«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّدٍ و آلِهِ الأطْهَرینَ سِیَّمَا مَولَانَا بَقیَّهَ اللهِ فِی العَالَمینَ أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ رِضَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

خطبه‌ی اول

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ و نَفسی بِتَقْوَى اللَّهِ».

امروز در آستانه‌ی میلادِ دو نور هستیم. یکی جلال الله است، جمال الله است، امّ‌الکتاب است، امّ‌الفضائل است، امّ‌ابیهاست، امّ‌الائمّه النجباء است، مادرمان است، میلادِ مسعود حضرت صدیقه طاهره فاطمه مرضیه زهرای شهیده سلام الله علیها و میلادِ مسعودِ فرزندِ ایشان، وارثِ بحقّ ایشان، جلوه‌ی ایشان، بنیانگذارِ نظامِ جمهوری اسلامی، نقطه‌ی عطف در تاریخ بشر، بت‌شکنِ دوران، بنیان‌کَنِ کاخ‌های ظلم و ستم، احیاءگرِ غدیر، احیاءگرِ حکومتِ دین، بیدارگرِ نفوسِ بشر، تغییردهنده‌ی مسیرِ تاریخ، آیت الله العظمی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و قدّس الله نفسه الزکیّه است.

لذا از صاحبِ این بساط اذن می‌طلبم، بحثِ همیشگی‌مان که تفسیر سوره مبارکه حمد است، امروز به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و آنچه که یک زنِ وارسته، یک زنِ شایسته باید رعایت کند اختصاص بدهیم و در این رابطه چند جمله عرایضی به محضرِ شما بزرگان، خداجویان، میهمانانِ حق در روز جمعه تقدیم بداریم.

خصائصی از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عجایبی است که هر کدام به نوبه‌ی خود عقل را مبهوت می‌کند و از خصائصِ خودِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و دومّی هم ندارد.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بهترین الگو برای الگوها هستند، تا آنجایی که قطبِ عالَم، صاحبِ ولایتِ مطلقه‌ی کلیّه‌ی الهیّه، وجود مقدّسِ دلبر و پناه و امید و ولی‌نعمت و پشت و پناهِ ما حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مادرِ خود را بعنوانِ اسوه‌ی خودشان معرّفی کرده‌اند و پدرِ بزرگوارِ امام زمان ارواحنا فداه، یازدهمین معصوم فرمودند: مادرِ ما بر ما حجّت هستند.

این نشان می‌دهد که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در تمامِ ابعادِ خلیفه اللهی و خدانمایی نمره‌ی اول هستند، در علم، در قدرتِ تصرّف در عالَمِ تکوین، در زلال بودن و طهارت، که آیه‌ی تطهیر ایشان را بالاتر از حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام معرّفی می‌کنند و در همه‌ی شئونِ زندگی…

اما خصائصی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دارند، مقدّماتی که خدای متعال برای ولادتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اعمال فرموده‌اند برای احدی از انبیاء و اولیاء قرار نداده است.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم افضلِ مخلوقات هستند، «اَوَّلُ مَن خَلَق» هستند، خدای متعال ایشان را به یک مراقبتِ ویژه و به یک چلّه‌نشینیِ خاص مأمور می‌کند، همانگونه که حضرت موسی علیه السلام برای دریافت دستوراتِ خدای متعال یک چلّه انقطاع از همه‌ی مخلوقات پیدا می‌کنند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بالاتر از حضرت موسی علیه السلام هستند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یک چلّه از شئونِ این عالَم انصراف حاصل می‌کنند و در محضرِ خدای متعال ممحض می‌شوند و خلوت‌نشینی و مراقبه را بکار می‌برند، و جبرئیل بعد از چلّه‌ برای ایشان میوه‌هایی از بهشت می‌آورد و ایشان را مأمور به بازگشت به خانه و انعقاد نطفه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌کند.

