«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏»

حرص سمبل رذایل اخلاقی

«اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ»[۱] امام زین العابدین علیه السّلام در این نیاش خود به پروردگار عزیز از خطرات اخلاقی، از رذایل نفسانی که در قسمت اوّل جاذبه‌های هدایت نشده، شهوات است، پناه می‌برند که سمبل آن حرص است. آدم هر چه می‌بیند، چشم او دید، دل او به دنبال آن حرکت بکند و می‌خواهد همه چیز برای خود او باشد. کاری به ضرورت و نیاز ندارد. مال اندوز است، زر اندوز است، افرون طلب است. حرص، آز از خطرات بزرگی است که جامعه گرفتار آن بوده است و هست. این همه قطع رحم‌ها، پرونده سازی‌ها، تجاوز به حقوق این و آن. خمس ندادن‌ها، زکات ندادن‌ها، رشوه گرفتن‌ها، انواع بدبختی‌هایی که امروز همه جا مردم گرفتار هستند، اوّل آن همین شهوات است، جاذبه‌ها است.

خطر دوم دافعه‌ی بی‌حساب است. خطر اوّل جاذبه‌ی بی‌حساب است که اسم آن حرص بود، خطر دوم دافعه‌ی بی‌حساب است که اسم آن غضب است. انسان در دفع مشکلات، در مقابله‌ی با دشمنان، در مقابله‌ی با سختی‌ها و طوفان‌ها چند حالت برای او متصوّر است. یکی این است که انسان در هر مشکلی که سر راه او قرار می‌گیرد برای رفع این مشکل، تأمّل می‌کند، فکر می‌کند، مشورت می‌گیرد، به رهنمودهای خداوند منّان، ائمّه‌ی هدی علیهم السّلام، پیامبر اکرم صلوات الله علیه مراجعه می‌کند تا وظیفه را تشخیص بدهد، حساب شده با مانع برخورد می‌کند. گاهی نه، به هر مانعی برخورد بکند این فکر نکرده شروع به کار می‌کند و بی‌گدار به آب می‌زند. یک حالت هم این است که تا مانعی نیست حرکت را ادامه می‌دهد، وقتی به مانع برخورد می‌کند، دیگر جرأت آن را ندارد یا متوقّف می‌شود یا عقب‌نشینی می‌کند. آن حالت اوّل که کسی به هر مانعی، به هر دشمنی، به هر مخالفی، به هر کسی که خلاف میل او است پرخاش می‌کند، حمله می‌برد، حساب و کتابی هم در کار او نیست، این حالت حالت تهوّر است و منشأ آن همین «سَوْرَهِ الْغَضَبِ» است. یعنی مظهر آن، مجلای آن سوره الغضب و شدّه الغصب است. آدم به هر ناملایم خیلی مهمّی هم نباشد عصبانی می‌شود، وقتی هم عصبانی شد هر کاری در این حالت عصبانیّت که بتواند می‌کند. هر چه نشد، نشد. اسم این تهّور است، هم سوره الغضب است.

 

محکم بودن تهوّر و جبن در اسلام

 آنچه که انسان به مشکلات به ناملایمات برخورد می‌کند، به موانع برمی‌خورد، حساب می‌کند، رفع مشکل را مدیریّت می‌کند، اسم این شجاعت است؛ البتّه شَجاعت است ولی غلط مشهور آن شُجاعت است. انسان شجاع از هیچ مانع نمی‌ترسد، از هیچ دشمنی هراس ندارد ولی بی‌برنامه حرکت نمی‌کند. حساب نشده امکانات خود را هدر نمی‌دهد. امکاناتی که دارد با توجّه به واقعیات موجود در رفع مانع فکر می‌کند اندیشه می‌کند مشورت می‌کند برنامه‌ریزی می‌کند. این شجاعت است. آن که به مانع برخورد می‌کند، با هر تشرّی از دشمن، با هر طوفانی عقب‌نشینی می‌کند، او گرفتار جبن است، ترس است. این دو طرف قضیه که یک طرف آن تهوّر است، سوره الغضب است؛ یک طرف آن جبن است، هر دو در اسلام محکوم است، مذموم است جزء رذایل اخلاقی است. امّا این‌که انسان شجاع باشد، خود را برای برخورد با هر مانعی آماده کرده باشد، مصمّم باشد، عزم او جزم باشد، من باید قلّه را فتح بکنم امّا چگونه با موانع با چه تاکتیکی برخورد می‌کند. پشت حملات او، پشت برخوردهای او فکری دارد کار می‌کند. عقلی دارد کار می‌کند، دینی دارد کار می‌کند. این انسان مسلّط بر خود است. انسان است که گرفتار هیجان دفاعی است، این بر خود مسلّط نیست.

