یکی از ویژگی‌های ارزشمند جهان در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، رواج نافرمانی مردم از دستورات خداوند و دوری از دین و دینداری است؛ به گونه‌ای که مردم گروه گروه از پیروی آیین خداوند دور می‌شوند و زندگی کفرآلود و مشرکانه‌ای خواهند داشت.

روز به ‏روز عوامل فراوانی، گوهر تابناک دین را در هاله‏ای از غبار فراموشی فرو می‌برد، از ایــن رو در گروه‌های انسانی، دین رو به کم‏رنگ‌شدن می‌رود و خرافه‌ها و کژی‌های گوناگونی، گریبان‌گیر آن می‌شود.

 

«نظام اعتقادی در حکومت جهانی مهدی موعود علیه‌السلام»

یگانه پرستی پایه باورهای همه ادیان آسمانی و بندگی خداوند، هدف اصلی آفرینش انسان‌ها و آرمان همه پیامبران الهی است. عصر ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، عصر فراهم‌آوردن همه زمینه‌ها برای بازگشت انسان به سرشت توحیدی او است؛ و قیام جهانی مهدوی در این عرصه، حلقه پایانی زنجیره فراخوان مردم به پرستش خداوند یگانه است.

از این رو دوران حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام، بی‌گمان، والاترین، شکوه‌مندترین و شکوفاترین، فصل تاریخ انسانیت است. آن دوران، دورانی است که نویدهای خداوند درباره جانشینی مؤمنان و پیشوایی جهانی فرودستان و وراثت شایستگان، تحقق بیرونی می‌پذیرد و با توان الهیِ آخرین پرچمدار دادگری و یکتاپرستی، زمین صحنه فاخرترین جلوه‌های بندگی پروردگار می‌شود.

در این یادداشت تلاش خواهد شد بر پایه احادیث معتبر، گوشه‌هایی از ویژگی‌های اعتقادی آن دوران به تصویر کشیده شود و البته گسترده مباحث نیازمند مطالعات ژرف‌تری خواهد بود.

 

 

اسلام برای همه و همیشه

 

قرآن، در باره گستره دین اسلام، به ‌گونه‌ای گسترده و از زوایای گوناگون سخن به میان آورده است: دسته‌ای از آیات رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌ وآله را جهانی دانسته؛ برخی دیگر، قرآن را هدایت‌گر همه بشر در سراسر گیتی می‌دانند و سرانجام، بخش پرشماری از آیات چیرگی دین اسلام بر ادیان دیگر را امری ناگزیر پیش‌گویی کرده‌اند.

 

بنابراین، آیات این بحث در دسته‌هایی بررسی می‌شود:

دسته نخست آیاتی که به روشنی، رسالت پیامبر گرامی اسلام را جهانی دانسته و آن حضرت را پیامبر جهانیان نام می‌برند. از جمله:

«قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعا» بگو ای مردم! من پیامبر خدا به سوی همه شما هستم.

دقت در دو کلمه «الناس» و «جمیعاً» این حقیقت را به خوبی نشان می‌دهد که همه مردم‌ مخاطب هستند.

«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ» : و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.

در این آیه رسالت پیامبر اسلام، رحمت همگانی شناخته می‌شود. تعبیر به «عالمین» آن‌چنان مفهوم گسترده‌ای دارد که همه نژادها، ملت‌ها و همه کشورها را دربر‌می‌گیرد و به جهانی بودن رسالت الهی پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه ‌وآله اشاره می‌کند.

 

 

دسته دوم: آیاتی که قرآن کریم را هدایت‌گر و کتاب انسان‌ساز برای همه بشر در درازای تاریخ شناسانده است:

«وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ‏» و این قرآن به من وحی شده تا به وسیله آن، شما و هر کس را [که این پیام به او] برسد، هشدار دهم.

«وَ مَا هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ» این [قرآن‏] جز پندی برای جهانیان نیست.

در این دسته آیات، به روشنی رسالت اصلی قرآن کریم که هدایت همه انسان‌های زمین است، اشاره شده است.