از این جهت است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌بوئیدند، مردم از روی تعجّب می‌پرسیدند که چرا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌بویید؟ ایشان می‌فرمودند: هر زمانی که شوقِ بهشت پیدا می‌کنم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌بویم، چون ایشان بوی بهشت می‌دهد.

این چه عظمتی است، انسان چگونه می‌تواند با عقولِ ضعیفِ خود این مطلب را درک کند که ما در میانِ اصرارِ عالَمِ خلقت چیزی در این حد از راز و سِرّ سراغ نداریم که خاتم انبیاء، اشرف مخلوقات، رحمه للعالمین یک چلّه ریاضت تحمّل کنند تا خدای متعال این دختر را به او بدهد.

نکته‌ی دوم: وقتی وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ازدواج کردند زنانِ مکّه با حضرت خدیجه سلام الله علیها قطعِ رابطه کردند و در این دورانِ حمل کسی با ایشان معاشرت نداشت. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هنگامِ ولادت شهادت به نبوّت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم و ولایتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بعنوانِ شوهرِ خود و اینکه فرزندانِ ایشان خیرالأسباط هستند نام می‌برند. این هم جزوِ عجایبی است که شبیه به حضرت عیسی بن مریم سلام الله علیه است که هنگام تولّد «إنّی عَبدُالله» را سر می‌دهند.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد ازدواج حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ أَتَزَوَّجُ فِیکُمْ وَ أُزَوِّجُکُمْ إِلَّا فَاطِمَهًَْ فَإِنَّ تَزْوِیجَهَا نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ»[۲]، فرمودند: من بشری مانندِ شما هستم، ازدواج می‌کنم، یا برای شما وسیله‌ی ازدواج فراهم می‌کنم و شما را تشویق به ازدواج می‌کنم، الا فاطمه که خدای متعال او را به علی تزویج کرد و فرمود: «لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِیّاً لَمَا کَانَ لِفَاطِمَهَ اِبْنَتِکَ کُفْوٌ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ»[۳]، اگر خدای متعال حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را نیافریده بود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کفوی نداشتند، از آدم و مادونِ آدم.

روز زن در پیش است، اینکه گفتم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بهترین الگو هستند، ایشان انسانِ کامل هستند، انسانیّت زن و مرد ندارد، هم الگوی مردان هستند و هم الگوی زنان هستند.

اما جبهه‌هایی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گشوده‌اند و بانوان تشویق می‌شوند که در این جبهه‌ها در مسیر تکامل خودشان باشند و در روز قیامت نزدِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خجالت نکشند و آنجا موجبِ سرافکندگی برای آن‌ها فراهم نباشد اول ایمانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «إِنَ ابْنَتِی فَاطِمَهَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِیمَاناً وَ یقِیناً»[۴]، ایمانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فقط ایمانِ قلبی و باطنی نبود، تمامِ اعضاء و جوارحِ ایشان جلوه‌ی ایمانِ ایشان بود، چشمِ ایشان خدابین بود، زبانِ ایشان خداگو بود، دستِ ایشان در خدمتِ خدای متعال بود، قدم‌های ایشان در مسیرِ خدای متعال بود؛ بانوان سعی کنند که ایمان‌شان مانندِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در وجودِ ایشان مانعِ پرخاشگری‌ها، بی‌صبری‌ها، ناسازگاری‌ها، بی‌مسئولیتی‌ها بشود. ایمان تکیه‌گاه است، «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۵].

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در خدمتِ دین بودند، تمامِ دغدغه‌ی وجودیِ ایشان رضای خدای متعال بود و جز به رضای خدای متعال فکر نکردند. لذا هم در دورانِ کودکی از پدرِ خود در برابرِ دشمنانِ غدّار حمایت می‌کردند، همچون مادرِ بزرگوارشان حضرت خدیجه سلام الله علیها عهده‌دارِ تکفّلِ امورِ داخلیِ پدر بزرگوارشان بودند. به همین لحاظ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ایشان بالاترین لقبی را دادند که از آن بالاتر سراغ نداریم، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ایشان «امّ أبیها» فرمودند، هم واقعاً نوعِ تعاملِ ایشان با پدر «مادری کردن» بود، آنچنان نوازش بالا بود، مهربانی و دلسوزی بی‌نظیر بود، گویا دخترِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نیستند و مادرِ ایشان هستند.

