شده است که آنان به دنبال سودجویی از مردم نبودند[۱۲]. خلاصه این زبان حال و قال همه پیامبران است؛ اما این مطلب درباره پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، یک تبصره خورده است: «قل لا اسألکم علیه اجرا الا الموده فی القربی»: بگو بر این رسالت اجری نمی خواهم مگر مودت و دوستی در نزدیکان خود[۱۳].

حال سؤال اینجاست که چرا در مودت و دوستی اهل بیت چنین توصیه شده است؟ دلیل این کار هم در قرآن ذکر شده است: «قل ما اسألکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا»  بگو بر این رسالت اجری از شما طلب نمی کنم، جز این که هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد»[۱۴].

بنابرین هدف تأکید بر دوستی با ائمه اطهار و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام این است که راهی به سوی خدا باز شود. پس این اجر برای پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نیست و فایده و نفع آن مخصوص مؤمنان است. چنانچه خداوند می فرماید: «قل ما سألتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله و هو علی کل شیء شهید» (بگو هر مزدی که از شما خواستم آن از (به نفع) خودتان است. مزد من جز بر خدا نیست و او بر هر چیزی گواه است)[۱۵].

پس اولین مرتبه ولایت ائمه اطهار علیه‌السلام ولایت مودت و محبت است که آن به سود و نفع ماست و مقدمه سایر اقسام ولایت هاست.

مرتبه دوم: ولایت به معنای زعامت

مرتبه دوم ولایت، به معنای امامت، پیشوایی، زعامت و مرجعیت دینی است که مردم موظفند در دین و مسائل آن از آنها پیروی کنند و ولی را الگوی خود قرار دهند[۱۶]. چنانچه آیه ۳۱ سوره مبارکه آل عمران نیز همین مضمون را در بر دارد و خطاب به پیامبر می گوید: بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد[۱۷]. این معنا، همان مضمون حدیث غدیر و روایت معروف ثقلین است. که به همین مرتبه از ولایت اشاره دارد.

مرتبه سوم: رهبری اجتماعی و سیاسی

سومین مرتبه از ولایت، زعامت و رهبری اجتماعی و سیاسی است؛ چنانچه بخش هایی از قرآن نیز بدین مطلب اشاره دارد[۱۸]. تبعیت به این معنا در زمان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله حق حکومت مخصوص ایشان است و پس از ایشان، ائمه اطهار علیه‌السلام صاحب این حق هستند و اجراء عدالت در همه ابعاد اجتماعی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و قضایی تنها در سایه قدرت امام علیه‌السلام است و با حکومت امام زمان(عج) عدالت همه جانبه برقرار می شود. معنای دقیق زعامت و حکومت، قانونگذاری براساس قرآن و سنت، اجراء و قضاوت است.

مرتبه چهارم: ولایت به معنای تصرف

مرتبه چهارم از ولایت، ولایت تصرف یا همان ولایت معنوی است که بالاترین و والاترین مراحل ولایت است و به مقام طهارت ذاتی ائمه برمی گردد. امام انسان کاملی است که واسطه بین حق تعالی و خلق (مخلوقات) می باشد و به دلیل نفوذ غیبی ای که دارد، نوع تسلط تکوینی و معنوی بر جهان آفرینش و انسانی دارد.

این ولایت که به معنای واسطه خدا با بندگان و تدبیر امور با اجازه و اذن و اراده الهی معنا می شود، مخصوص ائمه اطهار علیه‌السلام است که از هرگونه هوای نفسانی پاک هستند و به کلی و به صورت جامع بنده خدا باشند.


برای مطالعه بیتشر ر.ک:

  • ولاءها و ولایت ها، شهید مطهری، انتشارات صدرا (بیشتر مطالب پاسخ حاضر از این کتاب استفاده شده)

     ۲- امامت و رهبری، شهید مطهری، انتشارات صدرا

[۱] . المفردات الراغب، ص ۵۷۰

[۲] . النهایه، لابناثیر، ج ۵، ص ۲۲۷

[۳] . الصحاح فی لغه العرب، ج ۶، ص۲۵۲۸

[۴] . معجم مقاییس اللغه، ج ۶، ص ص ۱۴۱

[۵] ممتحنه، ۱ -۲

[۶] . بقره، ۲۵۷ ؛ نساء، ۱۱۹؛ انعام، ۱۴؛ مریم، ۴۵؛ آل عمران، ۲۸؛ نساء، ۷۶ و ۱۳۹ و ۱۴۴؛ مائده، ۵۱ و ۵۷؛ اعراف، ۳، ۲۷، ۳۰؛ انفال، ۷۳؛ توبه، ۲۳ و…

.[۷] «الله ولی الذین امنوا»؛ بقره، آیه ۲۵۷٫

[۸] . توبه، ۷۱

[۹] . فتح، آیه ۲۹

[۱۰] . توبه، آیه ۷۱

[۱۱] . مائده، ۵۵

. [۱۲] «و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجری الاعلی رب العالمین» (و بر این رسالت اجری از شما طلب نمی کنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست) (شعرا، ۱۰۹ (از زبان نوح)، ۱۲۷ (از زبان هود)، ۱۴۵ (از زبان صالح)، ۱۶۴ (از زبان لوط)، ۱۸۰ (از زبان شعیب).

[۱۳]. شوری، ۲۳

[۱۴]. فرقان، ۵۷

[۱۵] . سبأ، ۴۷

[۱۶] . احزاب، ۲۱

[۱۷] . «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله» آل عمران، آیه ۳۱

[۱۸] . نساء، ۵۹ ؛ مائده،  ۵۵ ؛ احزاب، ۴۶ ؛ حشر، ۷ ؛ نساء ۶۵ و…