دسته سوم آیاتی که به چیرگی و پیروزی اسلام بر ادیان دیگر نوید داده است و آن را یگانه دین پذیرفته خداوند دانسته است:

«إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ» در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است.

 

 

«وَمَن یَبْتَغِ غَیرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیان‌‌کاران است.

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند.

درباره پیروز شدن اسلام بر ادیان دیگر، از آیات یاد شده به دست می‌آید اسلام بر همه ادیان، چه حق و چه باطل، پیروز می‌شود.

بر پایه قراین و شواهد معتبر، مانند: تعبیر «کلّه» در آیه یاد شده و آیات بسیاری دیگر که پیروان ادیان آسمانی پیش از اسلام را بر پذیرش این دین به عنوان دینی همگانی فرا می‌خواند.

بنابراین، از دسته سوم آیات، جهان‌شمولی دین اسلام به خوبی به دست می‌آید؛ زیرا هنگامی که ادیان دیگر از اعتبار ساقط و دین اسلام به عنوان دین رسمی و صاحب تفوق معرفی شود، فقط این دین شایستگی هدایت و راه‌نمایی انسان‌ها را دارد که یک نیاز همگانی است.

 

 

دسته چهارم آیاتی که اسلام را دین فطری می‌داند. از آن‌جا که سرشت انسان همگانی و امر مشترک میان همه افراد است، دینی مطابق با این سرشت همگانی، همواره رسالت جهانی خواهد داشت.

افزون بر آیات قرآن، روایات معصومان علیهم‌السلام نیز بر بُعد جهانی بودن اسلام پافشاری می‌کنند. مانند سخن امام صادق علیه‌السلام که فرمود: «وَ أَرْسَلَهُ کَافَّهً إِلَى الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» پیامبر را برای همگان، اعم از سفید و سیاه و انس و جن، فرستاده است.

این روایت، هیچ‌گونه محدودیتی فرا‌روی رسالت جهانی اسلام قائل نیست و به آن در سطحی فراتر از رنگ، پست و جنسیت توجه می‌کند.

بنابراین دین حق در هر زمانی یکی بیش نیست و اکنون که دین اسلام، ادیان پیشین را نسخ کرده، یگانه دین رسمی در پیشگاه خداوند بوده و پیروی از آن بر همه بشر بایسته است. از این‌رو، دین اسلام که فراگیرترین و کامل‌ترین ادیان خداوند به شمار می‌آید، رسالت جهانی دارد و نیاز همگانی انسان‌ها به هدایت را در هر نقطه از جهان پاسخ می‌گوید.

 

 

دین عصر ظهور

یکی از ویژگی‌های ارزشمند جهان در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، رواج نافرمانی مردم از دستورات خداوند و دوری از دین و دینداری است؛ به گونه‌ای که مردم گروه گروه از پیروی آیین خداوند دور می‌شوند و زندگی کفرآلود و مشرکانه‌ای خواهند داشت.

روز به ‏روز عوامل فراوانی، گوهر تابناک دین را در هاله‏ای از غبار فراموشی فرو می‌برد، از ایــن رو در گروه‌های انسانی، دین رو به کم‏رنگ‌شدن می‌رود و خرافه‌ها و کژی‌های گوناگونی، گریبان‌گیر آن می‌شود.

امیرمؤمنـان علی علیه‌السلام حقیقت یادشده را این‏گونه بیان فرمود:

«أَیُّهَا النَّاسُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ یُکْفَأُ فِیهِ الْإِسْلَامُ کَمَا یُکْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِیه» ای مردم! به زودی زمانی بر شما می‌رسد که اسلام چونـان ظرف واژگون شده، آنچه در آن است، ریخته می‌شود.

تا آنکه حضرت مهدی علیه‌السلام به پا می‌خیزد و غبار شرک از چهره گوهر دین بر می‌گیرد؛ آن‌گونه که بسیاری می‌پندارند این دین نویی است که آن حضرت آورده است!