لذا «مادر» حقیقتی است که از وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشأت گرفته است و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم این موضوع را هم افتخارِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معرّفی می‌کند و هم افتخارِ خودشان، یعنی می‌فرمایند: من کسی هستم که مثلِ فاطمه‌ای مرا مادری می‌کند و هم فاطمه کسی است که در پرستاری و نوازش و اداره‌ی امورِ داخلیِ پدرِ خود نقش دارد.

امروز خانواده‌ها در تربیتِ دخترها دختری تربیت کنند که «پدر نوازش کُن» باشد، مسئولیت‌پذیر باشد، خداترس باشد، عاشق خدمت به خانواده باشد.

از این گذشته نمازِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عالَمی دارد.

برادران و خواهران! خدای متعال می‌داند که اگر نمازِ خود را درست کنیم همه چیزِ ما درست می‌شود، «حیّ عَلی خَیر العَمَل»، در میانِ اعمال «نماز» بهترین عمل است؛ لذا ای بانوان محترمه! نماز را جدّی بگیرید، از نماز کمک بگیرید، به نمازتان بی‌احترامی نکنید، نماز را جدّی بگیرید، همانگونه که نمازِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تماشاگهِ ملائکه‌ی آسمان‌ها بود.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ * إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ»[۶].

خطبه دوم

«اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّم عَلَى نَبِیِّ الرَّحْمَهِ أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی سَیِّدِ الأَوصِیَاءِ أَمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بْنِ أَبی‌طَالِبِ وَ عَلَی سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ فَاطِمَهَ الزَّهراءِ وَ عَلَی سِبْطَیِ الرَّحْمَهِ وَ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ صَلِّ عَلَی أئِمَّهِ المُسلِمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ موسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزَّکیِّ العَسْکَریّ وَ الخَلَفِ الصَّالِحِ الْحُجَّهِ القَائِمِ خُلَفَائِکَ فِی أرضِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ بِهِم نَتوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّءُ إِلَی الله تَعَالی عَزَّ وَ جَلَّ».

ای بندگانِ خدا! شما را و خودم را به تقوای الهی دعوت می‌کنم.

روز قیامت روزِ فزعِ اکبر است، در قرآن کریم بیش از هفتاد نام برای قیامت نقل شده است، یکی از القابِ قیامت روز «فزعِ اکبر» است، آن روز روزِ وحشت است، روزِ وانفسا است، از قبرها برمی‌خیزیم، «أَبْکِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلِیلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی أَنْظُرُ مَرَّهً عَنْ یَمِینِی وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِی»[۷].

قرآن کریم در سوره مبارکه قیامت فرمود: «فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ * وَخَسَفَ الْقَمَرُ * وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ * یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ»[۸]، روزی خدای متعال این بساط را جمع می‌کند، این خورشید و ماه درهم می‌ریزند، آن وقت انسان گرفتارِ یک سرگردانی و وحشت می‌شود، دادِ انسان بلند می‌شود که «أینَ المَفَرّ؟»، به کجا پناه ببریم؟ به چه کسی پناه ببریم؟ نه آشنایی، نه فامیلی، نه کسی، همه و همه گرفتارِ خودشان و نگرانِ آینده‌ی خود هستند.

اگر می‌خواهیم روز قیامت پناهی داشته باشیم قرآن کریم اینطور می‌فرماید: «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا»[۹]، اگر اهلِ تقوا باشید، «تقوا» هم اینجا پناهگاه است و آبروی شما را حفظ می‌کند و مایه‌ی برکتِ زندگی می‌شود، کسانی که خانواده را باتقوا اداره می‌کنند زندگیِ گرمی دارند، «جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً»[۱۰]، برای رضای خدای متعال مبنای زندگی را بر عفو و گذشت قرار داده‌اند، این‌ها یکدیگر را تحمل می‌کنند، سعه‌ی صدر دارند، تنگ‌نظر نیستند، کم‌حوصله نیستند، زودرنج نیستند.

