- ثقلین - http://thaqalain.ir -
آمد غروب و باز دل تنگ من گرفت
همچون دل غریب برای وطن گرفت
در جستجوی جوهر آن حُسن گمشده
از بام و در دوباره سراغ حسن گرفت
خاکستر حریق اُفق بر دلم نشست
آیینه ی شکسته،غبار محن گرفت
در راه بود موکب گل ها که ناگهان
پاییز بی امان به شبیخون چمن گرفت
ای آسمان چه جای عقابان تیز پر ؟
کز تنگ عرصه ات دل زاغ و زغن گرفت
فریادها به گریه بَدل گشت در گلو
زین بغض دردناک که راه سخن گرفت
شاعر: حسین منزوی
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%a2%d9%85%d8%af-%d8%ba%d8%b1%d9%88%d8%a8-%d9%88-%d8%a8%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d9%84-%d8%aa%d9%86%da%af-%d9%85%d9%86-%da%af%d8%b1%d9%81%d8%aa/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.