بی‌گمان حضرت مهدی علیه‌السلام می‌آید، تا با بیدار کردن سرشت‌های خفته، زمینه را برای یکتاپرستی همگان، که همانا هدف آفرینش است، فراهم کند. او نه فقط هرگز برای پذیرش باور یکتاپرستی کسی را زیر فشار و ناگزیری قرار نخواهد داد، بلکه با فراهم‌ کردن بسترهای بایسته برای پذیرش این امانت الهی، شهد شیرین خداپرستی را میان همه انسان‌ها، آنسان که شایسته‌اند، قسمت خواهد کرد. وی با فراهم‌ کردن شرایط مناسب و از بین‌ بردن موانع، همگان را به اندیشیدن در نشانه‌های پروردگار فرا می‌خواند و برآیند این اندیشیدن به آغاز و انجام, ارمغانی جز پرستش حقیقی خداوند نخواهد بود.

 

 

روشن است که با فراهم ‌شدن همه شرایط و کنار رفتن همه موانع، آن کسی که سرِ فرمان ‌برداری برابر حقیقت فرود نیاورد، کسی نیست مگر انسانی گستاخ و طغیان‌گر که با همه هستی، برابر حق ایستاده است و بدون شک در چنان شرایطی، نه فقط آن امام همام او را بر نخواهد تافت که همه مردم که زخم ستم هنوز بر پیکرشان است؛ از این رو است که روایات فراوانی یگانه دین مورد پذیرش در عصر ظهور را، همانا «دین اسلام» دانسته، می‌گوید در عصر ظهور، ندای یکتاپرستی در سراسر گیتی حکم فرما خواهد شد. امام حسین علیه‌السلام در وصف حضرت مهدی علیه‌السلام می‌فرماید: «…وَیُظْهِرُ بِهِ دینَ الحَقِّ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ المُشْرِکُونَ» خداوند، به دست او دین حق را بر همه ادیان چیرگی می‌بخشد؛ اگرچه مشرکان آن را نپسندند.

امام صادق علیه‌السلام نیز فرمود: «اِذا قامَ القائِمُ علیه‌السلام لایَبْقَی اَرْضٌ اِلاَّ نُودِی فیها بِشَهادَهِ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهَ واَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» در آن هنگام که قائم قیام کند، هیچ سرزمینی باقی نخواهد ماند، مگر این‌که شهادت به یکتاپرستی و نبوّت در آن ندا داده خواهد شد.

 

و نخستین گام در این راه آموزش همگانی آموزه‌های وحی و قرآن است. روایت‌های فراوانی در دست است که نشان می‌دهد یکی از کارهای پایه‌ای در عصر ظهور اهتمام به آموزش قرآن به شکل درست آن است و افراد فراوانی در این راه پیش‌گام خواهند شد.

امیر مؤمنان علی علیه‌السلام در این باره می‌فرماید: گویا می‌بینم شیعیان ما در مسجد کوفه خیمه‌ها زده‌اند و قرآن را همان‌گونه که نازل شده به مردم می‌آموزند.

و نیز فرمود: گویی غیرعرب‌ها را می‌بینم که خیمه‌های شان در مسجد کوفه است و قرآن را همان‌گونه که نازل شده به مردم می‌آموزند.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: گویی شیعیان علی را می‌بینم که مثانی (قرآن) به دست گرفته و آن را به مردم می‌آموزند.

امام باقر علیه‌السلام نیز فرمود: چون قائم قیام کند خیمه‌هایی نصب می‌شود برای کسانی که قرآن را به همان‌گونه که خداوند آن را نازل کرده بود به مردم بیاموزند، پس دشوارترین چیزی که خواهد بود برای کسانی است که قرآن را حفظ کرده، چون محفوظات آنها با قرآن مخالف است.

 

 

با این سخنان و چندین برابر آن، تردیدی نمی‌ماند که پایه دین در آن دوران بر رفتار به آموزه‌های قرآن استوار خواهد بود.