تقوای سیاسی

تقوای سیاسی؛ چند روزی پشتِ این میزها نشستیم و همه چیز را از یاد بردیم، مگر این میزها چقدر اعتبار و قیمت دارد؟ از این میزها چه چیزی برای انسان حاصل می‌شود؟ اگر انسان بداند امانت‌دارِ خدای متعال است این میزها برای او وحشتناک می‌شود، حقِ این میزها که اداء حقوقِ مردم است، حفظِ بیت المال است، رسیدن به دادِ مردم است، اگر این‌ها نباشد این میزها جز وزر و وبال چیزی نیست، اما تقوای اداری می‌خواهد، تقوای سیاسی می‌خواهد.

اینکه انسان بجای خدمت کردن حاشیه‌سازی کند، بجای اینکه ملّتِ اسلام را زیرِ یک پرچم قرار بدهد پرچم‌های انحرافی و بدلی درست کند، بجای اینکه مردم را به کشور خودشان و انتخابات دلگرم کنند آن‌ها را بی‌اعتبار کنند، آیا وجدانِ آن‌ها، آیا فطرتِ آن‌ها، آیا عقلِ آن‌ها، آیا دینِ آن‌ها به آن‌ها چه می‌گوید؟ چرا ما اینطور می‌کنیم؟ چرا ما رعایت نمی‌کنیم؟ مگر مرگ وجود ندارد؟ مگر بینِ ما و مرگ چقدر فاصله است؟

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: «إِذَا کُنْتَ فِی إِدْبَار، وَالْمَوْتُ فِی إِقْبَال، فَمَا أسْرَعَ الْمُلْتَقَى»[۱۱]، وقتی تو به زندگی پشت کرده‌ای و مرگ رو به تو می‌آورد، به همین زودی مرگ را ملاقات خواهید کرد.

این رعایتِ تقوا در امور و شئونِ زندگی باعث می‌شود خدای متعال به ما وعده می‌دهد که روز قیامت به ما پناه می‌دهد، «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً * حَدائِقَ وَ أَعْناباً»[۱۲].

شکر نعمت پیروزی انقلابِ اسلامی و حضورِ مردم در سالروزِ این پیروزی

یکی از مطالبی که مناسب است برای این جمعه مطرح بشود سپاسِ از خدای متعال است، در همه‌ی امور باید دائماً بدهیِ خودمان را به خدای متعال… اینکه ولی‌نعمتِ ما دم به دم به ما نعمت می‌دهد، همه چیز نعمت است، در نعمت‌های الهی غرق هستیم، ولی این انقلاب چه نعمتی بود، و این روحیه‌ی انقلابیِ مردمِ ما، این انقلاب را چهل سال است که سال به سال جشن می‌گیرند و هیچ سالی کاهش ندارد، با همه‌ی دو‌قطبی‌هایی که بعضی از دلدادگانِ به غرب، ناراضی‌های از اسلام و حکومتِ الهی سعی کرده‌اند جامعه را دوقطبی کنند، در انتخابات و فتنه‌ها مردم را مقابلِ یکدیگر قرار بدهند، ولی وقتی ۲۲ بهمن می‌شود مانندِ اولِ انقلاب است، انقلاب مربوطِ به حزبی نبود، مربوطِ به گروهی نبود، مربوطِ به نژادی نبود، مربوطِ به منطقه‌ای نبود، انقلاب انقلابِ اسلامی بود، انقلاب انقلابِ مردمِ ایران بود، انقلاب انقلابِ مستضعفان بود، و دیدید در ۲۲ بهمن هیچ حزبی مطرح نیست، عکسِ هیچ فرد و شخصیّتی مطرح نیست، مردمِ ما در این جشنِ سالانه معجزه‌آساء حضور پیدا می‌کنند، انقلاب‌ها، رژیم‌ها در تولدِ آن سالی که انقلابِ آن‌ها به پیروزی رسیده است یا به سلطنت رسیده‌اند چند اداره بطورِ تشریفاتی چند گل می‌آورند و بازیگری می‌کنند، ولی جوششِ مردم در بیش از پنج هزار منطقه، آیا این موضوع تصرّفِ امام زمان ارواحنا فداه نیست؟ آیا این هدایتِ خدای متعال نیست؟ آیا این نعمتِ بزرگ نیست؟ که شما آن روز همه‌ی ملّت را یکپارچه می‌بینید و هیچ کسی نمی‌تواند بینِ صفوفِ شما جدایی بیندازد؟ همه زیرِ پرچمِ ولایت هستید…

