«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

«إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ  وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»[۲].

امامت در قرآن کریم نشانه‌هایی دارد، آیاتی در استمرارِ امام، ضرورتِ وجودِ امام، تحقّقِ عینیِ امام در همه‌ی زمان‌ها بیان شده است، یکی از این آیات همین آیه است که خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خطاب می‌کند و می‌فرماید: «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ» ، پیامبرِ من! تو مُنذر هستی، تو دعوت کننده هستی، تو هشدار دهنده هستی، تو جمع کننده هستی، تو مردم را می‌آوری «وَلِکُلِّ قَوْمٍ هاد»اما آن کسی که باید این‌ها را ببرد و دست آن‌ها را بگیرد هادی است… و هر قومی یک هادی دارد «اِنَّمَا» یعنی فقط، «أنْتَ» یعنی تو، «مُنْذِر» یعنی هشدار دهنده ای و برای هر قومی هادی وجود دارد، تو «منذر» هستی، تو جمع می‌کنی و امت را تشکیل می‌دهی اما هر قومی یک هادی دارد، یعنی آن کسی که باید راه ببرد کَسِ دیگری است.

تصریحِ این آیه‌ی کریمه این است که هر قومی «َلِکُلِّ قَوْمٍ» استثنا ندارد، «َلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» هر قومی، هر ملتی، هر نسلی هادی دارند، این هادی بر حسب روایات وجود مبارک حضرت امیرالمومنین علیه السلام و ائمه‌ی معصومین علیهم السلام هستند.

 برای توضیح این معنا ملاحظه می‌کنید که در قرآن کریم دو نوع هدایت، بلکه چند نوع هدایت مطرح است.

هدایت و رحمتِ همگانیِ خدای متعال

در این آیاتی که مربوط به ماه مبارک رمضان است فرمودند: «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ هُدًی لِلنّاسِ وبَیِّنتٍ مِّنَ الهُدی والفُرقانِ»[۳]… ماه مبارک رمضان چه ماهی است؟ آنچنان ماهی است که در آن ماه قرآن نازل شده است، قرآن چه کتابی است؟ قرآن چه رسالتی دارد؟ موضوع قرآن چه چیزی است؟ عنوان قرآن چیست؟ می‌فرماید: «هُدًی لِلنّاسِ»! قرآن هدایت برای توده‌ها است، «لِلنّاسِ» یعنی عموم مردم؛ برای یهودی، برای مسیحی، برای زرتشتی، برای مشرک، برای همه هدایت است.

وقتی آفتاب می‌تابد هر کسی که در را به روی آن نبسته باشد از این نور استفاده می‌کند، خورشید برای عمومِ جانداران است، حال اگر برای کسی سیاهچالی درست کردند و در سیاهچال است بهره ای از خورشید نمی‌برد، این موضوع تقصیرِ خورشید نیست، خورشید برای عموم عالمیان است.

باران از جانب خداوند متعال رحمتِ حق است، می‌بارد و بر همه می‌بارد، بر دشت می‌بارد، بر دریا می‌بارد، بر آبادی می‌بارد و بر شوره زار می‌بارد.

 باران که درلطافت طبعش خلاف نیست              

در باغ لاله روید و در شوره زار خز

باران رحمت الهی است و بر همه جا نازل می‌شود، استثناء ندارد! فاسق، فاجر، عادل، عالم… بر همه می‌بارد، این یک نوع هدایت است که مانند نزول باران است، مانند تابشِ آفتاب است، مثل همه‌ی موهبت‌های الهی است که حریمِ زمین سفره‌ی عامِ خداوند متعال است.

در این خوانِ یغما چه دشمن چه دوست…

خداوند متعال یک هدایتِ دیگر دارد که در چند آیه مطرح فرموده است، ان شاء الله زبانِ ما هم نور بگیرد و دل شما نور پیدا کند و بتوانیم از آن هدایت بهره بگیریم.