دستورالعمل‌های نوین در عصر ظهور/ آیا امام زمان آیین جدیدی می‌آورد؟

در کنار روایات یاد شده از برخی روایت‏ها نیز این انگاره به دست می‌آید که آن حضرت، آیین و روش جدیدی خواهد آورد و این پرسش پیش می‌آید که با توجه به این‌که قرآن کریم کتاب جاودان الهی و اسلام آیین ابدی است، چگونه امام مهدی علیه‌السلام آیینی نو و کتابی تازه برای بشریت به ارمغان می‌آورد؟

درباره «کتاب جدید» و «امر جدید» روایاتی وارد شده است، که نمونه‌هایی از آن‌ها را مورد دقت قرار می‌دهیم:

 

۱ – از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که درباره ظهور حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه و نشانه‌های آن فرمود: به خدا سوگند! مثل این است که به او می‌نگرم که میان «رکن» و «مقام» بر اساس کتاب نو، با مردم بیعت می‌کند….

 

۲ – همچنین، امام صادق علیه‌السلام فرمود: آنگاه، که مهدی عجل‌الله‌فرجه به پا خیزد، آیین جدیدی می‌آورد؛ همان گونه که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آغاز اسلام، به آیین جدیدی فرا خواند.

 

۳ – امام صادق علیه‌السلام همچنین، درباره قیام و روش کار حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه فرمود: آن حضرت «امر نو» و کتاب نو و سنّت نو و داوری نویی برپا می‌کند.

 

پاسخ

پیش ‌از این نیز اشاره شد که تردیدی نیست حضرت مهدی علیه‌السلام تحکیم ‌بخش دین اسلام و گسترنده قانون قرآن در سراسر گیتی است؛ پس ناگزیر باید اسلام و آموزه‌های قرآن را به گروه‌های بشری عرضه کند و مردمان را به پذیرش و باور اصول و فروع آن فرا خواند. آیین نو و کتاب جدید (دستور العمل) و برنامه و راه و روش تازه و دیگر تعبیرهایی از این دست که در احادیث رسیده، برای تبیین مسائلی است:

 

۱ – در گذر زمان بنا به سبب‌هایی احکام و آموزه‌های فراوانی از مجموعه فرهنگ اسلام، تبیین نشده یا هماهنگ با سطح فرهنگ و فکر انسان‌ها نبوده است یا زمینه عملی آن‌ها وجود نداشته است. بازگویی چنین معارف و مسائلی، بی‌گمان برای جامعه اسلامی ناشناخته خواهد بود. چون امام مهدی علیه‌السلام این آموزه‌ها را از ظاهر و باطن قرآن کریم به دست آورده و به مردم می‌آموزد، برای آنان تازگی دارد و آیین نو و کتاب نو انگاشته می‌شود.

 

۲ –  آموزه‌ها و احکامی از قرآن کریم و اسلام فراموش شده و از یادها رفته است؛ به گونه‌‏ای که در جامعه اسلامی ناآشنا و برای مسلمانان ناشناخته است. طرح این مسائل نیز کتاب و آیین نو پنداشته می‌شود.

 

۳ – اصول و احکام فراوانی دست‌خوش تحریف و دگرگونی شده است و امام علیه‌السلام آن‌ها را ـ چنان که در اسلام راستین بوده است ـ دیگر باره مطرح می‌سازد و تحریف و انحراف‏های روی داده را روشن می‌کند و مفهوم حکم یا جایگاه آن را مشخص می‌سازد. این، با طرز تلقی و برداشت عمومی مردم و برخی از علما سازگاری ندارد؛ از این رو برنامه نو و راه و روش تازه به شمار می‌آید.

 

بنابراین بیشترین مسائلی را که امام بدان توجه خواهد کرد و برای جامعه اسلامی تازه و نو جلوه می‌کند و ناشناخته و ناآشنا می‌نماید، مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و امور مالی و معیشتی است؛ یعنی، موضوعی که انسان سخت به آن نیازمند بوده و بدان نرسیده است. همین امر نیز مشکل نابسامانی اصلی زندگی بشر امروز را تشکیل می‌دهد و اجرای آن (برقراری عدل و دادگری در سراسر گیتی) از اقدام‏های اصلی امام مهدی علیه‌السلام خواهد بود.