بعد از سپاسِ الهی، تشکّر و تقدیر از آحادِ جامعه‌ای که در کشتیِ ولایتِ اهل بیت علیهم السلام در برابرِ طوفان‌ها مصونیّت دارند و به سویِ ساحلِ ظهورِ امام زمان ارواحنا فداه خود با دلگرمی و امید حرکت می‌کنند، این مردمِ بابصیرتِ فهیمِ قدردانِ دارای دلِ عرشی و امام زمانی چه می‌کنند، این‌ها دشمن را مأیوس می‌کنند، الحق و الانصاف در همه‌ی شهرها، در بعضی از شهرها مانندِ شیراز و کرمانشاه تا سی درصد افزایشِ حضورِ مردم بود، این حضور حضورِ الهی است، این حضور حضورِ قرآنی است، این حضور حضورِ اقتدار است، این حضور حضورِ امید است، این حضور حضورِ دوامِ انقلاب و وابستگیِ دل‌ها به خون‌های درخته‌شده‌ی برای این انقلاب است، این حضور بیعتِ با ولایت و بیعتِ با شهادت است، بیعتِ با نیابتِ امام زمان ارواحنا فداه است، بیعتِ با یکپارچگیِ ملّت است، و بیعتِ بر پافشاریِ مقابله‌ی با استکبار است، انقلابِ ما انقلابِ طاغوت‌ستیز و استکبارستیز است.

لذا جشنِ سالانه‌ی انقلاب پدیده‌ی بی‌بدیل و نعمتِ مستمرّ خدای متعال است که معجزه‌وار همه ساله دشمنی که یک سال زحمت کشیده است و فکر کرده است در بعضی از مقاطع یک طوفان‌هایی بپا کرده است، فکر می‌کند مردم انقلاب را رها کرده‌اند، روز ۲۲ بهمن می‌آید، مانندِ عاشورایی که همه‌ی مردم زیرِ چترِ عاشورا و حماسه می‌آیند، این پدیده‌ی ما هم یک پدیده‌ی الهی و حسینی است.

مسئله‌ی انتخابات مجلس

نکته‌ی دوم «انتخابات» است؛ برادرانِ عزیزِ ما! این انتخابات پدیده‌ی انقلاب بود، مردم قبل از انقلاب در سرنوشتِ خودشان نقشی نداشتند، مردم به حساب نمی‌آمدند، گرچه مردمِ ما به اعتبارِ فرمایشِ حضرت امام که روح و جان و سویدای قلبِ مردم «امامت» است و منتظر هستند امام زمان ارواحنا فداه بیاید، همه یک خانواده… با یک دستوری که وقتی از مصدرِ حکومتِ اسلامی ندا بلند می‌شود «یا أهلَ العالَم، أنا المَهدی»… دلِ تمامِ تشنگانِ عدالت، تشنگانِ عبودیت، تشنگانِ تجلّیِ حق آب می‌شود، «ولی» یعنی همه‌ی ملّت، و ملّت یعنی همه‌ی «ولی»، بعضی‌ها می‌خواهند بینِ جمهوریت و ولایت کم و زیاد کنند، اگر امامِ ما دستور نداده بودند و نخواسته بودند «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کم و نه یک کلمه اضافه، مردم اینطور ۹۸٫۵ درصد به جمهوری اسلامی رأی نمی‌دادند، این اتّحادِ امام و امّت است، نظامِ ما نظامِ امامت است، نظامِ ولایت است، جانِ مردم «رهبری» است، همانگونه که مرحوم شهید بزرگوارِ ما شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه سه قسمِ جلاله می‌خورند، والله، والله، والله… چه نفسِ نورانی و الهی هم دارند، وقتی حرف می‌زنند انسان تصوّر می‌کند که صدای ایشان از عرش می‌آید، والله، والله، والله عاقبت به خیریِ شما به این است که دلِ شما با آن حکیمی که سکّان‌دارِ کشتیِ این انقلاب است مربوط باشد.