ردّالشّمسِ امیرالمؤمنین علیه السلام

یک: آیه‌ی دوم سوره مبارکه بقره است که فرمود: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقینَ»[۴]، این «هُدیً لِلْمُتَّقینَ» غیر از «هُدًی لِلنّاسِ» است!

«ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقینَ»، در روایت آمده است که این «ذلِکَ الْکِتابُ» که  قرآن با عظمت از آن یاد می‌کند، این کتابی که تردید بردار نیست، آیا اگر شب‌پَره در روز خورشید را نبیند در وجود خورشید تردیدی است؟ این کور است، این از آفتاب گریزان است وگرنه آفتاب همه جا را روشن می‌کند.

این «ذلِکَ الْکِتابُ» امیرالمومنین علیه السلام است، «لا رَیْبَ فیهِ» این خورشیدِ ولایت تردید بَردار نیست، چه کسی منکرِ فضائلِ امیرالمومنین علیه السلام است؟ چه کسی می‌تواند انکار کند که دیوار کعبه باز شده است و مادر بزرگوار امیرالمومنین علیه السلام از این دیوار شکافته شده داخلِ کعبه شده است؟ چه کسی می‌تواند بگوید این اعجاز نیست که یک بانو سه شبانه روز با سرنوشتِ نامعلوم، آمده‌اند در را باز کنند و کلید قفلِ در را باز نکرده است، هیچ کسی نتوانسته است کاری کند، همه‌ی چشم‌ها سه روز دوخته شده است که ببینند چه می‌شود! این دیوار باز شده است و این بانو داخلِ کعبه رفته است، بالاخره چه خواهد شد؟ بعد از سه روز باز هم در باز نمی‌شود، دیواری که باز شده بود و بانو به داخلِ کعبه رفته بودند مجدداً دیوار مانندِ در باز می‌شود و این بی‌بی با یک کودک قنداق شده بیرون می‌آید، او که آماده نیامده نبود، پارچه نیاورده بود، لباس نیاورده بود، اما بچه را با قنداق بیرون می آورد! و این موضوع را خودِ اهل سنّت با بیش از هفده طریق نقل کرده‌اند که مرحوم علامه امینی رضوان الله تعالی علیه می‌نویسند، یعنی آنها این کلام را بیشتر از ما نقل کرده‌اند، یعنی آن‌ها این کرامت و معجزه امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه الصلاه و السلام را بیشتر از ما نقل کرده‌اند.

برای وصیِّ جناب حضرت سلیمان علیه السلام یک مرتبه ردّالشمس اتفاق افتاده است ولی برای امیرالمومنین علیه السلام دو مرتبه اتفاق افتاده است و مجدداً کتاب‌های اهل سنّت این موضوع را بیشتر از ما نقل کرده‌اند.

او چه کسی است که آفتاب برای او بر می‌گردد تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام که بخاطر حفاظت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نمازِ خود را به تأخیر انداخته است در وقت فضیلت بخواند؟ یا در جنگ صفّین که برمی‌گشتند وقتی حضرت به یک منطقه‌ای رسیدند که باید نماز می‌خواندند فرمودند که این‌جا منطقه‌ی نزول عذاب بر امّت‌های قبلی است و برای وصّیِ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم سزاوار نیست در محیط عذاب نماز بخواند و باید از این منطقه عبور کنیم، وقتی عبور کردند و به حلّه رسیدند آفتاب در حال غروب کردن بود، امیرالمومنین علیه السلام از خداوند متعال خواستند که آفتاب برگردد تا نماز علی علیه السلام قضا نشود و آفتاب برگشت!