 

آثار غضب در وجود انسان

وجود نازنین پیامبر اکرم فرمودند: «مَنْ لَمْ یَمْلِکْ غَضَبَهُ لَمْ یَمْلِکْ عَقْلَهُ»[۲] کسی که نمی‌تواند بر غضب خود مسلّط باشد، خشم خود را مدیریّت نمی‌کند، این بر عقل خود مالک نیست. در واقع عقل در وجود او سو ندارد، برد ندارد، نفوذ ندارد و در روایت دیگری وجود نازنین حضرت خاتم صلوات الله علیه فرمودند: «الْغَضَبُ یُفْسِدُ الْإِیمَانَ کَمَا یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ»[۳] ایمان شیرینی زندگی است. ایمان امن است. ایمان آرامش است. ایمان اتّصال به قدرت لایزال خدا است. ایمان تیکه کردن به رحمت الهی است. ایمان به انسان آرامش می‌دهد، اطمینان می‌دهد، امید می‌دهد، نشاط می‌دهد. لذا انسان مؤمن مشکلات هم برای او شیرین است.

در بلا هم می‌چشم لذّات او                  مات اویم مات اویم مات او

این‌که در آیه‌ی کریمه دارد: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»[۴] گفتند: وقتی کلمه‌ی الف و لام دارد تکرار می‌شود، این تکرار تعدّد در آن نیست، این همان است. امّا اگر کلمه‌ای بود، ربطی بودن بدون الف و لام تکرار شد، این تعدّد را می‌رساند. «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» یسر الف و لام ندارد ولی العسر، الف و لام دارد؛ معنای آن این است که با هر سختی دو تا گشایش است. یکی در متن برخورد با سختی است، در آن حالتی که انسان مقاومت می‌کند، صبر می‌کند، عقب‌نشینی نمی‌کند و جهد خود را می‌کند، انرژی خود را دارد مصروف می‌دارد تا مشکل را حل بکند؛ خود این یک لذّتی دارد. مقاومت، صبر برای انسان یک فضیلت است، یک سرمایه است. انسان وقتی می‌داند این سرمایه را دارد، خود آن یک نوع گشایش و پیروزی است و حاصل این مقاومت که فتح قلّه است آن گشایش دوم است؛ خدای متعال با هر سختی دو تا آسانی برای انسان‌های مقاوم مقدّر فرموده است. لذا انسان مؤمن در سختی‌ها برای خود فرصت می‌بیند، می‌بیند با این سختی او ساخته می‌شود. او سوخته می‌شود و ساخته می‌شود. (خام بُدم پخته شدم سوختم) انسان خام اوّل در آتش گداخته می‌شود، بعد ذوب می‌شود. خودش که حجاب اصلی است را از میان برمی‌دارد، به جانان می‌رسد. دیگر جز محبوب چیزی برای او باقی نمی‌ماند.

 