اما این امر که در ابتدای انقلاب با فرمانِ امام مقابلِ تانک‌ها ایستادید و خون‌ها نثار کرده‌اید، هشت سال خونِ جوان‌های خودتان را با فرمانِ امام به پای شجره‌ی دفاع مقدّس و نظامِ اسلامی ریخته شد، این امام در وصیّتنامه‌ی خودشان تأکید کردند: ملّتِ عزیز همیشه به پای صندوق‌های رأی بروند و در انتخابات حضور پیدا کنند و رهبریِ عزیزِ ما با استدلال و تبیین از شما خواسته‌اند پای صندوق‌های رأی بیایید، و من مطمئن هستم شما در این مسیر حضور خواهید یافت.

اما مجلس باید مجلسی در طرازِ این عظمتِ ملّیِ شما باشد، در طرازِ همچنین شهیدی که خدای متعال برای شما آبرو قرار داد، بیدارگر بود، هدایتگر بود، دل‌ها را با خدای متعال مربوط کرد. این شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس؛ لذا یک مجلسی در طرازِ خونِ شهید سلیمانی، نمایندگانی که هم امین باشند، امانتدارِ انقلاب باشند، با چشم و ابروی بیگانگان توافقنامه‌های آنچنانی را امضاء نکنند، در رأی دادن به کابینه به وزرای پرونده‌دار رأی ندهند، در تثبیت شوراهای شهر به اشخاصی که بدنام هستند و بعد هم یکی پس از دیگری پرونده پیدا می‌کنند… مسئله‌ی شورای شهر را بدانند که آبادانیِ شهرستان‌ها به شوراهای امین است، چشم نبندند و گروهی و حزبی رأی بدهند، شجاع باشند، از قدرت‌های بزرگ مانند امام و شهدا، مانند شهید سلیمانی الگو بگیرند، قدرتِ این را داشته باشند که به رئیس جمهورِ قاتلِ جانی بگویند: ای قمارباز! من از عهده‌ی تو برمی‌آیم؛ نمایندگانِ مجلس باید اینطور شجاع باشند، نمایندگان مجلس باید در طرازِ الگو بودن جامعه باشند، باید در قلّه باشند، در معرفت، در عبادت، در روحِ خدمتگزاری، در زهد، در بی‌توقّعی، در افتخار به خدمت کردن، در رفتنِ به سوی زاغه‌نشین‌ها و پرهیز از این گردن‌کلفت‌ها و پولدارهای آنچنانی، نروند با آن‌ها بسازند و پابرهنگان را فراموش کنند.

لذا هم دیانت، هم امانت، هم صداقت، هم خدمت، هم شجاعت و هم بصیرتِ لازم، آنقدر فهیم باشند که زمان را بشناسند، یکپارچگیِ مردم و نیازمندی‌های مردم و تناسبِ اولویت‌ها را تشخیص بدهند، قانونی بگذارند که دو روزه نباشد، گروهی نباشد، قانونی که ناظر بر ریل‌گذاری برای حرکتِ تکاملیِ جامعه‌ی اسلامیِ ما باشد.