برای نمونه امام موعود علیه‌السلام به موضوع مساوات اسلامی شکل قانونی و الزامی می‌دهد؛ چنان که اسحاق‌ بن عمّار می‌گوید: نزد امام صادق علیه‌السلام بودم. آن حضرت از تساوی مردم با یکدیگر و حقی که هر کس بر دیگران دارد، سخن گفت. من سخت در شگفت شدم. فرمود: این، هنگام رستاخیز قائم ما است که در آن روزگار، واجب همگانی است که به یکدیگر وسایل رسانند و نیرو بخشند.

این موضوع، در بسیاری دیگر از آموزه‌های اسلامی آمده است؛ ولی به نام احادیث اخلاقی کنار گذاشته شده و در فقه مطرح نگشته و در برنامه‏های الزامی حکومت‏ها و اجتماعات اسلامی به صورت اصل و قانون تثبیت نشده است! روشن است که چون این آموزه‌ها عملی شود، به صورت احکامی نو جلوه می‌کند و

 

 

امام مهدی علیه‌السلام از طواف مستحب با وجود کثرت طواف واجب، منع می‌کند، مساجد و معابد مجلل و تزیین‌ یافته شهرها و آبادی‏ها را خراب می‌کند و همه زواید و تشریفات و کاشی‌کاری‌ها و گنبدها و گلدسته‏ها و زیورهای آن‌ها را می‌پیراید و بودجه آن‌ها را برای رفاه حال انسان‏ها صرف می‌کند. مساجد و معابد را ساده و بی‌آرایش و بی‌آلایش می‌سازد و

امام مهدی علیه‌السلام سود در مبادلات بازرگانی و داد و ستدها را برمی‌دارد و مردمان را مأمور می‌کند که هر کس به صورت خدمتگزاری نسبت به جامعه کار کند و در برابر کالای عرضه شده سودی نگیرد. و خود نیازها خود را همینسان از دیگران تأمین می‌کند.

 

 

امام مهدی علیه‌السلام بر بیشتر تفسیر و تأویل‏هایی که در قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌ وآله و امامان معصوم علیهم‌السلام صورت گرفته است، خط بطلان می‌کشد و آرا و اندیشه‏ها را پیرو قرآن می‌سازد و در چارچوب‏های قرآنی می‌آورد.

و بدینسان امام، مسائل و معارف و احکام جدیدی را مطرح می‌کند که برای مردم ناشناخته است و آن‌ها را آیین جدید و کتاب تازه می‌انگارند و گه‏گاه با امام بر سر این مسائل درگیر نیز می‌شوند، و در این صورت جنگ با خودی و جامعه اسلامی رخ می‌دهد.

 

 

فرازهایی از دعای ندبه از این چگونگی، پرده برداشته، می‌گوید:

کجا است آن کسی که برای تجدید و زنده‌ کردن فرایض و سنن (آیین اسلام که محو و فراموش شده) ذخیره شده است؟ کجا است آن کسی که برای برگرداندن (حقایق) ملّت و شریعت (دین مقدّس اسلام) برگزیده شده است؟ کجا است آن‌که برای زنده ‌کردن کتاب آسمانی قرآن و حدودش مورد امید و آرزوست؟ کجا است زنده‌ کننده نشانه‌‏های دین و اهل آن؟….

بنابراین اساس‌نامه و منشور حکومت جهانی مهدوی چیزی جز کتاب و سنت پیام‌آور وحی صلی‌الله‌علیه‌وآله در شکل اصیل و درست نخواهد بود. از آن‌جا که مهدی موعود عجل‌الله‌فرجه وارث علوم نبوی و عامل به دستورات پدران بزرگوار خود است، بدعت‌ها و سنت‌ها را به خوبی می‌شناسد. پیش از هر چیز بدعت‌ها را از دامن فرهنگ و اندیشه اسلامی می‌زداید و سنت‌هایی که متروک و مهجور مانده‌اند احیا و اجرا می‌کند. امام باقر علیه‌السلام در این باره فرموده است: هنگامی که قائم عجل‌الله‌فرجه به پا خیزد بدعت‌ها را نابود می‌سازد و سنت‌ها را بر پا می‌دارد.