 ان شاء الله ریشه‌ی داعش و همه سَلَفی‌های بی‌دین کنده شود، ان شاء الله با هم به کربلا برویم و حلّه هم برویم، حلّه هم امامزاده دارد و هم یک قبری منسوب به سیّد ابن طاووس رضوان الله تعالی علیه است که گنبد و بارگاه و ضریحی و رونقی دارد و از این‌ها گذشته مقام امام زمان ارواحنا فداه دارد، مرحوم علامه آقا سید مهدی قزوینی در آنجا امام زمان ارواحنا فداه را زیارت کرده است، بعد هم آقا امام زمان ارواحنا فداه همراه این علامه تا منزلِ علامه آمده است که داستان جالبی است.

علامه مهدی قزوینی می‌گوید: من در محضر حضرت بودم و تا جلوی خانه‌ی ما آمدیم، در را باز کردم و نمی‌دانستم که آقا هستند، گفتم: «مولانا تَفَضَّل»، آقا فرمودند: «أنتَ تَفَضَّل»، عرض کردم: آقا شما بفرمایید، بفرمایید، فرمودند: «أنا صاحِبُ الدّار»! اینجا فهمیدم که این آقا امام زمان علیه السلام است، حضرت فرمودند: من صاحب خانه هستم، کسی در خانه‌ی خود احترام نمی‌شود، صاحبخانه هر چه گفت میهمان باید عمل کند، من صاحب خانه هستم…

ای به قربان تو برم که خانه‌های ما برای شما است، ما هم سرایدار شما هستیم، ما امانت‌دار شما هستیم، خودمان هم مال شما هستیم، خانه‌ی ما هم برای شماست، این مملکت هم مملکت شما است… «أنا صاحِبُ الدّار»!

یکی از بناهای دیدنی در حلّه یک مسجد بدیعی است که من در جای دیگر مسجدِ آن‌طوری ندیده‌ام، پیچ در پیچ به طرف بالا رفته است، آنجا مسجد «رَدُّالشَّمس» است، کما اینکه در مدینه… این دو مرتبه که اتفاق افتاده یک بار در مدینه بوده است که آقا رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم سر خود را به دامن امیرالمومنین علیه السلام گذاشته بودند و خوابیده بودند و در منطقه فضیخ  ردّالشّمس اتفاق افتاد که این سلفی های بی‌اصل و خبیث و نجس و مزدورِ اجانب در مدینه مسجد رَدُّالشَّمس را تخریب کردند و به کلی از بین بردند، یعنی جزوِ اموری است که در تاریخ اثر خود را گذاشته است، مسجد رَدُّالشَّمس هم در حله و هم در مدینه به نام نامی امیرالمومنین علیه السلام ساخته شده است.

نکاتِ جالبی از جنگِ خیبر

جنگ‌های امیرالمومنین علیه السلام هم کرامت و معجزه بود، حضرت امیرالمومنین علیه السلام درِ قلعه‌ی خیبر را کَندند ولی این قدرتِ بدنی نبود بلکه اعجاز امیرالمومنین علیه السلام بود، چهل و چهار قهرمان باهم این در را باز می‌کردند و می‌بستند، کار هیچکس نبود که مثلاً یک نفر برود و این در را باز کند و ببندد.

خلیفه اول و دوم هم با قشون رفتند و آمدند و آیه یأس خواندند و گفتند: مگر می‌شود به این قلعه نفوذ کرد؟

آقا رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم این مدال را به امیرالمومنین علیه السلام دادند فرمودند: «لأعطینَّ الرایه غداً رجُلا»[۵]، می‌خواهم فردا حتماً پرچم را به یک مرد بدهم! این تعریض دارد؛ مثلِ «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ»[۶]… شهدا مرد بودند؛ نامرد که به میدان رزم نمی‌رود، نامرد که خود را فدا نمی‌کند، «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ»… شهید هم مومن است، هم مرد است، هم صادق است، هم خوش قول است، «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ»… امیرالمومنین علیه السلام چهار صفت برای شهید معرفی فرموده‌اند که همه‌ی این‌ صفات بر حسب روایات و استنباط تفسیری که از این آیه می‌شود برای امیرالمومنین علیه السلام هم هست.

