در نظام حکیمانه الهى همان طور که وجود بهشت در کل نظام هستى، ضرورى و سودمند است؛ وجود دوزخ نیز لازم و فایدهمند است. وقتى خداوند متعال نعمتهاى خود بر بندگان را بر مىشمارد، جهنم و عذابهاى آن را در ردیف نعمتها قرار داده، مىگوید: «… هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»؛[۱] «این است همان جهنمى که تبهکاران آن را دروغ مىخواندند؛ میان آتش و آب جوشان مىگردند. پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید؟»

یکى از فواید دوزخ، این است که بسیارى از مردم را از بدى، انحراف و کجروى باز مىدارد. چه بسیار کسانى که از خوف جهنم، به سعادت و شرافت جاودانه نایل آمدهاند. اگر خداوند حکیم دوزخ را در شمار نعمتها آورده است، واقعا نعمت بزرگى را تذکر داده؛ چرا که بدون آن بیشتر انسانها اهل بندگى و حرکت در جهت تکامل نیستند.

راز جهنم:

متکلمان، فیلسوفان و عارفان الهى به گونههاى مختلف پرده از راز وجود جهنم برگرفته، بر آن استدلال کردهاند. برخى تا یازده دلیل بر این مطلب شمردهاند که به جهت اختصار به ذکر یکى از آنها بسنده مىشود:[۲]

دوزخ چیزى جز تجسّم عینى کردار انسان نیست. کیفر اخروى مانند کیفرهاى دنیوى، امرى قراردادى و اعتبارى نیست؛ بلکه حقیقتى تکوینى و قهرى است که از ناحیه خود انسان دامنگیر او شده و او شعلههاى آن را برمىافروزد. کیفرهاى اعتبارى قابل وضع و رفع است، اما کیفر تکوینى باطن خود عمل است و عمل و کیفر دو روى یک سکهاند. در چنین رابطهاى وجود عمل سوء، مساوى با وجود کیفر است و بین آن دو فاصلهاى نیست. از این رو قرآن مىفرماید:

«وَ مَن جاءَ بِالسَّیئه فَکُبَت وُجوُههم فِى النّار هَل تُجزون إِلاّ ما کُنتم تَعمَلون»؛[۳] «آنان که کردار بد همراه خویش بیاورند، به رو در آتش افکنده مىشوند. آیا پاداشى جز آنچه عمل مىکردید خواهید داشت؟»

در آیه دیگر آمده است: «یا أَیُّها الَّذِین کَفَروُا لا تَعْتَذِروُا الیَوم إِنَّما تُجْزُون ما کُنتم تَعمَلون»؛[۴] «اى کسانى که کافر شدهاید! امروز پوزش نخواهید. همانا پاداش  کردارتان را مىبینید». [خداوند براى آنان ابزار سوخت و سوزى غیر از اعمالشان فراهم نکرده است؛ بلکه وجود ستمگر خود هیزم و ماده آتشزاى جهنم است: «وَ أَما القاسِطُون فَکانُوا لِجَهنَّم حَطَبا».[۵] این بشر ملحد و ستمگر است که آتش جهنم را مىافروزد و تنورش را گرم مىسازد. بنابراین، باید از خدا در رابطه با چنین آتشى پروا داشت: «فَاتَّقوا النّار الَّتى وَقوُدها النّاس و الحِجارَه».[۶]

قرآن به حقیقت و بدون ارتکاب مجاز و استعاره مىفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً»؛[۷] «در حقیقت کسانى که اموال یتیمان را از سر ظلم و ستم مىخورند، جز این نیست که در شکمهاى خود آتش مىخورند».

در واقع خداوند انسان را به عنوان موجودى مختار آفریده است که مىتواند با کنش خوب خود، بهشتى جاودان بیافریند و همواره با آن زیست کند و یا جهنمى سوزان بسازد و در جهنم کردههاى خویش، خود را بسوزاند؛ بلکه بالاتر از این انسان با سوء رفتارش، از خود وجودى جهنمى مىسازد و خود جهنم خویش مىشود. از همین رو بین عذاب و انسانى که اصالت انسانیت خویش را از دست داده و به شیطانى جهنمى تبدیل شده، انفکاک محال است.

البته باید توجه داشت که جهنم، تنها براى کسانى است که همه راههاى خوشبختى و ابواب سعادت چون توبه، شفاعت و مغفرت واسعه الهى را به روى خود بستهاند و هیچ عاملى نمىتواند، بین آنان و کردار بدشان فاصله بیندازد و  کسى که به چنین مرحلهاى رسیده، خود آتش خویش را برافروخته است؛ بلکه خود و به دست خویش، آتش وجود خویش گشته و فاصله بین او و آتش محال است و مانند این است که بین شخص و خودش جدایى افتد.[۸]

اما درباره مهربانى خدا و مقایسه آن با مهربانى مادر گفتنى است: مهربانى مادر نیز جلوهاى از مهربانى خدا است که در نهان مادرها نهاده شده است به ودیعه. به  طور یقین مهربانى که خداوند نسبت به بندگان دارد و مهلتى که نسبت به خطاکاران مىدهد، بسیار بیشتر است.

اما نکته مهم آن است که رحمت و مهربانى خداوند، همراه با حکمت و عدالت است. از این رو اگر خطا به اندازهاى باشد که نیاز به تنبیه و یا اخراج داشته باشد، لازم است چنین کارى انجام بگیرد و اگر خطا بسیار سنگین باشد (مانند اعتیاد و یا قتل دیگر بىگناه)، حتى پدر و مادر نیز فرزند خود را به مراجع قضایى جهت مجازات معرفى مىکنند.

 

پرسش و پاسخ ها «راز آفرینش» / مؤلف:حمیدرضا شاکرین

دفتر نشر معارف

 

پی نوشت ها


[۱] – الرحمن ۵۵، آیه ۴۳ و ۴۴٫

[۲] – جهت آگاهى بیشتر بنگرید: محمد حسن قدردان ملکى، جهنم چرا؟، قم: بوستان کتاب.

[۳] – نمل ۲۷، آیه ۹۰٫

[۴] – تحریم ۶۶، آیه ۷٫

[۵] – جن ۷۲، آیه ۱۵٫

[۶] – بقره ۲، آیه ۲۴٫

[۷] – نساء ۴، آیه .

[۸] – جهت آگاهى بیشتر بنگرید:

الف. معادشناسى (مجموعه چلچراغ حکمت)، حمیدرضا شاکرین، تهران، کانون اندیشه جوان.

ب. معادشناسى، محمد حسن قدردان قراملکى.