 

 

پیروان دیگر ادیان در عصر ظهور

برای برپایی جامعه یگانه و فراگیری حکومت جهانی، یک موضوع بایسته است و آن جهان‌بینی واحد و اعتقاد یگانه است. بر این پایه است که در حکومت مهدوی، جهان‏بینی یگانه‌ای بر جهان چیره و راه و روش و برنامه‏ها نیز یکی می‌شود و یکپارچگی راستین در باور و مرام پدید می‌آید و مردمان همه یکدل و یک زبان به سوی سعادت و صلاح حرکت می‌کنند.

امام صادق علیه‌السلام به روشنی به این نکته اشاره کرده است آنجا که فرمود: به خدا سوگند!… ناهماهنگی و چندگانگی مذاهب و ادیان از میان می‌رود و فقط یک دین در سراسر گیتی حکومت می‌کند؛ چنان که خدای تبارک و تعالی فرموده است: به راستی دین در نزد خدا، اسلام است.

با این حال ممکن است گفته شود: براساس برخی از آیات و روایات، یهود و نصارا از میان نمی‌روند و تا قیامت باقی هستند؛ پس این اسلام نمی‌تواند فراگیر شود؟!

اگر چه رسیدن به یک دیدگاه قطعی نیازمند بررسی‌های فراگیر در این باره است که در پژوهش‌های مفصل می‌با‌یست به دنبال آن بود ولی در اندازه مختصر در این اثر و با توجه به آنچه یاد شد در باره حضور پیروان ادیان در عصر ظهور به نظر می‌رسد در مرحله پایانی و برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام بر زمین، جایی برای مشرکان که همانا پیروان ادیان تحریف‌ شده آسمانی است نخواهد ماند. والبته فرض این‌که آنها پای‌بند به دین تحریف ‌نشده خواهند بود، نیز فرض غیر قابل قبولی است چرا که حقیقت همه ادیان الهی نوید به دین اسلام که پایان‌بخش همه ادیان است، می‌باشد. و اگر آنها بخواهند به دستورات راستین دین خود عمل کنند باید اسلام بیاورند. ضمن اینکه فرض وجود پیروان حضرت مسیح علیه‌‌السلام ـ در حالی که خود آن حضرت به مهدی موعود علیه‌السلام اقتدا کرده ـ فرضی ناشدنی می‌نماید. مگر آنکه آن مسیحی موجود در آن زمان، خود را پیرو مسیحی دیگر بداند.

 

 

به هر حال برای بود و یا نبود آنها سه فرض تصور می‌شود:

 

۱ – حضور

۲ – عدم حضور

۳ – حضور تا زمان خاص.

در باره دوره‌های عصر ظهور یادآور شده‌ایم این دوران به سه مرحله از ظهور تا قیام، از قیام تا حکومت جهانی و مرحله حکومت تقسیم می‌شود.

با توجه به تقسیم یادشده در دو دیدگاه نخست، بود و نبود پیروان ادیان بررسی می‌شود در حالی که در دیدگاه سوم حضور این پیروان در دو مرحله نخست اثبات و برای حضور آنان در دوران حکومت عدل جهانی نیازمند دلیل است.

دیدگاه نخست: حضور پیروان

در این دیدگاه به ‌طور عمده با پافشاری بر آزادی و اختیار انسان‌ها و نیز آیاتی که در آن از کینه ‌توزی میان یهود و مسیحیت سخن به میان آورده، حضور پیروان این دو دین را ـ اگر چه اندک ـ پذیرفته‌اند.

روایات اسلامی در این زمینه به سه دسته تقسیم می‌شود:

 

یک ـ پرداخت جزیه اهل کتاب

در برخی روایات سخن از پرداخت جزیه از طرف اهل کتاب اشاره شده است که البته به زمان مشخص آن اشاره نشده و این ممکن است مربوط به یک دوره زمانی خاص باشد.

به راستی زمانی که در برخی روایات نقل شده، کسی برای پرداخت زکات شهر به شهر می‌رود و مستمندی پیدا نمی‌کند و زمین گنج‌های خود را برای حضرت مهدی علیه‌‌السلام بیرون می‌‌ریزد چه نیازی به اندک جزیه اندک پیروان ادیان؟!