شهید اولاً ایمان دارد و «مؤمن» است، ثانیاً مرد است، ثالثا «صَدَقُوا»، رابعاً «مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ»… پیمان با خدای متعال دارد و وفای به عهد کرده است، این چهارصفت برای شهید است.

وقتی حضرت حمزه علیه السلام و شهدای احد که شهید شدند امیرالمومنین علیه السلام به خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم رسیدند و گریه کردند و عرض کردند: آقا! شما به من هم وعده شهادت داده بودید، این‌ها رفتند و من ماندم! این آیه نازل شد. «مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ  فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ»[۷]، از این مومنینِ مردِ صادقِ اهل وفای به عهد گروهی رفتند و به مقصد رسیدند، «فَمِنْهُم» که همین چهار صفت را دارند و از این گروه «مَنْ یَنْتَظِرُ»  آن‌ها هم چشم به راه هستند که به مقام شهادت برسند.

آنجا خداوند متعال از این‌ها بعنوان «رجال» یاد کرد، اینجا هم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «لأعطینَّ الرایه غداً رجُلا»، من می‌خواهم فردا پرچم را به یک مرد بدهم.

این نشان می‌دهد خبری از آن‌هایی که قبلاً رفتند نبوده است، من می‌خواهم پرچم را به یک مرد بدهم.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه ویژگی‌های از مردانگیِ این مرد بیان کردند؟

اول اینکه: «یُحِبُّ الله وَ رَسُوله» عاشق است، این مرد دل شده است، عاشق است، دل به خدای متعال داده است، دل به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم داده است، عاشق است… اما محبت دو طرفه است «یُحِبُّ الله وَ رَسُوله»… خدای متعال و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم عاشق او هستند، او دل خود را به خدای متعال و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم داده است، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و خدای پیامبر هم به او محبّت دارند، محبوب است، معشوق است، معشوقِ یار است…

دیگر چه ویژگی ای دارد؟ «کَرّار» است.. در هیچ جبهه ای نیست که هجوم از ناحیه امیرالمومنین علیه السلام نباشد، «کَرّار»  است، یعنی هجوم می‌برد و حمله می‌کند، «کَرّ» یعنی حمله کردن، حمله دارد اما گریز ندارد. «کَرّار» هست ولی «فَرّار» نیست، حمله دارد ولی گریز در زندگی امیرالمومنین علیه السلام اتفاق نیفتاده است.

دیگر چه خصوصیتی دارد؟ «یَفْتَحِ الله عَلَی یَدِیه» خداوند متعال کلیدِ فتوحات را به دست امیرالمومنین علیه السلام داده است، همه‌ی فتوحات به دست امیرالمومنین علیه السلام است. یعنی چه؟ یعنی علی علیه السلام حَلّالِ همه‌ی مشکلات است، علی علیه السلام گره‌گشا است، هر وقت گره در کارتان افتاد دامانِ علی علیه السلام را بگیرید… پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم مدال را دادند…

«یَفْتَحِ الله عَلَی یَدِیه»… «یَفْتَح» مضارع است و استمرار را می‌رساند، خداوند متعال تمام درهای بسته را به دست او باز می‌کند، کما اینکه کلید بهشت و جهنّم هم در اختیار امیرالمومنین علیه السلام است، از حالا تا ابد الآباد «یَفْتَحِ الله عَلَی یَدِیه»… مشکل‌گشا علی علیه السلام است، فَتّاح علی علیه السلام است، فاتِح علی علیه السلام است، پیروز علی علیه السلام است و امیرالمومنین علیه السلام پیروزی را برای عالم اسلام به ارمغان می‌آورد.