مجلسی می‌خواهیم که دولت را کنترل کند، بازرسی‌های مرتّب داشته باشد. مجلسی می‌خواهیم که مردم به آن مجلس دل ببندند و بگویند: این مجلس می‌تواند مقدّماتِ تسهیلِ حرکتِ قوه‌ی مجریه و قوه‌ی قضائیه را فراهم کند.

مسئله‌ی معامله‌ی قرن

یکی از مسائلی که در این روزها جزوِ فجایعِ دنیاست این طرح معامله‌ی قرن است، معامله‌ی قرن برای رئیس جمهورِ رسوا و بی‌آبروی امریکا و اسرائیل رسوایی است، خانه‌های مردم را، ملکِ مردم را، مملکتِ یک ملّتی را.. مردمی را از خانه‌های خود بیرون کرده‌اند، حال در حالِ بذل و بخشش هستند و نامِ آن را معامله‌ی قرن می‌گذارند.

این معامله‌ی قرن از همان قدمِ اول شکست‌خورده است، مایه‌ی خیزشِ جدیدِ فلسطینی‌های حق به غارت رفته شده است، و در دنیای اسلام یک حرکتِ جدید و خیزش جدید و انقلابِ جدیدی را به پا کرده است و این‌ها در این هدفِ شوم به مقصد نخواهند رسید.

مسئله‌ی برف گیلان

اگر از برفِ گیلان چیزی نگویم بی‌انصافی است؛ مردمی در آنجا گرفتار هستند، مسئولین زحمت می‌کشند ولی حالا چرا؟ اینطور بحران‌ها باید پیش‌بینی می‌شد، باید از قبل با پیش‌بینی‌های هواشناسی تدارکِ لازم تمهید می‌شد.

لذا باید برنامه‌ریزی‌های مسئولین دقیق باشد و امروز ما هم از مسئولین و هم از آحادِ مردم توقع داریم به گرفتارانی که در اینطور بحران‌ها گرفتار هستند… ما آنجا نیستیم که ببینیم این‌ها چه می‌کشند، یک کسی نه برق دارد، نه آب دارد، نه گرما دارد، نه وسیله‌ی ارتباطی دارد، ان شاء الله برای رضای خدا قدم‌های خیری بردارید، خدای متعال بر توفیقاتِ شما خواهد افزود.

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا»[۱۳].


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] بحارالأنوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۴۴

[۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۳ ،صفحه ۹۲ (جَعْفَرُ بْنُ نُعَیْمٍ اَلشَّاذَانِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنِ اِبْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا عَلِیُّ لَقَدْ عَاتَبَنِی رِجَالٌ مِنْ قُرَیْشٍ فِی أَمْرِ فَاطِمَهَ وَ قَالُوا خَطَبْنَاهَا إِلَیْکَ فَمَنَعْتَنَا وَ زَوَّجْتَ عَلِیّاً فَقُلْتُ لَهُمْ وَ اَللَّهِ مَا أَنَا مَنَعْتُکُمْ وَ زَوَّجْتُهُ بَلِ اَللَّهُ مَنَعَکُمْ وَ زَوَّجَهُ فَهَبَطَ عَلَیَّ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ جَلاَلُهُ یَقُولُ لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِیّاً لَمَا کَانَ لِفَاطِمَهَ اِبْنَتِکَ کُفْوٌ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ .)

[۴] الخرائج و الجرائح، جلد ۲، صفحه ۵۳۱، حدیث ۷

[۵] سوره مبارکه رعد، آیه ۲۸

[۶] متن سوره کوثر

[۷] دعای ابوحمزه ثمالی

[۸] سوره مبارکه قیامت، آیات ۷ تا ۱۰

[۹] سوره مبارکه نبأ، آیه ۳۱

[۱۰] سوره مبارکه روم، آیه ۲۱ (وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)

[۱۱] نهج البلاغه، حکمت ۲۸

[۱۲] سوره مبارکه نبأ، آیات ۳۱ و ۳۲

[۱۳] سوره مبارکه نصر