 

دو ـ داوری میان اهل کتاب با کتاب آنها

در برخی روایت دیگر نیز اشاره شده که آن حضرت میان یهود و نصارا با کتاب تحریف‌ نشده آنها داوری خواهد کرد. و مهم‌ترین داوری حکم بر بطلان پیروی آنها از کتاب تحریف‌شده و هدایت آنها به پیروی از دین بشارت‌داده شده در کتاب مقدس آنان است.

 

 

که البته این هم می‌تواند در دوره‌ای کوتاه صورت پذیرد تا حاکمیت به تثبیت جهانی خود برسد.

سه ـ شباهت سیره مهدی علیه السلام با سیره پیامبر صلی الله علیه و آله

در روایات فراوانی اشاره شده که روش حضرت مهدی علیه‌السلام چونان روش پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است و آن حضرت از اهل کتاب جزیه دریافت می‌کرد.

البته گفتنی است اگرچه سنت خاتم الاوصیا همان سنت خاتم الانبیا است اما این هرگز بدان معنا نیست که هر آنچه بر حسب شرایط، اقتضاها و موانع در عصر نبوی شکل گرفته در عصر مهدوی نیز شکل خواهد گرفت. اگر در عصر پیامبر به دلیل‌هایی چون امید به هدایت با پیروان ادیان تحریف شده مسالمت‌آمیز برخود می‌شد دیگر آن شرایط نخواهد بود.

افزون بر آیات و روایات در این دیدگاه از نگاه عقل نیز گفته شده از آنجایی که انسان دارای حق گزینش است و ایمان از روی اجبار اثری ندارد پس در حکومت حضرت می‌تواند پیروان دیگر ادیان باشند.

و البته در محل خود گفته شده همه کسانی که آن زمان ایمان می‌آورند از روی انتخاب و اختیار است.

 

 

دیدگاه دوم: عدم حضور پیروان ادیان

در این دیدگاه نیز به برخی آیات و روایات اشاره شده است.

 

۱ – آیات

 

در این دیدگاه به آیاتی اشاره شده که پیش از این در باره جهانی شدن دین اسلام به آنها اشاره شد. و از برخی روایات نیز استفاده می‌شود هرگز مجالی برای حضور پیروان ادیان و بقای آنها بر آموزه‌های شرک‌آلود این ادیان باقی نخواهد ماند.

البته کسی نگوید که آنها دیگر بر آموزه‌های تحریف‌شده باقی نمی‌مانند و به کتاب اصلی خود ایمان می‌آورند که در این صورت به اصلی‌ترین آموزه می‌بایست پای‌بند شوند و آن اعتقاد به اسلام به عنوان دین خاتم و پیامبری پیامبر خاتم که در انجیل بشارت داده شده است.

امام محمد باقر علیه‌السلام در تأویل آیه «خداوند او را بر همه ادیان چیره می‌گرداند، هر چند مشرکین نخواهند» فرمود: هیچ کسی نمی‌ماند، جز این‌که اقرار به حضرت محمد می‌کند.

 

۲ – روایات

 

دسته اول: روایات برداشته ‌شدن جزیه

این دسته از روایات، برخلاف روایات مطرح ‌شده در بخش دلایل وجود ادیان، پذیرش جزیه را نفی می‌کند و حتی در برخی از روایات برداشته‌ شدن جزیه را از اقدامات حضرت مهدی علیه‌السلام در دوران حکومت می‌داند؛ البته برخی از روایات دیگر، به ‌ویژه در منابع اهل ‌سنت، این عمل را از اقدامات حضرت عیسی علیه السلام می‌دانند.

البته آنگونه که پیش از این اشاره شده، می‌تواند این برداشتن جزیه مربوط به جزیه‌ای باشد که حضرت در مرحله پیش از حکومت جهانی برای تثبیت حاکمیت قرار داده بود.

 

دسته دوم: روایات مبارزه با یهود و مسیحی

در این نوع روایات، ائمه بر عدم حضور یهود و نصارا در آخرالزمان را تصریح می‌کنند.