 وجود مقدس امیرالمومنین علیه السلام پرچم را گرفتند و به پشت قلعه خیبر رفتند، دست مبارک خود را به حلقه انداختند، این دری را که چهل و چهار قهرمان که در طولِ مدّتی تمرین آموزش دیده‌اند تا این کار را انجام بدهند… دو انگشتِ مبارکِ خود را کشیدند، قلعه آنچنان به لرزه درآمد، آن‌هایی که روی تخت بودند از تخت‌های خود افتادند و فکر کردند زمین لرزه است و قیامت قیام کرده است، بعد معلوم شد که این لرزه به دست امیرالمومنین علیه السلام است.

«اذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا * وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا * وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا»[۸]  آن انسانی که با زمین صحبت می‌کند چه کسی است؟ آن علی علیه السلام است… «وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا»… هم آن کسی که لرزه می‌اندازد علی علیه السلام است و هم آن کسی که می‌گوید زمین تو را چه شده است علی علیه السلام است، این قدرت خداوند متعال است، ید الله است، قدرت الله است…

امیرالمومنین علیه السلام می‌فرمایند: این معجزه بود؛ با قدرت بدنی هیچکس این کار را نمی‌تواند انجام دهد. امیرالمومنین علیه السلام قسم می‌خورد. «وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ  خَیْبَرَ بِقُوَّهٍجَسَدَانِیَّهٍ»[۹] قسمِ جلاله می‌خورند و می‌فرمایند: من با قدرت جسمی این کار را نکردم بلکه نفوذِ ملکوت بود، این قدرتِ خدای متعال بود که در بازوی من متمرکز شده بود، من نبودم، من چه کاره هستم؟… «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى»[۱۰]… علی علیه السلام کاره‌ای نیست… همه کاره‌ی علی خدای متعال است، قدرت خدای متعال در بازوی علی علیه السلام خود را نشان داده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و منافقین

وقتی آیه نازل شد، حال وجود نازنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم… «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ» پیامبر من! تو همه را دعوت کن، این‌هایی هم که منافق هستند با دعوت تو می‌آیند، همه را جمع کن و یک امّت تشکیل بده، اما همه‌ی این‌هایی که در اطراف تو هستند ایمان ندارند، اکثرِ آن‌ها این‌ها ایمان ندارند.

«إرتد الناس بعد النبی صلى الله علیه وآله إلا ثلاثه أو اربع»[۱۱] به جز سه نفر یا چهار نفر باطنِ بقیّه با اسلام نبود، اسلامِ مصلحتی بود، طمعِ به غنائم جنگی بود، ترسِ از شمشیر امیرالمومنین علیه السلام بود، این‌ها کجا ایمان آورده بودند؟

مرحوم علامه امینی که رضوان خدا بر علامه امینی، در کتاب خوبِ الغدیر خود از کتاب‌های اهل سنت نقل می‌کنند، یکی از این خلفا که مکرر با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز خوانده است و ادعا دارد، سال هشتم هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم شخصی را فرستادند و از داخلِ خانه‌ی او بُتِ او را خارج کرند! هشت سال از هجرت گذشته است، این شخص در مکه اعلام اسلام کرده است ولی دروغ می‌گفته است! بُتِ خود را به مدینه هم آورده است! هشت سال بعد از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم شخصی را به خانه‌ی او فرستادند و بت او را درآوردند!

وقتی انقلاب کنیم همه می‌آیند، کمونیست می‌آید، فدایی خلق می‌آید، منافق می‌آید، همه گروه‌ها می‌آیند… این انقلاب است، اما ادامه انقلاب مَحَک است و جدا می‌کند که چه کسی اسلام را می‌خواسته است و چه کسی دنبال فرصت بوده است تا خود را جا بیندازد و پدر مردم را در بیاورد که امروز در حالِ تماشای آن هستید، این وضعِ ماشین است، این وضعِ مسکن است، این وضعِ بازار است، این وضعِ تولید است… آیا خیال می‌کنید این‌ها از روی ندانم کاری است؟ خیر! این منافقینی که با امام بودند و خود را زیر عبای امام  بزرگ کردند، همین‌ها هستند که پدر مردم را در می‌آورند، هیچ ناظری هم وجود ندارد! اما استقامت کنید عاقبت از آنِ شماست، یقیناً عاقبت از آنِ شماست.

«إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ»، پیامبر من! کار تو این است که پرچم را بلند کنی مردم را دورِ پرچم بیاوری و یک فضایی درست کنی و یک امتی تشکیل بدهی، اما بعد از تو چه کسی می‌ماند و چه کسی نمی‌ماند؟

مغناطیسِ ایمان وجود نازنین امیرالمومنین علیه السلام است!

دلبری برای امیرالمومنین علیه السلام است، هدایتِ باطن برای امیرالمومنین علیه السلام است، این هدایتی که «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ * وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» این هدایت هدایتِ ناس نیست! این «هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ» است، «ذَالِکَ الْکتَبُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ» هدایتِ متقین است، این جذبه است، مِهرِ امیرالمومنین علیه السلام می‌بَرَد، هر کسکه دل به علی علیه‌السلام بدهد امیرالمومنین علیه السلام او را در راه نمی‌گذارد و می‌برد و به مقصد می‌رساند.

خدای متعال این جذبه را نصیبِ شیعه کرده است، متّقین همین شیعیان هستند.

فرمود: یا علی «أنتَ و شیِعَتُکَ هُمُ الفائِزُونَ یَومَ القیامَه»[۱۲]، تو و شیعیانِ تو روز قیامت اهل نجات هستید.

حال این آیه در ذهن شریف شما باشد، ان شاء الله اگر عمری داشته باشیم راجع به هدایت ایصالی و هدایت جذبه‌ای و هدایت ولایی در این یکی دو روز آینده مطالبی را خدمت شما تقدیم می‌کنیم.

گرفتاری‌های کشور

ولی کاری از ما ساخته نیست، این گرانی، این تورم، این سکّه، این وعده‌های دروغین که می‌دهند و مدام دروغ در می‌آید، کاری از ما ساخته نیست اما خودِ دعا اسلحه است. «الدعاءُ سِلاحُ المُؤمِنِ»[۱۳]، و مطلب دیگر اینکه  « یَفْتَحِ الله عَلَی یَدیْه» علی است امیرالمؤمنین علیه السلام مشکل گشا هستند، دامانِ علی علیه السلام را بگیریم، این مملکت برای اهل بیت علیهم السلام است، ان شاء الله نمی‌گذارند ما بیچاره بشویم، ان شاء الله ما را از این پیچِ خطرناک نجات می‌دهند و ان شاء الله خدای متعال دست نفاق را هم به حقِّ حضرت زهرا سلام الله علیها افشاء کند و پرده را کنار بزند و ان شاء الله هر کسی که در حال خیانت کردن است خدای متعال به حقِّ حضرت امیرالمومنین علیه السلام و عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها رسوا و نابود کند.

روضه

می‌‌گویند اگر دستِ کسی به یک بزرگی نمی‌رسد می‌رود و بچّه‌ی او را بغل می‌کند و به او محبّت می‌کند و بچّه واسطه می‌شود، پدر بخاطرِ محبّتی که به فرزندِ او شده است گره‌ی‌ او را باز می‌کند.

همه‌ی شهدای کربلا باب الحوائج هستند، همه‌ی اسرای کربلا باب الحوائج هستند ولی دو باب الحوائج داریم  که این‌ها سریع الرضا هستند و زود جواب می‌دهند، یکی شش ماهه‌ی امام حسین علیه السلام است و یکی هم این سه ساله‌ی شام است… هر دوی این بزرگوارها خیلی زود پاسخ می‌دهند… اگر کسی به دورِ این‌ها بگردد خیلی زود انسان را از بن بست نجات می‌دهد…