اهمّیّت شجاعت حساب شده

لذا دست و پنجه نرم کردن با سختی‌ها، بودن در جبهه‌ها، نشستن در سنگرها و حمله بردن به خاکریزها خیلی نشاط دارد. نمی‌دانید رزمندگان چه عالمی دارند. مدافعین حرم… إن‌شاءالله یک وقتی از سردار سلیمانی -خدا ایشان را حفظ بکند- دعوت بکنید یک مقدار از دیده‌های خود در آن‌جا برای شما نقل بکند که این‌ها که در جبهه انتخاب کردند، داوطلبانه رفتند چه شوری داشتند، چه عشقی دارند و چه حالاتی و چه کرامت‌هایی و چه پیش‌گویی‌های واقع‌بینانه‌ای کرده‌اند و به مقصد رسیده‌اند. لذا شجاعت مقابله‌ی با موانع است امّا حساب شده، امّا با توکّل به خدا، با توسّل به وسائلی که انسان را به خدا نزدیک می‌کند. سوره الغصب شجاعت نیست. بعضی‌ها این را که در همه جا پرخاش می‌کنند، حاضر جوابی می‌کنند، نیش زبان دارند، خیال می‌کنند این خیلی شجاعت است؛ نه این مردانگی نیست؛ این کار، کار اساسی نیست. لذا فرمودند: «الْغَضَبَ جَمْرَهٌ مِنَ الشَّیْطَانِ»[۵] این شیطان از آتش است، آتش خود را می‌خواهد به بشر سرایت بدهد. انسانی که جوش می‌آورد و غلیان خود را نمی‌تواند فرو ببرد، کظم غیظ بکند، این گرفتار آتش شیطان است. انسان از خاک است.

 

سفارش امام باقر علیه السّلام به انسان خمشگین

 لذا در دستوری که امام باقر علیه السّلام دارند می‌گویند: اگر ایستاده‌اید عصبانی شدید، بنشیند روی خاک. به شما آرامش می‌دهد. آن حالت آن‌طوری را دوام ندهید، حالت خود را تغییر بدهید، جا به جا بشوید، امّا یکی از اموری که آدم را آرام می‌کند نشستن است. این آتش که در درون انسان روشن می‌شود و شیطان بنزین می‌ریزد، در حال سوره‌ی غضب، شدّت غضب و حاکمیّت خشم بر وجود انسان؛ نه عقل حاکم است، نه دین. لذا در آن حالت ممکن است انسان قتل نفس بکند. نه موعظه اثر دارد، نه نتیجه‌ی کار خود را می‌بیند. ممکن است آدم بکشد. ممکن است حرفی بزند که آبروی خود را ببرد. ممکن است متعرّض عرض دیگران بشود. ممکن است در آن حال امضایی بکند که بعدها برای اشخاص مشکلات درست بشود. لذا فرمودند: «الْحِدَّهُ ضَرْبٌ (نوع) مِنَ الْجُنُونِِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکِمٌ‏»[۶] فرمود: آدم‌هایی که تند هستند… من دوست ندارم تعبیراتی را که امروز مخالفین غیرت مخالفین شجاعت به کار می‌برند آن‌ها را به کار نمی‌برم ولی تیزی، تندی آن‌ها اصلاً تعبیر روایت هم حدّت است. «الْحِدَّهُ ضَرْبٌ (نوع) مِنَ الْجُنُونِِ» تندی، تیزی یک نوع و شعبه‌ای از جنون است، در آن حال واقعاً عقل کار نمی‌کند، عقل راکد می‌شود، از کار می‌افتد. حضرت می‌فرمایند دلیل آن هم این است: «لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ» آدم‌هایی که حرکات تندی دارند، دیر یا زود پشیمان می‌شوند. حالا اگر پشیمان نشد، معلوم می‌شود که جنون او مستحکم است. آن کسی که پشیمان می‌شود، سر عقل می‌آید که پشیمان می‌شود. آن کسی که پشیمان نمی‌شود، معلوم می‌شود دیگر اصلاً سر عقل آمدن هم برای او نیست. لذا کنترل خشم در سلوک الی الله، مسلّط بودن بر خود در برخورد با حوادث، با مصائب، با مشکلات، با جنگ، با آشوب‌ها، این کنترل خشم، دلیل حاکمیّت عقل و دین است و جزء فضائل اخلاقی است. عدم کنترل جزء رذایل اخلاقی است.


[۱]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۵۶٫

[۲]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۲، ص ۳۰۵٫

[۳]– همان.

[۴]– سوره‌ی انشراح، آیات ۵ و ۶٫

[۵]– کافی (ط – دار الحدیث)، ج ‏۳، ص ۷۴۴٫

[۶]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۵۱۳٫