«و من نعمره ننکسه فی الخلق افلا یعقلون[۱]»

آیه مزبور در حقیقت یک ناموس طبیعی و قانون الهی را توضیح می‏دهد. یعنی انسان ها مطابق یک سیر طبیعی، پس از آنکه به سر حدّ تکامل جسمی رسیدند، تدریجاً نیروهای خود را یکی پس از دیگری از دست داده و به ضعف و ناتوانی روز اول بازگشت می‏کنند. این «منحنی» ضعف و قدرت یک قانون عمومی برای تمام موجودات زنده است و همگی روی سیر طبیعی و معمولی این سرنوشت را خواهند داشت.

ولی در موضوع طول عمر امام زمان«علیه السلام» با اینکه یک سلسله مطالعات علوم طبیعی چنین طول عمری را طبق موازین علمی امری کاملاً ممکن معرّفی می‏کند، در عین حال باید اعتراف کرد که این طول عمر فعلاً جنبه استثنائی دارد، به عبارت دیگر، عمر هزار ساله و بیشتر برای انسان مطابق اصول علمی امروز به هیچ وجه محال نیست، به دلیل اینکه دانشمندان علوم طبیعی برای طولانی ساختن عمر انسان همواره مشغول مطالعاتی هستند و به ما نوید می‏دهند که روزی موفق شوند از طرق علمی، حداکثر طول عمر انسان را به مراتب افزایش دهند. این خود نشانه امکان و معقول بودن چنین طول عمری است.

ولی نمی‏توان انکار کرد که فعلاً چنین طول عمری جنبه استثنائی دارد و هنوز انسان از طرق معمولی موفق به آن نشده است. بنابراین خداوند برای اصلاح جامعه بشریّت یکی از بندگان برگزیده خود را طول عمر فوق‏العاده‏ای داده که در موقع معیّنی قیام کند و جهانی را مملو از عدالت گرداند و خداوند متعال به خاطر این مصلحت مهم یکی از سنّت‏های طبیعی و مادی را تغییر داده است که عبارت است از پیر نشدن اجزای بدن و عمر طولانی پیدا یکی از بندگان وی. همان طور که طبق مصلحتی آتش را بر ابراهیم سرد و گلستان کرد و یا شتری را از دل کوه خلق کرد. و پر واضح است که آیه مزبور، نظر به افراد معمولی و عادّی را دارد و شامل حال چنین فردی نخواهد شد؛ زیرا وضع او، یک وضع فوق‏العاده است و از جریان های معمولی بر کنار می‏باشد.

 خلاصه همان خدائی که برخلاف وضع عادّی چنین عمر طولانی را به آن حضرت داده و به صورت فوق‏العاده او را زنده نگاه داشته، از عوارض طول عمر که ضعف و ناتوانی و بازگشت به قهقرا است نیز حفظ می‏نماید و این مطلب با آیه مزبور که نظر با فرد عادّی و معمولی دارد هیچ گونه منافاتی نخواهد داشت[۲].

[۱] سوره یس، آیه ۶۸

[۲] مأخذ: کتاب پرسش‏ها و پاسخ‏های مذهبی، ج ۱، ص ۳۰۲، انتشارات نسل جوان