این بچّه خیلی بابایی بود.. دیده‌اید که در لحظه‌ی خداحافظی آمد دست انداخت و پای ذوالجناح را گرفت…

هیچ کسی نمی‌توانست امام حسین علیه السلام را پایین بیاورد ولی این بچّه با دل پدر چه کرد؟… امام حسین علیه السلام پیاده شدند و ایشان را بغل کردند… آنچنان اشک می‌ریختند که کار امام حسین علیه السلام به التماس کشید… «لا تُحرِقُی قَلبِی بِدَمْعِکَ»[۱۴] گریه نکن… گریه‌ی تو قلب من را به آتش می‌کشد…

کنار پیکرِ پدر آمد، آنجا هم به عمّه‌ی عزیز خود می‌گفت: عمّه! ما را می‌برند یا می‌گذارند این جا بمانید؟… بی‌بی فرمودند: ما را می‌بَرَند، عمّه با این‌ها صحبت کن شما را ببرند ولی بگذارند من پیش پدرِ خود بمانم، من از پدرم جدا نشوم…

نزدیکِ دروازه‌ی کوفه هم عمّه جانِ او با پدرِ او صحبت می‌کردند… ناگهان متوجّه شدند که این بچّه به سر پدر خیره شده است… گویا در حال جان دادن است… این بود که به سر مقدس خطاب کرد: حسین جان! با من حرف نمی‌زنی نزن… با این دخترت یک جمله سخن بگو که در حال جان دادن است…

تا کار آن‌ها به خرابه‌ی شام کشید… آنجا دیگر خیلی فشار دیده بودند… بهانه‌ی ایشان زیاد شد… مدام می‌فرمود: عمه جان! پدرم را می‌خواهم…

دیده‌اید گاهی مجلس شما خیلی حال دارد، تعریف می‌کنید می‌گویید جای شما خالی بود، عجب مجلس روضه‌ای بود! در و دیوار گریه می کردند، گویا خودِ صاحب مجلس به مجلس آمده بود…

حال خودِ این سه ساله روضه خوان شده است و مجلس گرفته است، همه در حال شیون کردن هستند، عمّه‌ها در حالت گریه کردن هستند، در و دیوار خرابه هم گریه می‌کند… آنقدر مجلس حال گرفت تا خود صاحب مجلس آمد… سَرِ بریده را آوردند… وقتی دید طبق می‌آورند به عمّه رو کرد و فرمود: عمّه! من که غذا نمی‌خواستم… من پدرم را می می‌خواهم…

وقتی روپوش را از روی طبق برداشتند بهت‌زده شد… دیگر ساکت شد… یک نگاه کرد و گفت: بابا… آمده‌ای؟ (این‌ها زبانِ حال است) من فکر می‌کردم که با پا می‌آیی و من را بغل می‌کنی، فکر نمی‌کردم با سر بیایی من تو را بغل بگیرم…

این سر را بر روی دامان گرفت… بعضی‌ها می‌گویند این سر را بر روی دست خود نگه داشته بود… آنقدر بابا بابا گفت… بابا! خیلی از این سفر حکایت دارم، چهل منزل ما را اسیر آوردند… بابا! خیلی داستان‌های نقل کردنی دارم… فکر می‌کردم می‌آیی و مرا بغل می‌گیری و من به تو می‌گویم چه بر من گذشت…. ولی حال که تو را می‌بینم متوجّه شدم درد تو بیشتر از من است…. بابا! من نمی‌گویم… تو دردهایت را به دخترت بگو… بابا جانم! بگو ببینم «مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ»[۱۵]…. بابا چه کسی رگ‌های گردنت را بریده است؟

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

علی لعنه الله علی القوم الظّالمین

دعا

نَسْئَلُکَ وَ نَدْعُوکَ بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ الاجَّلِ الاَکرَم بِمُحَمَّدٍ وَ عَلیٍّ وَ فاطِمَه وَ الحَسَنِ وَ الحُسَین یا الله…

یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین… یا غیاثَ المُستَغِیثِین، یا اِلَهَ العَاصِین، یا مُجیبَ دَعوَه المُضطَرّین…

خدایا! آقای ما را برسان.