ابن بکیر گفت: از حضرت صادق علیه‌السلام تفسیر این آیه «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» را پرسیدم؟ حضرت فرمود: این آیه درباره قائم نازل شده، هنگامی که بر یهود و نصارا و صابئین و مادی‌ها و برگشتگان از اسلام و کفار در شرق و غرب کره زمین، قیام می‌کند و اسلام را پیشنهاد می‌نماید. هر کس از روی میل پذیرفت، دستور می‌دهد که نماز بخواند و زکات بدهد و آن‌چه هر مسلمانی مأمور به انجام آن است بر وی نیز واجب می‌کند و هرکس مسلمان نشد گردنش را می‌زند، تا آن‌که در شرق و غرب عالم یک نفر خدا نشناس باقی نماند.

 

دسته سوم: روایات مبارزه با کفار و مشرکین

مسیحیان به خاطر تثلیثشان و یهودیان به خاطر اینکه عزیر را پسر خدا می‌دانند، به نوعی مشرک شمرده می‌شوند. در برخی از روایات وجود مشرکین و کفار را در آخرالزمان نفی می‌کند.

ابو بصیر گفت: من از حضرت صادق علیه‌السلام تفسیر آیه: «خدا فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد، تا بر همه دین‌ها چیره شود، هر چند مشرکین نخواهند» را پرسیدم؟ حضرت فرمود: «به خدا قسم تأویل این آیه هنوز نازل نشده و تحقق نیافت.» گفتم: قربانت شوم! کدام وقت تأویل این آیه تحقق خواهد یافت؟ حضرت فرمود:

وقتی قائم آل محمد صلی الله علیه و آله ظاهر شود ـ اگر خدای تعالی خواهد ـ پس چون قائم بیرون آید، کافر و مشرکی باقی نمی‌ماند، مگر آن‌که خروج آن حضرت را مکروه می‌دارد، تا آن‌که اگر کافری یا مشرکی در میان سنگی باشد، آن سنگ [به سخن درآمده و ] به مؤمن گوید: ای مؤمن! در میان من کافری یا مشرکی جای گرفته و خود را از نظر شما پنهان ساخته؛ پس او را ازمیان ببر! آن مؤمن حرف سنگ را گوش کرده و آن کافر را از میان آن بیرون آورده، بکشد.

 

 

محمد بن مسلم می‌گوید: از امام باقر علیه‌السلام درباره تفسیر آیه شریفه: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ…» پرسیدم؟ حضرت فرمود: هنوز تأویل این آیه نیامده. همانا رسول خدا(ص) از سر نیازی که خود و اصحابش داشتند [و ناگزیر بودند با مشرکان و منحرفان بسازند] به آن‌ها مهلت دادند و روزی که تأویل این آیه برسد، این مهلت از آن‌ها پذیرفته نشود، بلکه کشته شوند تا خدای عزّ و جلّ به یگانگی پرستش شود و شرکی به جای نماند.

 

 

افزون بر آنچه یاد شد در برخی آیات از شرک با عنوان ظلم عظیم یاد شده است و حکومتی که زمین را پر از عدل خواهد ساخت چگونه ظلم بزرگ که همانا شرک پیروان اهل کتاب است را بر خواهد تافت؟

و نیز در برخی روایات گفته شده حضرت مهدی علیه‌السلام زمین را از دشمنان خداوند که همانا مشرکان و کفار است پاک می‌کند. «وَ بِهِ أُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَائِی‏»

سخن آخر اینکه در دولت موعود همگان با اراده و انتخاب خود دینی جز اسلام را نمی‌پذیرند، چرا که تکثر امروزین ادیان یا از سر جهل است و یا خودخواهی، که هر دو در حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام بر طرف خواهد شد. به برکت آن دوران نورانی، دانش و خرد انسان‌ها کامل خواهد شد و انسان‌ها در پرتو کمال خرد خویش جز تسلیم امر الهی نخواهند شد که «ان الدین عند الله الاسلام».

 

 

منبع:پرسمان