خُب کردستان یک منطقه‌ی سُنی نشین بود که در طول سال‌های متمادی، مردم‌شان توسط رژیم شاه تحقیر شده بودند. به همین خاطر در مقابل آن رژیم ایستاده بودند و برای خودشان حزب‌های سیاسی درست کرده بودند. شاید به همین دلیل بوده که همیشه یک سرتیپ ارتشی، استاندار کردستان می‌شد و بدترین ظلم‌ها از جمله ظلم مادی، اخلاقی، فرهنگی و… را به مردم مظلوم این منطقه روا می‌داشت. کسی که اوّلین تغییر را در قضاوت مردم کردستان، هم نسبت به شیعیان و هم نسبت به مسؤولین جمهوری اسلامی ایجاد کرد، احمد متوسّلیان بود. خاطرم هست یک بار در تهران، احمد به دفتر کارم آمد و گفت: می‌توانید مقداری آذوقه به من بدهید؟ گفتم: اگر جیره‌ی غذایی سپاه را می‌خواهی، باید بروی از سپاه منطقه‌ی هفت کرمانشاه بگیری. گفت: من این آذوقه را برای سپاه مریوان نمی‌خواهم، برای مردم فقیر منطقه می‌خواهم.

حالا شما ببیند کسی که به عنوان فرمانده سپاه رفته منطقه و در مقابلش چند گروه ضد انقلاب ایستاده‌اند، تا با او بجنگند، فکرش شده بود، تأمین معاش همان مردم.[۱]

در هاله‌ای از غبار، ص ۵۸ و ۵۹٫


[۱]. به نقل از ماه‌نامه‌ی شاهد یاران، ویژه‌ی سردار جاودان اثر؛ حاج احمد متوسّلیان، تیرماه ۱۳۹۱٫ به نقل از محسن رفیق دوست.