خدایا! امام زمان ما را از زندانِ غیبت مستخلص بفرما.

خدایا! به ما ثبات قدم تا ظهور مرحمت بفرما.

خدایا! هوای بچّه‌های ما را داشته باش.

خدایا! جوان‌های ما را از نابسامانی نجات بده.

خدایا! بازارِ ما را از رکود نجات بده.

خدایا! به معیشتِ مردم خیر و برکت کرامت بفرما.

خدایا! دستِ نفوذی‌ها را قطع بفرما.

خدایا! دلسوزهای کشور را یاری بفرما.

خدایا! مراجعِ عظام، رهبرِ عزیزمان را در پناه امام زمان ارواحنا فداه تا ظهور مستدام بدار.

خدایا! نعمت‌هایی که به ما داده‌ای، نعمتِ امنیّت، نعمتِ محبّتِ اهل بیت علیهم السلام، نعمتِ ولایت، نعمتِ رهبریِ عادل و عالم، نعمتِ محبّت و حضور در جلساتِ معنوی، خدایا! به حقِّ حضرت زهرا سلام الله علیها ما را قدردان و شکرگذارِ این نعمت‌ها قرار بده.

خدایا! این نعمت‌ها را از ما زوال نیاور.

خدایا! امام راحل، شهدای عظیم الشّأن، مشایخِ ما، گذشتگان‌مان، گذشتگان از این مجلس، گذشتگانِ از این مسجد، خصوصاً مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی را سرِ سفره‌ی ارباب‌مان امام حسین علیه السلام میهمان بفرما.

خدایا! آنچه خواستیم و نخواستیم و خیرِ دین ما و دنیایِ ما در آن است به ما روزی بفرما.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه رعد، آیه ۷ «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ  إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ  وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»

[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۵  «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ هُدًی لِلنّاسِ وبَیِّنتٍ مِّنَ الهُدی والفُرقانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ ومَن کانَ مَریضًا اَو عَلی سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِّن اَیّامٍ اُخَرَ یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الیُسرَ ولایُریدُ بِکُمُ العُسرَ ولِتُکمِلوا العِدَّهَ ولِتُکَبِّروا اللّهَ عَلی ما هَدکُم ولَعَلَّکُم تَشکُرون»

[۴] سوره مبارکه بقره، آیه۲

[۵] المفید، الأمالی ص ۵۶ (لأعطینَّ الرایه غداً رجُلا یحبّ الله ورسوله ویُحبّه الله ورسوله کرَّار غیر فرَّار یفتح الله علیه، جَبرئیل عن یمینه ومیکائیل عن یساره)

[۶] سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۳ «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلً»

[۷] سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۳ «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلً»

[۸] سوره مبارکه الزلزله، آیات ۱ تا ۳

[۹] الخرائج و الجرائح ،ج‏۲، ۵۴۲ (وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ خَیْبَرَ بِقُوَّهٍ جَسَدَانِیَّهٍ)

[۱۰] سوره مبارکه انفال، آیه ۱۷ «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللهَ سَمِیعٌ عَلِیم»

[۱۱] کتاب سلیم بن قیس ص ۹۲ وکتاب الروضه من الکافی ج ۸ ص ۲۴۵ و «حیاه القلوب» للمجلسی (فارسی) ج ۲ ص ۶۴۰

[۱۲] فضل بن شاذان ، الروضه فی فضائل امیر المؤمنین ۱۴۲۳ ق ، ص ۷۵

[۱۳] اصول کافى، ج ۲، ابواب الدعاء- باب ان الدعاء سلاح المؤمن

[۱۴] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۵۷

[۱۵] نفس المهموم / ۴۵۶